حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shout down: "با صدای بلند خاموش کردن" / غلبه کر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

turp surgery: Transurethral Resection of the Pros ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احتباس ادراری: urinary retention ✍️احتباس ادراری ی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

straw that broke the camel’s back: ✍️"قطره ای که کاسه صبر را لبریز کرد ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ازمایش پی اس ا: آزمایش پی اس آ ✍️ تست PSA ( تست آنت ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

psa test: The PSA test ( Prostate - Specific ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pmma: PMA and PMMA are synthetic drugs th ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناکچوریا: ناکچوریا ( یا شب ادراری/Nocturia ) ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ژنرالیزه: ژنرالیزه یا ژنتیک در بیماری ها به م ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تامسولسین: تامسولین یک دارویی است که برای درما ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

murphy’s law: ✍️ قانون مورفی به نام ادوارد ای. مو ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

most immediately: "Most immediately" means as soon as ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turf war: This phrase describes a situation w ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ACE: 1 - One of the four playing cards ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the books: idiom mainly US and Australian Engl ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

off to the races: ✍️ آغاز کردن یک فعالیت یا وظیفه با ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go into meltdown: "Go into meltdown" means to suddenl ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

my old ass: ✍️"من پیر مرد" /یک روش غیررسمی و غا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right out of the gate: "بلافاصله از ابتدا" / بلافاصله از ش ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sorcerer: Sorcerer ( fantasy ) , a fictional ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self misery: This term describes a state of extr ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self abhorrence: ✍️"خودنفرتی شدید" / نفرت یا بیزاری ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self rejection: ✍️"خود ردی" / رد یا نپذیرفتن خود که ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self revulsion: ✍️"خود تنفری" / احساس شدید بیزاری ی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self reproval: This term refers to the act of blam ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self repudiation: Self - repudiation refers to the ac ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self derision: ✍️"خود تمسخری"/ به تمسخر گرفتن یا م ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

light up the room: ✍️آوردن انرژی، مثبت اندیشی یا شادی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand up paddleboarding: ✍️ ( SUP ) یک ورزش آبی که در آن شرک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw head back: کج کردن یا حرکت دادن سر به سمت عقب، ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put things on the back burner: This phrase means to delay or postp ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

linger over: ✍️طولانی کردن یک تجربه یا عمل زیرا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mosey around: /ˈmoʊzi əˈraʊnd/ ✍️"بی هدف گشتن"/ ح ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shilly shallying: ✍️"تعلل" / به تأخیر انداختن یا تردی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take your sweet time: ✍️انجام دادن کاری به طور بسیار آهست ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rotate one’s thumbs: ✍️انجام ندادن هیچ کاری یا بیکاری، ا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

linger and loiter: These terms refer to spending time ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put the task on ice: ✍️"انجام وظیفه را به تعویق انداختن" ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drag one’s feet: ✍️"وقت کشی کردن" ✍️✍️ انجام دادن ک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yo yo dieting: ✍️"رژیم یویویی" به چرخه ی کاهش وزن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kif: ✍️ ماده ای، به ویژه حشیش که برای ای ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soft drugs: "مواد مخدر سبک" به موادی اشاره دارد ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard drugs: ✍️"مواد مخدر سنگین" به موادی اشاره ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sniffing dog: A "sniffing dog, " also known as a ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sexpionage: ✍️"جاسوسی ( با استفاده از جاذبه ) ج ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep stuck: ✍️"گیر کردن" / باقی ماندن در حالتی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tackle tasks head on: "مستقیماً به سراغ وظایف رفتن" / برخ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take criticism in stride: "پذیرش انتقاد با آرامش" / قبول و مد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overanalysis: ✍️تحلیل بیش از حد / فرآیند بررسی چی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self growth: ✍️رشد فردی، که به عنوان رشد شخصی یا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

daily is best: "Daily is best" suggests that perfo ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vent session: ✍️"جلسه تخلیه احساسی" / یک ملاقات ی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

head something off at the pass: ✍️"جلوگیری کردن از وقوع چیزی" / چیز ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

itinerary: An itinerary is a detailed plan or ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hoot: an amusing person or thing یک شخص ی ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dash: Dash is slang for an extra amount o ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pane: a flat piece of glass, used in a wi ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

platonic: A platonic relationship or emotion ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lacking backbone: This phrase is used to describe som ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

piddly: This term is used to describe somet ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unwelcome development: This phrase is used to describe a n ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

melancholy message: This phrase is used to describe a m ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

risk mitigation: Risk mitigation refers to the proce ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cuts both ways: "شمشیر دو لبه" / یک وضعیت یا عمل دا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relaxed as a sunday morning: This phrase emphasizes a state of c ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

relaxed as can be: When someone is “relaxed as can be, ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فساق: فسّاق لغت نامه دهخدا فساق . [ ف ُس ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unperceptive: This term describes someone who lac ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rub salt in the wound: To worsen someone’s emotional pain ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

may chickens come cheeping: این ضرب المثل برای بیان آرزوی موفقی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

may all your efforts bear fruit: "May all your efforts bear fruit" i ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fend off: 1 - fend someone off to defend you ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buzzkill: /ˈbʌz. kɪl/ something or someone th ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kick it up a gear: To “kick it up a gear” means to inc ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

niffy: This word is used to describe somet ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bush league: This term refers to something that ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hack job: This slang term refers to work that ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tinhorn: This term is used to describe someo ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grody: This term is used to describe somet ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grotty: This word is used to describe somet ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gag inducing: This term describes something that ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

encounter: The term "encounter" can also be us ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get a lot of heat on me: "Get a lot of heat on me" means to ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push on a bruise: "Push on a bruise" means to aggrava ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smitten right out of the gate: "Smitten right out of the gate" mea ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put someone's ass on the line: "کسی را در معرض خطر قرار دادن" /قرا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

only the good die young: "Only the good die young" is a phra ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chick's a thorn without a prick: This saying is used to describe som ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

honor your end: "Honor your end" means to fulfill o ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

projection: a calculation or guess about the fu ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

distro: "Distro" شکل کوتاه شده "distributio ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self named: اعطای نام یا عنوان خاصی به خود، خود ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push drugs: فروختن یا توزیع کردن غیرقانونی مواد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

polling booth: محل نوشتن رای ، یک فضای خصوصی در دا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stoic: someone who does not complain or sh ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

needle junkie: این اصطلاح به طور خاص به کسی اطلاق ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smack fiend: This term refers to someone who is ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skaghead: This term is a derogatory slang for ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ouchy wawa: /ˈaʊtʃi ˈwɑːwɑː/ حرف ندای غیررسمی و ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yowser: /ˈjaʊzər/ یک حرف نداری غیررسمی برای ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sinister: Sinister refers to something that i ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aged to a tee: "دقیقاً و متناسب به اندازه سن"/ به ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prime of life: This term refers to the period of l ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

middle aged spread: چاقی میانسالی به افزایش تدریجی چربی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

candy coma: This phrase describes the feeling o ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cholesterol city: This term is used to describe a sit ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sweet tooth overload: This term describes a situation whe ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lard bucket: This term is used to describe a per ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in shambles: This term is used to describe somet ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run the numbers: This slang phrase means to carry ou ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chiclets: This term refers to teeth that rese ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gnashers: Gnashers is a slang term used to re ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

goofies: Goofies or goofy teeth is a slang t ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snack attack: This phrase is used to describe a s ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chow hall: This term is commonly used in milit ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lunchables: Lunchables is a brand of pre - pack ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eats: This term is a casual way of referr ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grubbery: This slang term refers to a place w ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel up: This phrase is often used to descri ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go through with a fine tooth comb: To carefully and meticulously exami ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tooth breaking: چیزی که بسیار چالش برانگیز یا دشوار ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fire: When something is described as “fir ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a week from never: A sarcastic or humorous way to say ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coffee boy: اصطلاح عامیانه توصیف یک کارمند جوا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rest my bones: استراحت کردن، آرام گرفتن، یا یک است ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in rut: "در فصل جفت گیری" /دوره فعالیت جنسی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

twist my arm: متقاعد کردن یا مجبور کردن کسی به ان ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bleak: If a situation is bleak, there is l ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let things slide: "بی خیال شدن" / نادیده گرفتن یا چشم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the back burner: This expression means to prioritize ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep it hush hush: This phrase means to keep something ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride the wave: "سوار موج شدن"/ استفاده کردن از رون ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let things get: "گذاشتن چیزها به حال خود" به معنای ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep it mellow: To “keep it mellow” means to stay c ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stay in the background: "در پس زمینه ماندن" / ناآشکار یا در ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ramification point: در ریاضیات، نقطه انشعاب به نقطه ای ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at that juncture: "در آن مقطع" / در آن لحظه خاص در زم ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

4n: This is an abbreviation for “for no ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

4t: 4T This is an abbreviation for “for ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

preinfer: پیش گویی کردن/استنتاج یا نتیجه گیری ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hearth: The area in front of a fireplace wh ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kaput: This slang term is used to describe ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ripple effect: a situation in which one event prod ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flake on: لغو کردن یا حضور نیافتن در یک رویدا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go toe to toe: To go toe to toe means to engage in ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

devil among the tailors: اصطلاحی است که به صحنه ای از هرج و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buck against: مخالفت یا ایستادگی قوی کردن در براب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downtime: time when you relax and do not do v ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

modulate: to change something, such as an act ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ectoplasmic: /ˌɛktoʊˈpl�zmɪk/ چیزی شبیه به اروا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tgif: TGIF Thank God It's Friday خدا رو ش ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

holimind: /ˈhoʊlɪmaɪnd/ ترکیبی از "کل نگر/hol ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gratitude attitude: "نگرش سپاسگزاری" به معنای ذهنیت یا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

zen den: A zen den is a designated space tha ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crazytown: یک اصطلاح عامیانه که به وضعیت، مکان ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social butterfly: A social butterfly is someone who i ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snipe: 1 - to criticize someone unpleasan ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sinister: شوم ( به انگلیسی: Sinister ) شوم ( ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affinity: مثال؛ She has an affinity for anima ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

teleportation: Teleportation is the theoretical tr ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jitters: a feeling of nervousness that you e ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tailor for: شخصی سازی یا تطبیق چیزی به طور خاص ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slate for: برنامه ریزی یا زمان بندی کردن چیزی ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hustle and flow: * تعادل بین سخت کار کردن و عبور روا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put faith in: * اعتماد یا باور به قابلیت یا توانا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

center in on: توجه یا تمرکز شدید بر روی یک موضوع ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be there for: حمایت یا کمک کردن به کسی، به خصوص د ...

٧ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

musk: مُشک ماده ای با بوی قوی، زمینی و حی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aromachology: * "آروماکولوژی" مطالعه علمی رابطه ب ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار