حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurmountable: هیچ مشکلی غیر قابل حل نیست، اگر شخص ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurmountable: تفاوت سنی قابل توجهی بین دو نفر وجو ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurmountable: بنظر نمی رسد این بحران یک مشکل غیر ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: ملکه به او لقب نجیب زاده اعطا کرد.

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one for the road: an alcoholic drink just before leav ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: او مامور گمرک را دید که با کنجکاوی ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: پیدا کردن فردی هم سطح خودش، کار آسا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rehash: کتاب جدیدش فقط تکرار مکررات است.

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cycle: این کودکان پوسترهایی درست کردند که ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the bone: خدمات قطار به حداقل ممکن آن رسیده ا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

small potatoes: این حرف ها را درباره او باور نکن. ا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

small potatoes: رستوران من کوچک و کم اهمیت است، در ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point of order: مایلم یک اخطار آیین نامه ای را در ج ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the bone: بیا بریم خانه، سرما تا مغز استخوانم ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make off: آنها از زندان فرار کردند و با یک خو ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suffragette: جنبش حق رای زنان، برای به دست آوردن ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suffragette: او طرفدار حق رای زنان و یک پیشگام پ ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impalement: شاید یکی از مشهورترین اشکال سرگرمی ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the bone: وضعیت دفاعی کشور به آخر خط رسیده اس ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reliance: این شاهد شهادت دروغ داده، بنابراین ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demotion: گروه اکنون بطور قطع و یقین، جایگاهش ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demotion: در یک سازمان، تنزل شغل آخرین حرکتی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavy sugar: The term “heavy sugar” is slang use ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big sugar: The term “big sugar” is slang used ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tea and sugar: The term “tea - and - sugar” is a p ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall guy: او مدعی است درباره موضوع رابطه نامش ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

small potatoes: ما آدم های کم اهمیت و جزئی هستیم، ب ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

designation: عنوان رسمی شغلش/کارش ناظر/ممیز مالی ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shut off: When someone shuts off, they withdr ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precipitation: Precipitation is a broad term that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

change of scenery: a different place from where one us ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump on the train: This slang phrase means to join or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secularism: the belief that religion should not ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weighing machine: A device used to measure the weight ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jobbery: Engaging in corrupt practices or di ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grassroots activist: someone who works at the local leve ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

free and clear: without debt or legal claims بدون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give walking papers: to dismiss or terminate someone fro ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leg day: This phrase is used to refer to a s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat the pants off: This phrase means to defeat or surp ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

face beat: When someone’s makeup is flawlessly ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cake face: When someone’s makeup is applied in ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plain but puts style into things: The phrase "Plain but puts style in ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

white knight: 1 - a person or thing that helps s ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pilot episode: The pilot episode is the first epis ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

popcorn flick: A popcorn flick refers to a movie t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flickbook: This term refers to a small book wi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flick junkie: A "flick junkie" is a colloquialism ...

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

builder's tea: noun [ U] UK informal ( also builde ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clock something up: "Clock something up" is a phrasal v ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pram: ( US baby carriage ) a vehicle for ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sing like a canary: The phrase "sing like a canary" is ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sing for your supper: The phrase "sing for your supper" i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

belt something out: The phrase "belt something out" is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take up for: To protect or support someone in th ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butler: the chief male servant of a househo ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sequestration: Sequestration refers to the act of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

molasses: This term refers to something or so ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curious george: This term is often used to playfull ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prurient: Prurient refers to having a strong ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infamoose: Infamoose is a playful slang term t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play away: The phrase "play away" is commonly ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

see someone on the side: The query "See someone on the side" ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a bit on the side: The phrase "have a bit on the side" ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take down: 1 - take someone down mainly US to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tee off: To tee off means to start or begin ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alice: Alice is a slang term for LSD. It i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get your skates on: To get your skates on means to hurr ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold up: هر کی سوال داره، دستشو ببره بالا

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold up: نگران نباشید، خونه سر پا می مونه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

installation: An installation refers to a form of ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get your skates on: To get your skates on means to hurr ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alice: Alice is a slang term for LSD. It i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jet jockey: A “jet jockey” is a slang term for ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue falcon: “Blue Falcon” is a euphemism for a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thunder chickens: The term “thunder chickens” is a pl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airman snuffy: “Airman Snuffy” is a nickname or sl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wing king: The term “wing king” is a slang ter ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sky cop: Sky Cop is a term used to refer to ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

birdman: Birdman is a term used to describe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cloud puncher: Cloud Puncher is a term used to ref ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monte cristo: The Monte Cristo is a type of sandw ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان چاودار: نان سبوس دار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reuben: A Reuben is a type of sandwich made ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

add in: An add - in is a software component ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the company men: This term refers to CIA operatives ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

downtown gang: This term is used to refer to CIA a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the company asset: This term refers to an individual o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spare: refrain from killing, injuring, or ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

begone: به او گفتم گورش را گم کند.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

front: A front can also be a person, group ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coalition: بعد از انتخابات غیرقاطع، دولت ائتلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humane: showing kindness, care, and sympath ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come alive: شهر پس از تاریک شدن هوا، فعال و جان ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dice with death: قصد ندارم با عصبانی کردن این مرد، ج ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

honor and adore: This phrase is used to express a st ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offer incense: To offer incense means to burn frag ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bathhouse: حمام عمومی آب گرم چشمه های ژاپن ( ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all hell broke loose: با سلام. فکر کنم شکل درست اصطلاح ای ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stalked: رسوایی زندگی خصوصی اش بزودی به شرکت ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soft spot: او همیشه تو را خیلی دوست داشته است.

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foghorn: a horn that makes a very loud sound ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premise: /ˈprɛmɪs/ پیش فرض یا مقدمه یک استدل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lollygagging: To lollygag means to spend time aim ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meh some: Meh - some This term is used to des ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

switzerland of the situation: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cuzzie: A slang term used as a shortened ve ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come alive: 1 - If a place comes alive, it bec ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lam: سارقان، پیش از دستگیر شدن، چندین رو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swoop down: This phrase is used to describe a s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soul stirring: Used to describe something that dee ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taper down: Taper down means to gradually decre ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheese: Cheese is a slang term for a danger ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unyoke: This slang term means to separate o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental fog: This term describes a state of ment ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crazy train: This term refers to someone or some ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

diffy: This slang term is used to describe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

temp gig: This is a term used to describe a s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

temp fix: This term refers to a temporary sol ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow out: blowout به عنوان اسم؛ 1 - A sudden ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرم را بشکن نرخم را نشکن: ۱ - معنای ظاهری: یعنی حاضرم سرم را ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stalked: ایوان با انزجار برگشت و با گام های ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arriviste: لاف زدن درباره مقدار ثروت و دارایی، ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ad hoc: اطلاعات دقیق تر را می توان به صورت ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggregate: تمشک میوه ی حاصل از رشد برچه های مج ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

executive: هیات مدیره، اقدام مدیر عامل را تایی ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

masquerade: او خود را به عنوان یکی از اعضای خان ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ad hoc: این منجر به مداخله موقت دولت می شود ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ad hoc: منظور من توافقات موقت یا مسکن های ک ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ad hoc: این کمیته متشکل از 148 کمیته دائمی ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard place: This phrase is used to describe a s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rock and a hard place: This expression describes a situati ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrap your head around it: To wrap your head around something ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

explore page: The section of Instagram where user ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insta addict: An Insta - addict is someone who sp ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insta tag: When you Insta - tag a post, you ad ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insta engagement: Insta - engagement refers to the nu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

insta obsessed: This term is used to describe someo ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

art walk: An art walk is an event where local ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mad as a hornet: Being mad as a hornet means being e ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steam coming out of ears: When someone has steam coming out o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a snit: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in a lather: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mercado: Mercado is a Spanish term for a mar ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silvopasture: Silvopasture is a type of agrofores ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no till farming: No - till farming is a method of cu ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crop dusting: Crop dusting is a method of applyin ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agro: In the context of agriculture, “agr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bizhub: This term refers to a central locat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agribiz: This term refers to the business as ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retail therapy enthusiast: A retail therapy enthusiast is some ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medtech: This term refers to the use of tech ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

مدال‌های حسین کتابدار