حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insta tag: When you Insta - tag a post, you ad ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insta engagement: Insta - engagement refers to the nu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insta obsessed: This term is used to describe someo ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

art walk: An art walk is an event where local ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mad as a hornet: Being mad as a hornet means being e ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steam coming out of ears: When someone has steam coming out o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a snit: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in a lather: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mercado: Mercado is a Spanish term for a mar ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silvopasture: Silvopasture is a type of agrofores ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no till farming: No - till farming is a method of cu ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crop dusting: Crop dusting is a method of applyin ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agro: In the context of agriculture, “agr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bizhub: This term refers to a central locat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agribiz: This term refers to the business as ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retail therapy enthusiast: A retail therapy enthusiast is some ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medtech: This term refers to the use of tech ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point of order: آقای بن موریس یک اخطار آیین نامه ای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deafie: This term is used to refer to someo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

handi capable: Similar to “handicapable, ” this te ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stick figure: ( UK also matchstick figure ) a si ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recreational drug: Recreational drugs are substances t ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make big stinks: "Make big stinks" is typically used ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goon: a hired hoodlum or thug Slang/ a s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave be: This phrase means to leave somethin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light blind: This term describes someone who is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tinfoil hat: This term refers to someone who is ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به مردم: ۱ - معنی جوال: کیسه بزرگ ساخته شده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

honorarium: An honorarium is a payment or gift ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bathhouse: شکل حمام های عمومی زنانه گرد با منف ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vespa: Vespa is a brand of motor scooter t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go go juice: While not directly related to fuel ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dino juice: This term refers to gasoline, which ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

liquid gold: This term refers to diesel fuel, wh ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

copter: A shortened form of the word “helic ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fatbike: A type of bicycle with oversized ti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smash and dash: This term is used to describe a sit ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

little nipper: This slang term is used to refer to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bike salmon: This slang term is used to describe ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mtb: This abbreviation stands for “Mount ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operate: توانایی برای این که بطور مستقل کاری ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operate: ارتش اکنون این مجوز را دارد تا به ق ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operate: بسیار ضروری است که عملیات را شروع ک ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

done dirty: This slang term describes situation ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suit someone down to the ground: suit someone ( right ) down to the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suit bag: a long, flat bag that is carried fo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the fold: your home or an organization where ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wfb: WFB Based on the provided sources, ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

add up: to seem reasonable or likely منطقی ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cheat day: A cheat day refers to a designated ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cheat shot: A “cheat shot” refers to a sneaky o ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

condemnatory: Condemnatory describes a tone or ex ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hornswoggle: To hornswoggle someone means to dec ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hugs and kisses: hugs and kisses which is commonly u ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slaps: Used to describe something, usually ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shownie: This term is used to describe someo ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conscience stricken: This term describes someone who is ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exemplum: An exemplum is an illustrative stor ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crm: Customer Relationship Management مد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do your time: the phrase "do your time" is common ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the dirt: This slang phrase means to obtain s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go undercover: To investigate or gather informatio ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look behind the curtain: This phrase means to investigate or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send to a watery grave: This phrase is a metaphorical way o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

punch their ticket: This slang phrase means to kill som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send to meet their maker: This expression suggests that someo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reach out to someone: 1 - to try to communicate with a p ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

judder: To “judder” refers to a rapid shaki ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

park it: This slang term means to sit down a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blanket party: A blanket party is a gathering wher ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

munch in the sun: This phrase refers to enjoying a me ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lawn lunch: This term describes having a meal o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

picnic potluck: A picnic where each attendee brings ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passover: a Jewish celebration in March or Ap ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw up: 1 - throw something up to produce ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fag break: A "fag break" is a British slang te ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look dead on your feet: The phrase "look dead on your feet" ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in the shit: The phrase "be in the shit" is an A ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make it all up: The phrase "make it all up" means t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suh or sup: These slang terms are shortened ver ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

humble brag: A “humble brag” is a statement that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

either way: “Either way” is an idiomatic expres ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatic: Talking or behaving in a way that m ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deforestation: the cutting down of trees in a larg ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

light into: This phrase is used to describe an ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a rocket: This phrase is used to describe a h ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a handful: This phrase is often used to descri ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get up to no good: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a bad egg: To be someone who causes trouble or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a scallywag: This term is often used to describe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump down one’s throat: To “jump down one’s throat” means t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tear into: To “tear into” someone means to sco ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give someone a talking to: To “give someone a talking - to” me ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

read the riot act: To read the riot act is to scold or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put someone in their place: To put someone in their place means ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rap someone’s knuckles: To rap someone’s knuckles is to giv ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dress someone down: To dress someone down is to strongl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a what for: The phrase "give a what for" is an ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

niche: 1 - a job or position that is very ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cell warrior: A cell warrior is a term used to de ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jit: Jit/jitterbug This term is used to ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

june bug: This term is slang for someone who ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

june duck: In the context of rehab, this term ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

elephant in the living room: The phrase "elephant in the living ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sober living: Sober living refers to a residentia ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

12 step: A 12 - step program is a set of gui ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bean slot: This term refers to a mental health ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ding wing: This term is used to refer to a psy ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iron pile: In the context of rehab, “iron pile ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the count: In rehab, “on the count” is a phras ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the door: In rehab, “on the door” refers to t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bam bam: In the context of rehab, “bam bam” ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bunkie: In a rehab facility, a bunkie refer ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

old wives’ tale: An old wives’ tale refers to a trad ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

going under the knife: This phrase refers to the act of un ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surgical steel: This term refers to a type of stain ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operation room magic: This term refers to a situation whe ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cialis: Cialis is a brand name for tadalafi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hammerheading: Hammerheading is a slang term used ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue bomber: Blue Bomber is a slang term often u ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love philter: Love Philter is a playful term used ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

party and play: This term refers to the recreationa ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sextasy: This term combines “sex” and “ecsta ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ed medication: This term refers to any medication ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god’s medicine: This term refers to the pain - reli ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

morfball: This term refers to a pill or table ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crash pad: A “crash pad” is a slang term for a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

formation fam: A slang term used to refer to a gro ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perk: informal. an advantage or something ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chide: to speak to someone severely becaus ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kick the bucket: To kick the bucket is an informal a ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

palazzo: A palazzo is a large and impressive ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

achieving best evidence: "Achieving Best Evidence" ( ABE ) i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isva: ISVA stands for Independent Sexual ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kitschen: a trend for decorating kitchens in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

narnia pantry: a small room accessed through a doo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

invisible kitchen: a style of kitchen where appliances ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

de gunk: De - gunk To remove dirt, grime, or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sarc: SARC stands for Sexual Assault Reso ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catering: The business or activity of providi ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smoke and mirrors: This phrase is used to describe a s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mundane: /mʌnˈdeɪn/ very ordinary and theref ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saber rattling: مثال برای معانی که دوستان ارایه نمو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

presentlet: A presentlet is a term used to desc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

geyser: a hot spring in which water intermi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

courtship: جفت گزینی یا همسرگزینی ( به انگلیسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

undercut: 1 - to weaken, damage, or cause the ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cad: old - fashioned A man who behaves b ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assume as given: When someone assumes something as g ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set one’s sights on: To set one’s sights on means to det ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set one’s heart on: This phrase is used to express a st ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

resolve oneself: To make a firm decision or come to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knee jerk decision: A knee - jerk decision is one that ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

verdict is in: When the verdict is in, it means th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

decide on the fly: This phrase means to make a decisio ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a game time decision: This phrase refers to making a deci ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good head on your shoulders: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tr8: This slang term is a phonetic spell ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

xlate: This is a shortened and simplified ...

١ سال پیش

مدال‌های حسین کتابدار