پیشنهادهای محمد مهدی شیررفیعی (٨١)
در حقوق: محکمه پسند
در لبه فناوری توجه: لبه فناوری، معنی آخرین و پیشرفته ترین دستاورها را دربر دارد. اگرچه گاهی بسته به نوع متن، نیاز است از قید پیشرفته ترین دستاورها ج ...
دائمی
مصوب فرهنگستان در حوزه رایانه و فناوری اطلاعات: کُد
برابر پارسی این واژه عربی، زودهنگام نیست و در آبادیس نادرست آمده است. زودهنگام به هنگامه رخداد اشاره دارد ولی قریب الوقوع به خود رخداد نظر دارد. پیش ...
بازسنجی
ناشی از
ترجمه دقیق عبارت جز این نیست: کارآمدی انرژی ولی می توان به برابر پارسی آن چنین اشاره کرد: به توان ( یعنی با توان و انرژی بهینه )
پذیرفتنی
یکسره، آنی، پیوسته ( از نظر زمانی ) ، بی وقفه مثال: real - time protection یعنی محافظت پیوسته
پاسخ به هنگام
قریب الوقوع، نوپدید، احتمالی ( با درصد وقوع بیشتر از 50 درصد )
به نظر می رسد با توجه به تعریف واژه نامه آکسفورد که آن را یک شخص یا بخشی معرفی کرده است که برای کسب اطلاعات یا کمک به آن مراجعه می شود؛ می توان معادل ...
مصوب فرهنگستان: بازکاربردپذیر
پیونددهی
مصوب فرهنگستان: پروژه
گاهی مخفف joint venture به معنی سرمایه گذاری مشترک یا چندجانبه است.
عضو مثال: participating EU Member States
در برخی متون به معنای شرکت سرمایه گذاری چند جانبه یا مشترک است: مثال: European High - Performance Computing Joint Undertaking
مصوب فرهنگستان: کارا
اگر همانطورکه گفتند به معنی مشارکت قراردادی در سود و زیان باشد، برابر حقوقی آن، ممکن است همان قرارداد مضاربه در حقوق ایران باشد.
یکی از معانی بنابر واژه نامه آکسفورد: دور هم جمع کردن، هم رسانی کردن، دور هم گرد آوردن مثال: integrate the scientific community
دوستی که فرمودند منابع مالی درست گفتند. این واژه وقتی به صورت جمع به کار می رود میتواند به همین معنی باشد. البته پیشنهاد جایگزین بنده این است: پایگاه ...
هر از گاهی
تشریفات، معادل بسیار خوبی است. به ویژه زمانی که در متون حقوقی یا اداری یا بین المللی به صورت جمع کار می رود. مانند متن زیر: public procurement proced ...
از آنجاکه این عبارت یک واژه مرکب است، نبایدبه صورت گزاره یا ترکیب اضافی ترجمه شود. بنابراین یکی از برابرهای پارسی آن می تواند چنین باشد: آسان کاربرد
تا حد ممکن
به سزا
برابر پارسی: به هنگام نیاز، به هنگام بایستگی، در زمان نیاز
هم سنخی، یکسانی، یکنواختی، همانندی
گاهی به معنی شبکه ارتباطی
به نظر نمی رسد واژگان سنگینبر و گرانکش مناسب باشند. چون این دستگاه، شیء سنگین را در هر حالتی جابه جا نمی کند بلکه آن را در حالت عمودی جابه جا می کند. ...
چون صفت است :تنظیم گرا، مقررات گرا ترجمه به تنظیم گری نادرست است. زیرا تنظیم گری معادل regulation است.
قریب الوقوع زودهنگام
تحت نظر چیزی قرار گرفتن
برملا کردن
اگر در معنای یک سبک هنری باشد: هنر همانندنما. در تعریف آن چنین آمده است: Analogous art refers to a type of art that is similar in style, subject mat ...
به صورتی تفکیک شده به نحوی متمایز به شکلی قابل تشخیص
با توجه به اینکه معادل seem است، میتواند به معنی تظاهر کردن و وانمود کردن هم بیاید. مانند متن زیر: would falsely appear to a person to be authentic o ...
گاهی فقط به معنی حرف اضافه با می آید. چون با در زبان فارسی، معنی شمول و دربرگرفتن را دارا است.
اطمینان آور، اطمینان بخش، با پشتوانه
میزان زیاد، مقیاس گسترده منبع: https://en. wiktionary. org/wiki/at_scale
خاستگاه نژادی
کاربلد
فعل: گشت یاوری کردن اسم: گشت یاور
برابر فارسی: کارسوژه=موضوعی که در آن قرار است، چیزی به کار برده شود.
کارکردمندی
ماشین خوان
توان کاهی
حفاظت غیرنظامی پاسداری غیرنظامی پاسداری مدنی حفاظت مدنی