حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shroom dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

xanax dealer: A person who sells or distributes X ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oxy dealer: A person who sells or distributes O ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

k dealer: A person who sells or distributes k ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow dealer: A person who sells or distributes c ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snow dealer: This term refers to a person who se ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dope fiend: This term is used to describe a per ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tweaker: This term is often used to refer to ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pillhead: This term is used to describe someo ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drug mule: This term is used to describe a per ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perc dealer: This term is used to describe a dru ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vic dealer: This term refers to a drug dealer w ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rat run: a small road that is used by a lot ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مغیریه: مُغَیریه پیروان مُغیرة بن سعید عِجل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شریعیه: شَریعیه: پیروان حسن شریعی از اصحاب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dope peddler: A dope peddler is a slang term for ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

narcotics trafficker: A narcotics trafficker is someone w ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a chicken and egg situation: a situation in which it is impossib ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chicken or the egg: The chicken or the egg causality di ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chicken of the woods: ( also chicken - of - the - woods, ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chicken wire: 1 - netting ( = material in the fo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لولوخورخوره: لولو خورخوره یا لولو موجودی خیالی ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سبائیه: سبائیه ( سبئیه ) سَبائیه، پیروان ع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیسانیه: گروهی از شیعیان بودند که به امامت م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خطابیه: خَطّابیه خطابیه از پیروان اَبوالْخَ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reamer: a tool used to make holes larger or ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have feet of clay: The expression "have feet of clay" ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have good pickup: have good/bad pickup ( of a car ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grappling iron: ( also grappling hook ) a grapnel ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grapnel: ( also grappling iron, grappling ho ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

footage: Footage is a section of film or vid ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

backsaw: hand saw a small tool with a sharp, ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marten: a small wild mammal found in Europe ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tenonsaw: A tenon saw is a type of hand saw t ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have gimlet eyes: idiom literary ( also be gimlet - e ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

begone: به او بگو گورش را گم کند

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هچل هفت: هَــچَــل هَــف یا هچل هفت یا هشل ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چسان فسان: چُسان فُسان: از واژه روسی Cossani F ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فاستونی: فاستونی: پارچه ای است که نخستین بار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لگوری: لگوری ( دگوری هم می گویند ) : یادگا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high jump: a sport in which competitors try to ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

park home: ( also known as a house trailer, mo ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knock sb out of the park: knock sb/sth out of the park idiom ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knock someone back: 1 - to say no to someone who has o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belly dance: a dance originally from Western Asi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the here and now: the present time زمان حال Most peop ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the heavens open: If the heavens open, it suddenly st ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

litigate: قانون جدید حق اقامه دعوا در محاکم ق ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

translation: بسیاری از کارهای ترجمه به مترجمان م ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lease: اجاره نامه آپارتمان در 14 ژوئن منقض ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scant: آتشپادها ( آتش نشان ها ) با کم ترین ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scant: این داستان، توجه کمی را در مطبوعات ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arriviste: لاف زدن درباره مقدار ثروت و دارایی، ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plant milk: ( also plant - based milk ) a liqu ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

white coat: a piece of white clothing that is w ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white coat hypertension: ( also white coat syndrome ) a med ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white coat ceremony: The white coat ceremony ( WCC ) is ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

white coat rule: The "White Coat Rule" is a guidelin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

white flight: mainly US a process in which white ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pigeon loft: a building in which pigeons are kep ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigeon pea: one of the seeds from a plant of th ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pigeon fancier: someone who keeps pigeons as pets ک ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overborrow: over - borrow ( also overborrow ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overbright: over - bright adjective ( also over ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not over bright: not over - bright mainly UK ( also ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overassert: over - assert yourself to behave in ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overelaboration: over - elaboration formal ( also ov ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leg press: پرس پا یکی از تمرینات با وزنه است ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the top: the most important position in a gr ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on top of someone: 1 - Literal Meaning: The literal i ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crack: 1 - To become mentally and physica ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دو قورت و نیمش باقیه: ضرب المثل دو قورت و نیمش باقیه برای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بیلش را پارو کرده: به آدم ساده لوحی که برای رسیدن به ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

parvenu: "Parvenu" refers to a person who ha ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کیفور: کیفور به معنای شاد، مسرور و خوشحال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

renewable sources: Renewable sources refer to natural ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off gridder: An "off - gridder" refers to an ind ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anthrobot: a very small robot made out of huma ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ظرفی که پر است کم صدا می باشد: کسی که از معرفت و اندیشه بیشتری برخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harley davidson: a brand name for a type of large, p ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harm a hair on someone's head: to hurt someone صدمه زدن به کسی If ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rocket to fame: "Rocket to Fame" appears to be a ph ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

traffic cone: a cone - shaped object that is usua ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ecotarian: "Ecotarian" refers to a person who ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retrosexual: Retrosexual refers to a heterosexua ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at home: 1 - When you are at home in a plac ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up north: The phrase “up north” is an informa ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the sticks: informal disapproving an area in th ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flexitarian: a person who eats mainly vegetarian ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

man of the people: man/woman of the people man/woman o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paid up member: someone who has paid the money nece ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sth has to be seen to be believed: idiom UK ( US usually you'd have to ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over: در مکالمات بیسیمی، وقتی جمله تمام م ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank your lucky stars: to be very grateful for something ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

woman of the people: man/woman of the people Man/Woman o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duct: کانال هوا برای انتقال هوا در بسیاری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

channel development: Channel development is the process ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

paid up member: someone who has paid the money nece ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

changing of the guard: Guard mounting a ceremony in which ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

channel conflict: Channel conflict refers to disagree ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grey goods: ( US gray goods ) 1 - In the cont ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the sticks: informal disapproving an area in th ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

breathe easier: "Breathe easier" is an idiomatic ex ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let someone loose: To release someone from restraint o ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let someone out: let someone/something out To releas ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up someone's ass: idiom mainly US offensive "Up someo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

musterbation: با سلام و ارادت. فکر کنم املاء درست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

musterbate: با سلام و ارادت. فکر کنم املاء درست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be in someone's face: The phrase "be in someone's face" i ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put in an appearance: put in/make an appearance to be pre ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

not amount to much: idiom ( also not amount to anything ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tick someone off: When someone is "ticked off, " it m ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a bomb: to make a lot of money To earn or m ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bomb disposal unit: ( US bomb squad ) a group of peopl ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

body copy: The term "body copy" refers to the ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blast chiller: چیلر انفجاری که به عنوان فریزر شوک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blow someone to kingdom come: blast/blow someone/something to kin ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blast someone to kingdom come: blast/blow someone/something to kin ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dice with death: در این وضعیت جوی نامناسب، با بالا ر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a blast from the past: "A blast from the past" is an idiom ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retrosexual: Retrosexual refers to a heterosexua ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lead a sheltered life: have/lead a sheltered life This idi ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a stab at something: have/make a stab at something This ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hunchback: A hunchback refers to a person with ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

face amount: the amount of money that is paid ou ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the face of something: The phrase "in the face of somethin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a face like the back end of a bus: The idiom "have a face like the bac ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

someone's face doesn't fit: The expression "someone's face does ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

face down someone: face down someone/something to defe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blue in the face: The phrase "blue in the face" is an ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گویشور: واژه های مصوب فرهنگستان سخنگوی یک ز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unto thine own self be true: idiom saying The phrase "Unto thine ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wear sackcloth and ashes: In modern language, the phrase “Wea ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

up north: The phrase “up north” is an informa ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no amount of: "No amount of" is a phrase used to ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not amount to much: idiom ( also not amount to anything ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dzo: /dʒəʊ/ an animal developed in Tibet ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decarbonize: "Decarbonize" refers to the process ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humvee: a brand name for a large, strong mi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinafore: 1 - ( informal pinny ) a piece o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bib: 1 - a cover made of cloth or plast ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biathlon: a sports competition that combines ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fiat money: پول بی پشتوانه، پول حکمی، پول دستور ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

multifocal: A multifocal lens ( = a curved piec ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ریگمند: وارث، ارث بر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legatee: someone who receives money or prope ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in heat: US ( UK on heat ) An animal that i ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

face down someone: face down someone/something to defe ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in someone's face: The phrase "be in someone's face" i ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someone's face doesn't fit: The expression "someone's face does ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the face of something: The phrase "in the face of somethin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

face amount: the amount of money that is paid ou ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گز: گَز ؛ واحد طول است که درقدیم معادل ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sett: a hole in the ground, often with se ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do more harm than good: The phrase "do more harm than good" ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اومد ابروشو درست کنه زد چشمش را هم کور کرد: ۱ - یعنی به قصد اصلاح کاری آمد اما ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settle an account: 1 - to harm someone because they h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

settle down to something: to give all of your attention to so ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

working girl: noun [ C ] old - fashioned informal ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in good bad etc repair: idiom ( also in a good, bad, etc. s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

price ceiling: A price ceiling is a government - m ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

day return: "Day release" is a system, primaril ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decarbonize: "Decarbonize" refers to the process ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pinafore: 1 - ( informal pinny ) a piece o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prezzie: "Prezzie" is a colloquial term for ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

present itself: The phrase “present itself” refers ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

present yourself: to arrive somewhere and introduce y ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

substantiate: Substantiate is a formal verb that ...

٨ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار