حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

salvaged waste: ضایعات بازیافتی به موادی گفته می شو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cosy living space: A cosy living space refers to a com ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reclaimed timber: چوب بازیافتی به چوبی گفته می شود که ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

round off the top three: "Round off the top three" means to ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rammed earth brick: آجر خاک کوبیده به ماده ای ساختمانی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

biotecture: به ادغام معماری و زیست شناسی برای ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trash house: به خانه ای گفته می شود که به طور بی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

power module: A power module is an electronic dev ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upcycled material: Upcycled material refers to waste o ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tackle head on: This expression means to confront o ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fork out: This slang phrase means to spend or ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set into the ground: "Set into the ground" refers to the ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

earthship: An Earthship is a sustainable, off ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

live off the land: To live off the land means to survi ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self sufficient home: Self - sufficient home refers to a ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it together: informal To maintain composure; to ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

traction: In a figurative sense, traction can ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emanate: to come from or out of آمدن یا خارج ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

badass: a tough, uncompromising, or intimid ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

optimize: To optimize means to make something ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull up one’s socks: To “pull up one’s socks” means to m ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seeing is believing: ✍️این عبارت به طور کلی به این معناس ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trimontil: تریمونتیل ( Trimontil ) که نام ژنری ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تریمونتیل: تریمونتیل ( Trimontil ) که نام ژنری ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knock yourself out: "Knock yourself out" is an informal ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on again off again: adjective That is not continuous; t ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the plunge: to make a decision to do something, ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the plunge: This phrase is used metaphorically ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dump: In slang, “dump” can refer to an ab ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life of the party: the life and soul of the party some ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

time is of the essence: said to encourage someone to hurry ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collagen: a protein found especially in the j ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blind date: A blind date is a social engagement ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm flattered: 1 - The phrase “I’m flattered” is ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rapprochement: formal an agreement reached by oppo ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ease off: 1 - ease up/off on Lessen in sever ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sound: When something is described as soun ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boomer: Refers to the generation born betwe ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoot one's mouth off: shoot one's mouth off دهان خود را ب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whip: This term is often used to describe ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull into: هدایت یا رانندگی یک وسیله نقلیه به ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull out all the stops: to do everything you can to make so ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tina: In slang terms, “tina” is a nicknam ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

axe: To abruptly remove or terminate som ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear cut: 1 - In forestry, clear - cutting r ...

١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

opt out: ترجمه جمله: دولت افراد را تشویق کرد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blowy: یک صفت غیررسمی که به معنای بادخیز ی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blow one's cork: از کوره در رفتن/ یک اصطلاح غیررسمی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blow the gaff: افشا کردن راز/ یک اصطلاح غیررسمی بر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blow room machinery: ماشین آلات اتاق دم به تجهیزات مورد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch shuteye: To "catch shuteye" means to get som ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

develop a tan: برنزه شدن / تیره کردن رنگ پوست به د ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recusal: /rɪˈkjuːzəl/ the withdrawal of a ju ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

between a rock and a hard place: ✍️به وضعیتی اشاره دارد که فرد با دو ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lone wolf: a person who likes to do things on ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reprieve: 1 - an official order that stops o ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

never let a good crisis go to waste: This is a famous quote that means o ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's a small world: idiom/ saying When people discover ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wheelhouse: someone's wheelhouse [ S] US inform ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

can: Can is a slang term for a toilet. I ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

can: To “can” someone means to dismiss o ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kpi: KPIs are measurable values that ind ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

integrate: مثال؛ For example, in a discussion ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downer: This slang term refers to something ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downer: slang for depressant drugs/ a drug ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hymn: مثال؛ “The choir sang a beautiful h ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ferry: مثال؛ Can you ferry me across the r ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsettling music: ✍️ نوعی از موسیقی که احساس ناراحتی، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whimsical: /ˈwɪmzɪkl/ Whimsical also describes ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diocese: ( in the Roman Catholic Church ) th ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tear into: To “tear into” someone means to sco ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shoot: This term is commonly used to descr ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liaise: to speak to people in other organiz ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

streaming: ✍️استریمینگ ( Streaming ) به انتقال ...

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

looming: ( Of something unwanted or unpleasa ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

write off: to cancel a debt or to acknowledge ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oldster: This term is used to describe someo ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold back: ممانعت کردن/خودداری کردن از انجام ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead horse theory: **تئوری اسب مرده ( Dead Horse Theor ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تئوری اسب مرده: **تئوری اسب مرده ( Dead Horse Theor ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind blowing: adjective informal extremely exciti ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoot fish in a barrel: انجام دادن کاری که آن قدر آسان است ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rorschach test: تست رورشاخ ( به انگلیسی: Rorschach ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snag: A snag refers to an unexpected prob ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surgical: The term “surgical” can also be use ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kingpin: A kingpin is a term used to describ ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biome: A biome refers to a large geographi ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take down: This phrase is often used to descri ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trash talk: The act of verbally attacking or be ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sienna: Refers to a warm, earthy brown colo ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sanity: 1 - the state of having a healthy ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sarcasm: the use of remarks that clearly mea ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درک گفتار: **درک گفتار** یک فرآیند پیچیده است ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hare: a fast - running, long - eared mamm ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hhs: **HHS** می تواند به دو مفهوم متفاوت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

duck for a while: عقب نشینی یا پنهان شدن موقت برای اج ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw something on: 1 - سریع لباس پوشیدن بدون دقت یا تل ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

g note: 1 - موسیقی: در نظریه موسیقی، "G - n ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

caporegime: /ˈk�p. oʊ. rəˌʒiːm/ "caporegime" ( ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dot head: اصطلاح "dothead" یک توهین نژادی و ت ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grow by leaps and bounds: رشد کردن سریع و چشمگیر یا پیشرفت بز ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the book up: 1 - بلند کردن یا برداشتن یک کتاب. ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a licking: یک اصطلاح عامیانه است به معنی تحمل ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open a can of worms: To create a complicated situation i ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dwell on: فکر کردن یا تمرکز روی چیزی برای مدت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gravitate: to be attracted to or move toward s ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw in: To include or add something as an e ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parkway: a wide road, usually divided, with ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slay: To impress someone very much or to ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counteract: مثال؛ She took medication to counte ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

open: honest and not trying to keep thing ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fumigate: مثال؛ The exterminator had to fumig ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go through: To go through means to carefully ex ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turf: This refers to a specific area or n ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chase skirt: The phrase "chase skirt" is an info ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mezzo morto: معنای حقیقی: کسی یا چیزی که "mezzo ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drunken sailor: معنای مجازی: این اصطلاح می تواند به ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

killer body: معنای حقیقی: به بدنی اشاره دارد که ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turf: a subject in which a person or grou ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water's warm: معنای مجازی: به صورت استعاری، می تو ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

macchinetta: /makˈkiːnetta/ "ماشین کوچک" در زبا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come clean with someone: صادق بودن، اعتراف کردن یا بیان حقیق ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lit: When something is “lit, ” it means ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

couch: to express something in a particula ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trailer trash: an offensive way of referring to po ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snowball: “Snowball” as a verb means to grow ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sertraline: سِرترالین ( به انگلیسی: Sertraline ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sublimate: PSYCHOLOGY specialized to express s ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grind: This term is used to describe the a ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mealy mouthing: به معنای صحبت کردن به طور مبهم، طفر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw up in one's face: به معنای یادآوری کردن چیزی ناخوشاین ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wad: Wad is a slang term for a bundle of ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the leap: This phrase means to take a risk or ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carnival: ( a special occasion or period of ) ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay waste to: To lay waste to something means to ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in flux: “In flux” is an idiomatic expressio ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

erode: to slowly reduce or destroy somethi ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postillion: کلمه "postillion" به معنای فردی است ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عقل کل: smarty pants informal /disapproving ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butcher: This derogatory term is used to des ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concomitant: ✍️در حوزه دارو، واژه "concomitant" ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

petro democracy: به یک سیستم سیاسی یا مدل حکمرانی اش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پترو دموکراسی: به یک سیستم سیاسی یا مدل حکمرانی اش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well rounded individual: به فردی اشاره دارد که دارای مجموعه ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come up with: To think of, create, or produce som ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waste: To waste someone means to kill them ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restorative: ✍️به معنای "ترمیمی" یا "احیاکننده" ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ttyl: TTYL ( Talk To You Later ) This a ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a cat and dog life: به زندگی یا رابطه ای پر از بحث ها، ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rum character: یک عبارت از زبان انگلیسی بریتانیایی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look pretty run down: به این معناست که کسی یا چیزی خسته، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

touch wood: یک اصطلاح است که برای دور کردن بدشا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

habit: a special piece of long clothing wo ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار