🖤MANI🖤 - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شفا: شَفا = مرگ شِفا = بهبودی

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sergeant: گروهبان

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let him be: leave him alone

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neuropsychologist: روان عصب شناس ( متخصص روان و اعصاب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carton: a carton of milk = یک پاکت شیر

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flour: پودر/آرد گندم یا سایر غلات

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

serp: Search Engine Results Page صفحه نت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bum: بی عُرضه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tempest: ۱. توفان خشن همراه با باد فراوان ۲. ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laser: light amplified by stimulated emiss ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sort out: جمع و جور کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saturn: سیاره زحل / کیوان EXAMPLE : Saturn ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revolver: چیزی که می چرخد مثلا در revolver ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cent: Cent = 100

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come on: ۱. بیخیال ۲. یالّا! سریع باش!

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upward: ۱. رو به بالا / صعودی ۲. به طرف با ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

auburn: red - brown = موی قرمز - قهوه ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

centrifuge: گریزانه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مالیخولیا: melancholia = a feeling of great sa ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bloodlust: شهوت خشم میل وحشی گری a strong des ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predetermine: predetermine = pre determine pre = ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gregarious: extroverted

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kneecap: شکستن زانو ها ( ی یک شخص ) ، که معم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

telecommunications: telecommunication = ارتباط از راه د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coincident: ۱. هماهنگ ۲. مطابق ۳. هم مکان ۴. هم ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downward: ۱. رو به پایین / نزولی ۲. به طرف پا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bossy: آمر ( امر کننده به دیگران )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dress code: استاندارد پوشش

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agent: مأمور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lifestyle: 💎سبک زندگی یا همان Lifestyle چیست؟ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

classified: محرمانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brainchild: ساخته ی ذهن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breakup: the act of ending a marriage or rel ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

based on: according to in reference to طبقِ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jest: ۱. شوخی / خنده / جوک ۲. چیزی که بای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finesse: to do something with a lot of skill ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on one's own: به تنهایی / تنها EXAMPLE : He lear ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinky promise: [به اصطلاح :] قول مردونه ( معنای لغ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

improvise: بداهه خوانی / بداهه کاری / بداهه سا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infants: اطفال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modifier: توصیف کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overwhelming: کلافه کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

علوم انسانی: humanity scholars

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hip: لگن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relative: اگر "صفت" باشد: - نسبی اگر "اسم" ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick your nose: دست در بینی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obediently: مطیعانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

corruption: فساد سازمان یافته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

e g: exempli gratia

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

persona: the way you behave when you are wit ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twenties: بیست و اندی سالگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خاییدن: دندان به دندان خاییدن = فشار دادن د ...

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

particle accelerator: شتاب دهنده ذرات شتاب دهنده، دستگاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

particle accelerator: شتاب دهنده ذرات شتاب دهنده، دستگاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mariana trench: دراز گودال ماریانا ; عمیق ترین نقطه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monolith: تک سنگ // تکه ای از سنگی بزرگ تر م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monolith: تک سنگ // تکه ای از سنگی بزرگ تر م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملغی: کنسل شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

financial stability: امنیت مالی / ثبات مالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

node: زیست شناسی : Sinus node = گره سینوس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بطن: ventricle = بطن ( یکی از ۴ حفره قلب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سلول: زیست شناسی : سلول واحد ساختار و ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زیست شناسی: زیست شناسی = شاخه ای از علوم تجربی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همزه: حرف صامتی که روی برخی حروف ( از جمل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اختروش: دورترین اجرام شناخته شده از منظومه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استاندارد: واژۀ استاندارد به معنی نظم، قاعده، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hdl: High Density Lipoprotein = لیپوپروت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ldl: Low Density Lipoprotein = لیپوپروتئ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

RPG: Rocket - propelled grenade راکت پیش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بر: ۱. نزد ۲. پهلو ۳. کنار ۴. آغوش ۵. س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دینامیک: ۱. پر از انرژی و ایده های نوین و مص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

susceptible: به معنای کسی است که به راحتی تاثیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knuckle: قلنج شکوندن = Cracking Your Knuckle ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snacking: ۱. خوردن مقدار کمی از غذا بین وعده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interrupt: ۱. متوقف کردن یک شخص از گفتن ادامه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moisturizing: ۱. مرطوب کردن پوست با استفاده از یک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bragging: لاف زدن / گزافه گویی / قپی آمدن / خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grappling: مبارزه یا درگیر شدن با کسی ٬ محکم د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الاستیکی: ارتجاعی / کشسان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دندریت: زبان یونانی : به معنای درخت مانند م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intercalated discs: زیست شناسی : در ماهیچه قلب ( میوکار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wolf pack: group of wolves

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jungle: Forest و Jungle اغلب جنگل معنی می ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forest: Forest و Jungle اغلب جنگل معنی می ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blitz: یکی از شخصیت های بازی Rainbow Six S ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

data: جمع کلمه Datum

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

average: ۱. معدل / میانگین ۲. متوسط / معمولی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consider: ۱. به حساب آوردن / در نظر گرفتن ۲. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bacteria: جمع کلمه ی bacterium هستش پس باید " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infamous: famous = well - known = مشهور / محب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

healthy: 1. good for health = مفید برای سلام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manipulate: 1. یه نفرو مجبور کنی دقیقا همونطور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wonder: 1. شگفتی ٬ معجزه 2. حیرت ٬ تعجب 3. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

form: ۱. تشکیل دادن ۲. شکل دادن ( به ) ۳ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in terms of: ۱. از نظرِ ۲. در چارچوبِ EXAMPLE : ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plasma: در زیست شناسی : پلاسما / خوناب EXA ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plasma: در زیست شناسی : پلاسما / خوناب EXA ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rise: ۱. بالارفتن / افزایش پیدا کردن ۲. ط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrow: ۱. علامتِ فلش / پیکان ۲. تیرِ کمان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mars: سیاره مریخ / بهرام EXAMPLE : Mars i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mercury: سیاره عطارد / تیر EXAMPLE : Mercury ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exposure: exposure is the amount of light whi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over exposed: در عکاسی : تصویر بسیار روشن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الگو: الگو یک ساختار منظم از اشکال٬ تصاوی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دنباله حسابی: دنباله ای که در آن هر جمله با اضافه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stellar: 1. relating to the stars → interste ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

college credit: مدرک دانشگاهی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ATP: زیست شناسی : شکل رایج انرژی در سلو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ATP: زیست شناسی : شکل رایج انرژی در سلو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سال نوری: Light Year = LY مسافتی که نور در مد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اهنگ: آهنگ در فیزیک ٬ تغییر هر کمیت نسبت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مایل: یک مایل دریایی = 1852 متر یک مایل د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاره: شاره واژه ای است که برای مایع ها و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماده: در فیزیک به هرچیزی که فضا را اشغال ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم چسبی: در فیزیک به معنای جاذبه بین مولکول ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مویین: مُو مانند لوله مویین : لوله هایی که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بارومتر: فشارسنج هوا / جوسنج : وسیله ای ساده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مانو متر: فشارسنج شاره ها : یکی از وسیله های ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تراکم ناپذیر: چگالی ثابت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تراکم ناپذیر: چگالی ثابت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عنصر: شیمی دان ها ماده ای را عنصر می نامن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غنی سازی ایزوتوپی: افزایش فراوانی یک ایزوتوپ در مخلوط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایزوتوپ: به آن هم مکان هم میگویند ایزوتوپ : ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

AMU: atomic mass unit = یکای جرم اتمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جرم مولی: جرم یک مول ذره بر حسب گرم ٬ جرم مول ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیر لایه: sub - shell شیمی : الکترون های یک ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انزیم: مولکول های پروتئینی هستند که سرعت و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادنوزین: ریبوز باز آلی آدنین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فرسنگ: ذرع و فرسنگ از جمله یکا های قدیمی ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lunatic: 1. شخص دیوانه 2. نامعقول 3. به شدت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vein: 1. mood = روحیه ٬ خلق و خو 2. a blo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revise: review, study

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

learn the hard way: آموختن از طریق تجربه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

speedster: سریع السیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سانتریفیوژ: گریزانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flu: flu < - - an abbreviation for influ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuck in the chimney: سیگاری شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transitive: مفعول پذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step aside: اگر با لحن خشن گفته شود این معنی را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

radical: ۱. تا به ریشه پیش رفتن ۲. بنیادی ۳ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stunning: very attractive = بسیار جذاب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

first impression: your first reaction to someone = وا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ish: پسوند ish برای توصیف اشخاص کاربردی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

brusque: گستاخ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inquisitive: بیشتر به معنای منفی کنجکاو هست - - ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utensil: ۱. ظرف یا وسیله ای که برای اهداف کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

telephoto lens: بنظرم "لنز دورنگار" واژه مناسبیه .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subdermal: زیرپوستی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صلیب سرخ: صلیب سرخ ( Red Cross ) : موسسه ای ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صلیب سرخ: صلیب سرخ ( Red Cross ) : موسسه ای ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خمیرمایه: ۱. خمیر مانده و ترشیده که برای ور آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

become: ۱. get و become اغلب می توانند با ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rejoinder: آواها ٬ کلمات و عبارات کوتاهی که بر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a pain in the neck: وبال گردن، مایه درد سر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

centrifuge: گریزانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obtainer: به دست آورنده شخصی که به دست می آور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

microbiome: اجتماع میکروارگانیسم ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

productive: اثربخش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scorch: ۱. سوزاندن ملایم ۲. خشکاندن ۳. شدید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soothe: ۱. ساکت کردن ۲. آرام کردن ۳. آرامش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طباق: آرایهٔ تضاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طباق: آرایهٔ تضاد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resumer: از سرگیرنده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disharmonic: ناموزون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harmoniously: هماهنگ گونه متوازن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harmony: ۱. هماهنگی ۲. صدای شیرین و موزون ۳ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

refrainment: پرهیز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

narcotize: بی حس کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heir: The rightful heir = جانشین راستین / ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

majestically: ۱. شریفانه ۲. عزتمندانه ۳. شاهانه ۴ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

majesty: ۱. بزرگی / عظمت ۲. عزت ۳. شکوه ۴. ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grappling: گلاویز شدن هم معنی میده فکر کنم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bmr: basal metabolic rate = میزان متابول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bmr: basal metabolic rate = میزان متابول ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hilum: ناف کلیه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

summiteer: عضوی از اجلاس سران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acu: Anti - Crime Unit

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kneecap: شکستن زانو ها ( ی یک شخص ) ، که معم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dejected: ۱. با روحیه پایین ۲. غمگین / اندوهگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subject: زیردست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tyrant: ۱. حاکم ظالم یا غیرمنصف ۲. ارباب ظا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

edema: تورم بخش هایی از بدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

edema: تورم بخش هایی از بدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coincidence: ۱. مطابقت ۲. هماهنگی ۳. هم مکانی ۴. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

debtless: بدون بدهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legible: ۱. قابل خواندن ( خوانا ) ۲. راحت ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump start: شروع یهویی و ناگهانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

air fleet: گروهی از هواپیماهای نظامی، معمولاً ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epidemic: شیوع یک بیماری که سریع پخش می شود؛ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

BMI: BMI = Body Mass Index = شاخص توده ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

factorization: [ریاضی]: تجزیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doctored: دستکاری شده doctored photograph : ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ventless: بدون منفذ یا منافذ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vital: ۱. اساسی / ضروری ۲. زیستی / حیاتی / ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

postscript: پی نوشت P. S. = PostScript

١ سال پیش

مدال‌های 🖤MANI🖤