🖤MANI🖤 - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revise: review, study

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sharp contrast: تفاوت واضح

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

learn the hard way: آموختن از طریق تجربه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

لعل: لَعل به معنای جواهر سرخ رنگ است . د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speedster: سریع السیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باد افزار: AirBender

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خاک افزار: EarthBender

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب افزار: WaterBender

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش افزار: FireBender

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vibrance: [در فتوشاپ و بعضی نرم افزار ها] : V ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bajillion: an extremely large number بی شمار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get knocked up: to make pregnant

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سانتریفیوژ: گریزانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سانتریفیوژ: گریزانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flu: flu < - - an abbreviation for influ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stuck in the chimney: سیگاری شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuck in the chimney: سیگاری شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

highly unlikely: خیلی بعید به احتمال خیلی کم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transitive: مفعول پذیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i pwned you: لهت کردم نابودت کردم شکستت دادم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step aside: اگر با لحن خشن گفته شود این معنی را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wad: ۱. توده نرم و کوچک ۲. مچاله کردن ۳. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

radical: ۱. تا به ریشه پیش رفتن ۲. بنیادی ۳ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spontaneous: ۱. با میل شخصی خود ۲. طبیعی ۳. فی ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stunning: very attractive = بسیار جذاب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first impression: your first reaction to someone = وا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ish: پسوند ish برای توصیف اشخاص کاربردی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brusque: گستاخ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inquisitive: بیشتر به معنای منفی کنجکاو هست - - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inquisitive: بیشتر به معنای منفی کنجکاو هست - - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utensil: ۱. ظرف یا وسیله ای که برای اهداف کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

telephoto lens: بنظرم "لنز دورنگار" واژه مناسبیه .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subdermal: زیرپوستی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صلیب سرخ: صلیب سرخ ( Red Cross ) : موسسه ای ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صلیب سرخ: صلیب سرخ ( Red Cross ) : موسسه ای ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خمیرمایه: ۱. خمیر مانده و ترشیده که برای ور آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

become: ۱. get و become اغلب می توانند با ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rejoinder: آواها ٬ کلمات و عبارات کوتاهی که بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a pain in the neck: وبال گردن، مایه درد سر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

centrifuge: گریزانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lottomania: اشتیاق برای لاتاری ( نوعی قمار ) با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

finance: ۱. مسائل مالی / امور مالی ۲. سرمایه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obtainer: به دست آورنده شخصی که به دست می آور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

event: ۱. رویداد / رخداد / حادثه ۲. نتیجه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discard: ۱. کنار گذاشتن / کنار انداختن ۲. دو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

microbiome: اجتماع میکروارگانیسم ها

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

promptless: کند ، غیرسریع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

productive: اثربخش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scorch: ۱. سوزاندن ملایم ۲. خشکاندن ۳. شدید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soothe: ۱. ساکت کردن ۲. آرام کردن ۳. آرامش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sympathetic: ۱. داشتن یا نشان دادن احساسات مهربا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طباق: آرایهٔ تضاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طباق: آرایهٔ تضاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

redeem: ۱. بازخریدن / پس خریدن ۲. بازپرداخت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

redemptively: نجات بخشانانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

redemptionism: [الهیات]: باوری که همه انسان ها از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resume: ۱. دوباره شروع کردن ۲. ادامه دادن ۳ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

resumable: دنباله دار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resumer: از سرگیرنده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disharmonic: ناموزون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harmoniously: هماهنگ گونه متوازن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harmony: ۱. هماهنگی ۲. صدای شیرین و موزون ۳ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

refrainment: پرهیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

refrainer: پرهیزگار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

narcotize: بی حس کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heir: The rightful heir = جانشین راستین / ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

majestic: ۱. بزرگ/ عظیم / با عظمت ۲. شریف ۳. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

majestically: ۱. شریفانه ۲. عزتمندانه ۳. شاهانه ۴ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

majesty: ۱. بزرگی / عظمت ۲. عزت ۳. شکوه ۴. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grappling: گلاویز شدن هم معنی میده فکر کنم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bmr: basal metabolic rate = میزان متابول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bmr: basal metabolic rate = میزان متابول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hilum: ناف کلیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vandalous: ویرانگر، مخرب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abidable: قابل تحمل قابل پذیرش قابل اقامت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unifiedly: متحدانه به طور یکپارچه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

summiteer: عضوی از اجلاس سران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acu: Anti - Crime Unit

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kneecap: شکستن زانو ها ( ی یک شخص ) ، که معم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kneecapper: زانوشکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dejected: ۱. با روحیه پایین ۲. غمگین / اندوهگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

folate: فولیک اسید = ویتامین B9

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obediency: فرمانبرداری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recedingly: While receding or moving away هنگام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

receding chin: چانه فرورفته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subject: زیردست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tyrant: ۱. حاکم ظالم یا غیرمنصف ۲. ارباب ظا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

edema: تورم بخش هایی از بدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

edema: تورم بخش هایی از بدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

verdict: ۱. نظر هیئت منصفه ۲. قضاوت ۳. رأی ۴ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

verdictive: داشتن نیروی واهی برای صدور حکم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unearth: ۱. حفر کردن ۲. کشف کردن ۳. پی بردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

departer: عازم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

depart: ۱. دور شدن ۲. ترک کردن ۳. روی گردان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coincide: ۱. از نظر فضا، مکان یکسانی را اشغال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coincidence: ۱. مطابقت ۲. هماهنگی ۳. هم مکانی ۴. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

debtless: بدون بدهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legible: ۱. قابل خواندن ( خوانا ) ۲. راحت ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump start: شروع یهویی و ناگهانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

air fleet: گروهی از هواپیماهای نظامی، معمولاً ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mtr: Maximum Transmission Unit = حداکثر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epidemic: شیوع یک بیماری که سریع پخش می شود؛ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

BMI: BMI = Body Mass Index = شاخص توده ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

factorization: [ریاضی]: تجزیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chiropract: انجام فن ماساژ وجابجا کردن ستون فقر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doctored: دستکاری شده doctored photograph : ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doctored: دستکاری شده doctored photograph : ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ventless: بدون منفذ یا منافذ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pension: ۱. مستمری ۲. کمک هزینه ۳. حقوق بازن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vital: ۱. اساسی / ضروری ۲. زیستی / حیاتی / ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prm: progressive muscle relaxation = آرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سوداگر: �سوداگر� در گذشته به معنای �دادو ست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oralize: گفتن چیزی که نوشته شده است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

postscript: پی نوشت P. S. = PostScript

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rehabber: ۱. شخصی که ساختمان ها را بازسازی می ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parole: ۱. قول شرف ۲. آزادی مشروط ۳. ( یک ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idol: movie idol = ستاره سینما

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

potentiator: تقویت کننده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پر در امد: lucrative

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stack overflow: وقتی که سوالات و مشکلات برنامه نویس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stack overflow: وقتی که سوالات و مشکلات برنامه نویس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self worth: self - esteem = احترام بنفس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self improvement: پیشرفت شخصی / ارتقاء شخصی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

megalovania: 1. وسواس در اعمال قدرت، به ویژه در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brain fog: تیرگی هشیاری ( ذهن مه آلود )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exponentiation: تصاعد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

histo: واژه یونانی برای بافت یا شبکه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ponder: ۱. به دقت تأمل کردن ۲. به دقت بررسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resign: ۱. استعفا دادن ۲. تن دادن ( به انجا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wharfing: مجموعهٔ اسکله ها

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amender: اصلاح گر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ballottement: روشی برای تشخیص بارداری، که در آن ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ballotage: رأی دوم که پس از رأی اول برای تصمیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

balloter: ۱. کسی که با برگه رأی، رأی می دهد. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

youtube: you = تو / شما tube = صفحه نمایش Y ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

badass: گولاخ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wire: wire money : واریز پول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gram: چیزی کشیده یا نوشته شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overlearning: نوعی یادگیری که بیش از حد توان است ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

murphy's law: Murphy's law doesn't mean that some ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

character: character مجموعه ای از صفات رفتاری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

character: character: صفات اخلاقی / برای شناس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happily ever after: تا آخر عمر باخوشی زندگی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

integrity: یکپارچگی و تمامیت وجود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

or: operating room = اتاق عمل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interpol: سازمان بین المللی پلیس جنایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accused of murder: متهم به قتل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greater good: ارزش والاتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liability: دردسرساز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خط مشی: تلفظ : Khate Mash - y

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sober: نامَست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groovy: جیگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stasis: وضعیت ثابت و ایستا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mellitus: ۱. شیرین ۲. عسلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot: در زیست شناسی : ساقه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moody: حالی به حالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reset: بازتنظیم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instagram: INSTAnt Gram = Instagram Instant = ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fwa: Fixed Wireless Access = دسترسی مانا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drone: تجهیزات پیمایش از راه دور پویا = Dy ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twinkie: Twinkie اصطلاحی عامیانه برای کسی اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bimbo: زن جوان جذاب اما خنگول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hey there: یجورایی میشه "سلاااااام"

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

augmented reality: Augmented reality = واقعیت افزوده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitcoin: bit = خُرده، ریزه، ذره coin = سکه، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sweetheart: Sweet = شیرین، خوش، عزیز، نوشین Hea ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

penciller: بنظرم "طراحِ مدادی" ترجمه مناسبیه. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

removal: پاک سازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

core memory: خاطره اساسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forum: مجمع

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magazine: ۱ - مجله ۲ - خشاب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tamer: فرد رام کننده / رام گر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

traffic warden: کسی که شغلش اینه که بررسی کنه که اف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nft: توکن غیر قابل معاوضه = Non - Fungib ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pair currency: جفت ارز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apng: Animated Portable Network Graphics

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بلامنازع: بی حریف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

missus: همسر یا دوست دختر یک مرد که با او ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

missus: همسر یا دوست دختر یک مرد که با او ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

classical music: موسیقی سنتی ( قدیمی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lightning: thunder = رعد lightning = برق به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thunderstorm: hurricane = باد خیلی شدید ( طوفان ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fiat: پول رایج کشور ها مثلا فیات ایالا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cosplay: خیالی پوشی، جامه نمایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

honesty is the best policy: صداقت بهترین سیاست است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oco: One Cancels the Other Order = OCO

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muggle: non - magic folk

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feast: میزی پرغذا که بر آن، افراد زیادی یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

potion: نوشیدنی خاص / جادویی / سمّی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expel: اخراج کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dwell on dreams: غرق رویاها شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dungeon: یک زندان زیرزمینی تاریک، مخصوصا زیر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roast potatoes: سیب زمینی تنوری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

houses of parliament: ساختمان های مجلس ( پارلمان )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bloody oath: A phrase of approval when you agree ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

binary number: Binary Numbers = Digital Numbers = ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

justification: در اصلاح متن ها به معنای �ترازبندی� ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gulf war: جنگ خلیج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

placebo effect: اثر دارونما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subliminal: زیرآستانه sub = زیر liminal = آست ...

١ سال پیش

مدال‌های 🖤MANI🖤