پیشنهادهای حسین کتابدار (٢٠,٩٢١)
/ˌɛktoʊˈpl�zmɪk/ چیزی شبیه به ارواح یا ماوراءالطبیعی که به نظر می رسد از هیچ ظاهر شده است. مفهوم اکتوپلاسم از قرن نوزدهم جزء فولکلور روح گرایی بوده ...
مثال؛ “The wraith of a woman in white was said to haunt the old mansion. ” In a conversation about paranormal encounters, one might share, “I saw a w ...
This term is used to describe something that is related to ghosts or the supernatural, often appearing as a ghostly figure or presence. چیزی که به ...
✍️عبارت **"spooky"** به معنای **"ترسناک"** یا **"عجیب و غریب"** است و معمولاً به مکان ها یا موقعیت هایی اشاره دارد که احساس ترس یا وحشت را ایجاد می ک ...
A zen den is a designated space that is set up to create a peaceful and calming atmosphere for relaxation, meditation, or self - care activities. It ...
"نگرش سپاسگزاری" به معنای ذهنیت یا رویکردی که در آن فرد به طور مداوم چیزهای خوب زندگی را تشخیص داده و قدردانی می کند. یک شیوه زندگی که در آن فرد بر ...
انتشار نور یا گرما؛ تابان. همچنین به کسی که از خوشحالی، سلامتی یا انرژی می درخشد، اشاره دارد. معمولاً برای توصیف افراد، منابع نوری یا هر چیزی که حس ...
مثال؛ “I’m practicing self - care by taking a bubble bath. ” A person might recommend, “Make sure to prioritize self - care and set aside time for ac ...
/ˈhoʊlɪmaɪnd/ ترکیبی از "کل نگر/holistic" و "ذهن/mind" که احتمالاً به رویکردی جامع در بهبود وضعیت روانی اشاره دارد که تمامی جنبه های زندگی و محیط فرد ...
یک اصطلاح غیررسمی که به همه چیزهای مرتبط با یک وضعیت یا رویداد خاص اشاره دارد. این عبارت شامل تمام جنبه ها یا اجزای چیزی می شود. به صورت مجازی، "who ...
Kafkaesque refers to situations or experiences that are reminiscent of the works of Franz Kafka, characterized by a sense of absurdity, confusion, an ...
به ناحیه یا وضعیتی اشاره دارد که مبهم، مرموز یا دشوار برای تعریف است و اغلب حالت تجربیات سورئال و فرا واقعی را القا می کند. حالتی یا سناریویی که در ...
"گانزو" به سبکی از روزنامه نگاری اشاره دارد که با دیدگاه بسیار شخصی، ذهنی و اغلب اغراق آمیز شناخته می شود و معمولاً شامل حضور روزنامه نگار به عنوان ب ...
یک اصطلاح عامیانه که به وضعیت، مکان یا فردی اشاره دارد که آشفته، غیرقابل پیش بینی یا غیرمنطقی است. یک محیط یا سناریو که در آن چیزها از کنترل خارج شد ...
بی توجه شدن یا خیالبافی که اغلب منجر به از دست دادن تمرکز بر روی وظیفه یا گفتگوی جاری می شود. قطع ارتباط موقت از واقعیت یا محیط اطراف معمولاً برای ...
به چیزی اشاره دارد که به طور قابل توجهی ادراک، حالت، هشیاری یا شناخت را تغییر می دهد. تجربه یا ماده ای که به طور عمیقی نحوه تفکر یا احساس فرد را تغی ...
مثال؛ The concert's light show was so trippy, it felt like being inside a kaleidoscope. Her paintings are known for their trippy, dream - like qual ...
* "سورئال" به چیزی اشاره دارد که مانند رؤیا، عجیب و غیر واقعی است و اغلب حس ناهنجاری را القا می کند. ** این عبارت به تجربه یا موقعیتی اشاره دارد که ...
مثال؛ “It was through providence that I narrowly avoided a car accident. ” Someone might say, “I believe in providence, that everything happens for a ...
"قسمت" /سرنوشت یا تقدیر که به باور پیش بینی و اجتناب ناپذیری رخدادها اشاره دارد. معنایش این است که وقایع زندگی به طور خاصی باید اتفاق بیفتند، اغلب خ ...
* "دراپ شیپینگ" یک روش انجام سفارشات خرده فروشی است که در آن فروشگاه محصولاتی که می فروشد را در انبار نگه نمی دارد. در عوض محصول را از یک شخص ثالث خر ...
"زیاده روی کردن"/تلاش بیش از حد برای غلبه بر یک نقیصه یا مشکل که اغلب منجر به عدم تعادل می شود. اتخاذ تدابیر افراطی برای اصلاح یک نقیصه محسوس، اغلب ...
مثال؛ The exterminator had to fumigate the house to get rid of the termites. They decided to fumigate the building before moving in to ensure it wa ...
sit - down به عنوان یک اسم، به یک جلسه رسمی یا بحث اشاره دارد، اغلب برای حل یک مشکل یا برنامه ریزی چیزی. یک گفتگوی جدی و متمرکز که هدف آن بررسی موض ...
استفاده از جملات خوش بینانه به عنوان ابزاری برای تأثیرگذاری بر ذهن ناخودآگاه و تقویت رشد شخصی یا بهبود خود معمولاً در تمرینات خود مراقبتی برای تقویت ...
برنامه ریزی یا زمان بندی کردن چیزی برای اتفاق افتادن در یک زمان مشخص تنظیم یا تعیین زمان مشخص برای یک رویداد، پروژه یا اقدام معمولاً برای نشان دادن ...
شخصی سازی یا تطبیق چیزی به طور خاص برای یک فرد، هدف یا نیاز معین انجام تغییرات یا اصلاحات برای تطابق با نیازها یا ترجیحات خاص معمولاً برای توصیف انج ...
توجه یا تمرکز شدید بر روی یک موضوع یا فعالیت خاص دادن توجه کامل به چیزی خاص، تمرکز بر جزئیات یا جنبه های مهم مترادف؛ Focus on، Zero in on مثال؛ The ...
هدف گیری یا تمرکز شدید بر روی چیزی یا کسی با توجه یا عزم جدی مترادف؛ Focus on، Zero in on مثال؛ The missile locked onto its target with precision. ...
مثال؛ “The detective homed in on the crucial piece of evidence. ” In a conversation, someone might say, “I’m homing in on the main point of your argu ...
مثال؛ “The sniper zeroed in on the enemy soldier. ” In a game of hide - and - seek, a player might say, “I’ve zeroed in on your hiding spot. ” In a b ...
مثال؛ “The sniper zeroed in on the enemy soldier. ” In a game of hide - and - seek, a player might say, “I’ve zeroed in on your hiding spot. ” In a b ...
حمایت یا کمک کردن به کسی، به خصوص در زمان های سخت ارائه حمایت عاطفی یا عملی، قابل اعتماد بودن و حاضر شدن زمانی که کسی به شما نیاز دارد. مترادف؛ Sup ...
* اعتماد یا باور به قابلیت یا توانایی کسی یا چیزی ** یک سطح عمیق از اعتماد یا اطمینان، اغلب بدون نیاز به اثبات یا شواهد *** معمولاً برای بیان اعتماد ...
* اعتماد یا تکیه کردن بر چیزی یا کسی برای دستیابی به نتیجه مطلوب ** معمولاً برای بیان اطمینان یا اعتماد به کسی یا چیزی برای برآورده کردن یک انتظار ا ...
* اعتماد یا تکیه کردن بر چیزی یا کسی برای دستیابی به نتیجه مطلوب ** وابسته بودن یا اطمینان داشتن به وقوع یک نتیجه خاص *** برای بیان اطمینان یا اعتما ...
* ریتم یا روال زندگی یک فرد ** الگوی منظم فعالیت ها یا سرعت کلی زندگی یک فرد *** معمولاً برای توصیف اقدامات منظم و عادی که سبک زندگی یک فرد را تشکیل ...
* تعادل بین سخت کار کردن و عبور روان از چالش ها ** تلاش برای رسیدن به اهداف و همچنین سهولت در هدایت زندگی از طریق فراز و نشیب ها *** معمولاً برای توص ...
An attitude or point of view. مثال؛ “He has a positive outlook on life, always seeing the silver lining. ” In a discussion about the economy, someon ...
مثال؛ “His MO is to always arrive early and be fully prepared for any meeting. ” In a crime investigation, a detective might say, “The suspect’s MO s ...
* جدایی ناگهانی یا قوی از یک هنجار، گروه یا سنت ** آزاد کردن خود از محدودیت ها یا ایجاد یک تغییر بزرگ *** معمولاً برای توصیف یک تغییر مهم یا جدایی از ...
مثال؛ “We took a short interlude before continuing with our meeting. ” In a conversation about travel, someone might say, “We decided to take an inte ...
شیر اطمینان دستگاه ایمنی که برای کنترل یا محدود کردن فشار در سیستم طراحی شده و با آزاد کردن فشار اضافی از آسیب احتمالی جلوگیری می کند. به طور استعار ...
مثال؛ For example, in a school setting, a teacher might announce, “It’s recess time! Go outside and play. ” In a workplace, an employee might say, “I ...
فرجه یا استراحت کوتاه از چیزی دشوار یا ناخوشایند یک وقفه موقت در یک وضعیت چالش برانگیز که فرصت آسودگی و بازیابی فراهم می کند. یک دوره کوتاه و موقتی ...
یک استراحت کوتاه برای بازیابی انرژی گرفتن یک استراحت کوتاه برای آرامش و شارژ مجدد، اغلب در وسط یک برنامه شلوغ مترادف؛ Break، Rest مثال؛ After thre ...
مثال؛ “The tension in the room ratcheted up as the negotiations became more heated. ” In a sports game, a commentator might say, “The team needs to r ...
مثال؛ “We need to make an increment in our sales targets for next quarter. ” In a software development team, a developer might say, “Let’s make an in ...
بهبود یا روند صعودی، به ویژه در شرایط اقتصادی یا عملکرد تجاری. تغییر مثبت یا بهبود پس از یک دوره کاهش یا رکود معمولاً برای توصیف تغییرات مثبت، به و ...
رویدادهای بعدی معلومه و نیازی به توضیح بیشتر نیست. معمولاً برای عبور از جزئیات واضح یک داستان یا برای تأکید بر اهمیت رویدادهای بعدی استفاده می شود. ...