پیشنهاد‌های محمد مهدی شیررفیعی (٩٨)

بازدید
٦٠
تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

تبعیض آمیز نبودن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

مرجع حل اختلاف، مرجع شبه قضایی ( حقوق )

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

به سزا

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

نشان کردن چیزی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

به صورت مفرد: رفاه عمومی به صورت جمع: امور رفاهی

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

سامانه هشدار آتش سوزی

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

به سرانجام رسیدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

تدبیر، اقدام ( حقوق ) Power to Request Measures اختیار درخواست اقدامات

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

economic viability بقای اقتصادی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لازم الاجرا شدن ( حقوق )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لازم الاجرا ( حقوق )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برجای گذاشتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

چون قید است: به مراتب چشمگیر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نقطه تماس متمرکز

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مصوب فرهنگستان: مخابراتی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوره تصدی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کسب و کارهای کوچک مقیاس

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به هنگام

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حقوق: محکمه پسند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لبه فناوری توجه: لبه فناوری، معنی آخرین و پیشرفته ترین دستاورها را دربر دارد. اگرچه گاهی بسته به نوع متن، نیاز است از قید پیشرفته ترین دستاورها ج ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دائمی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصوب فرهنگستان در حوزه رایانه و فناوری اطلاعات: کُد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی این واژه عربی، زودهنگام نیست و در آبادیس نادرست آمده است. زودهنگام به هنگامه رخداد اشاره دارد ولی قریب الوقوع به خود رخداد نظر دارد. پیش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازسنجی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناشی از

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترجمه دقیق عبارت جز این نیست: کارآمدی انرژی ولی می توان به برابر پارسی آن چنین اشاره کرد: به توان ( یعنی با توان و انرژی بهینه )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پذیرفتنی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکسره، آنی، پیوسته ( از نظر زمانی ) ، بی وقفه مثال: real - time protection یعنی محافظت پیوسته

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاسخ به هنگام

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قریب الوقوع، نوپدید، احتمالی ( با درصد وقوع بیشتر از 50 درصد )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

به نظر می رسد با توجه به تعریف واژه نامه آکسفورد که آن را یک شخص یا بخشی معرفی کرده است که برای کسب اطلاعات یا کمک به آن مراجعه می شود؛ می توان معادل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصوب فرهنگستان: بازکاربردپذیر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیونددهی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصوب فرهنگستان: پروژه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

گاهی مخفف joint venture به معنی سرمایه گذاری مشترک یا چندجانبه است.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برخی متون به معنای شرکت سرمایه گذاری چند جانبه یا مشترک است: مثال: European High - Performance Computing Joint Undertaking

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصوب فرهنگستان: کارا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر همانطورکه گفتند به معنی مشارکت قراردادی در سود و زیان باشد، برابر حقوقی آن، ممکن است همان قرارداد مضاربه در حقوق ایران باشد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی بنابر واژه نامه آکسفورد: دور هم جمع کردن، هم رسانی کردن، دور هم گرد آوردن مثال: integrate the scientific community

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستی که فرمودند منابع مالی درست گفتند. این واژه وقتی به صورت جمع به کار می رود میتواند به همین معنی باشد. البته پیشنهاد جایگزین بنده این است: پایگاه ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر از گاهی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشریفات، معادل بسیار خوبی است. به ویژه زمانی که در متون حقوقی یا اداری یا بین المللی به صورت جمع کار می رود. مانند متن زیر: public procurement proced ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از آنجاکه این عبارت یک واژه مرکب است، نبایدبه صورت گزاره یا ترکیب اضافی ترجمه شود. بنابراین یکی از برابرهای پارسی آن می تواند چنین باشد: آسان کاربرد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا حد ممکن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سزا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر پارسی: به هنگام نیاز، به هنگام بایستگی، در زمان نیاز

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم سنخی، یکسانی، یکنواختی، همانندی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

گاهی به معنی شبکه ارتباطی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

به نظر نمی رسد واژگان سنگینبر و گرانکش مناسب باشند. چون این دستگاه، شیء سنگین را در هر حالتی جابه جا نمی کند بلکه آن را در حالت عمودی جابه جا می کند. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چون صفت است :تنظیم گرا، مقررات گرا ترجمه به تنظیم گری نادرست است. زیرا تنظیم گری معادل regulation است.