پیشنهادهای کامبیزدارابی (١,٤٧٦)
رویه =Rochyah به ضم ر در زبان لکی به معنای //یخ زده ، ازسرما سفت شده ، سرما باعث جمع شدن وسفت شدن چیزی شده ، //است.
مور=moor در زبان لکی و کردی و فارسی ودیگرزبان های ایرانی به معنای //مورچه ، نمل ، نمله //است . علاوه برمعنای فوق ، درزبان لکی به معنای دیگری هم به ک ...
پنمیه = penamiah در زبان لکی به معنای //ورم کرده ، پف کرده ، بالا آمده ، متورم شده //است .
تیزتِلَکه= این واژه درزبان لکی به معنای //خنده وشوخی ومسخره بازی //است . کل چی گردینسه تیزتلکه=همه چی روبه مسخره و شوخی گرفتی .
تیزه جاڔّ=این واژه درزبان لکی به معنای //کسی که موردتمسخر دیگران باشد، کسی که مسخره شده ، دیگران به اومی خندند. //است.
هیزگر= این کلمه درزبان لکی فعل امراست به معنای //بلندشو، برخیز//. هیزگرم=بلندشوم هیزگری=بلندشوی هیزگره=بلندشود
مَرج داو = درزبان لکی به معنای // شرط بندی کردن ، شرط بستن سریک مساله با کسی // است . مَرج = شرط
شمشمه کوره = درزبان لکی وکردی به معنای //خفاش //است . واین اسم هم دراصل شاید ( شپ شپه کوره یا شام شبه کوره ) بوده است شپ شپه =صدای بال زدن خفاش است ...
شمامه = درزبان کردی ولکی به معنای //دستمبو//است . شمامه بسیار خوشبو است .
ژیر= درزبان لکی وکردی به معنای //پایین ، زیر، //است.
شیویایه = درزبان لکی وکردی به معنای /؛ به هم ریخته ، قاطی پاطی شده ، به هم خورده ، هیچ جیزی سرجای خودش، نیست //است . شیوانن =به هم ریختن ، برهم زدن ...
خَم= درزبان لکی علاوه بر معنای //کج، خمیده و. . . //به معنای #غم #هم به کارمی رود . خَم=غم خَم وخصَّه=غم وغصَّه
خصَّه=به ضم خ درزبان لکی همان //غصّه //است . که درزبان فارسی به کارمی رود . درزبان لکی به جای حرف غ از خ استفاده می کنند . خَم و خصَّه=غم و غصّه
پَرّو=paroo درزبان لکی به معنای //پارچه ، تکه ی پارچه ، //است . البته بیشتر برای پارچه های تیکه ای که کهنه ومندرس هستند ، به کارمی رود .
پوینه =درزبان لکی به دومعنا می آید : ۱ - گیاه پونه ۲ - به معنای =دوختن ، دوخت کردن بادست ، دست دوز کردن ، رفوکردن ، وصله کردن ، //است . نزدیکترین م ...
قَپ=مترادف است با //گَزَه، گازگرفتن //
گِزدادن=گِزدایِن درزبان لکی به معنای //تحریک کزدن ، انگیزه دادن یه کسی برای انجام کاری ، شوک واردکرن به کسی که برای شروع کاری ، هل دادن ، //است . گِ ...
گنوڗ=gonoozh درزبان لکی به معنای //جوالدوز، سوزن بزرگ //است . مترادف است با //دِلیوان:Delywan//
پَشام= درزبان لکی وکردی به معنای //ورم ، آماس ، بادکردن //است .
خِرّ آوردن= درزبان لکی به معنای //چرخیدن، دورزدن، //است. خِرّ=چرخ، دور
پلاش پلاش= درزبان لکی به معنای //تکه تکه، ذرّه، ذرّه//است.
وریز= درزبان لکی به معنای //برخیز، بلندشو، //است.
تورگ= درزبان لکی وکردی، به معنای// تگرگ، //است.
بنی خانه = درزبان لکی به معنای //زندان ، اسارتگاه//است. بنی =بندی/جایی که به بندمی کشند .
چِکرّ= درزبان لکی وکردی، به معنای //جوانه زدن ، تازه روییده شدن گیاهان ، //است.
دوجاره = درزبان لکی وکردی به معنای// دوباره //است.
چک چول= درزبان لکی به معنای// خالی ازسکنه، تهی ، جایی که کسی درآن جا نیست //می باشد.
تویش = درزبان لکی به معنای //دچار، گرفتار //است. تویشار=دچار
لومه =درزبان های کردی ولکی این واژه به معنای //رسوا، بدنام ، کسی که مورد سرزنش است ، //می باشد . این کلمه از �لوامه �عربی گرفته شده سرزنش گر ، سرزنش ...
حوار=حووار درزبان لکی به معنای //پایین ، زیر ، //است .
حالوزا=درزبان لکی به معنای //فرزند دایی , پسر دایی ، دختردایی //است .
مموژن =به فتح ژ درزبان لکی به معنای //زن عمو //می باشد . ممو=عمو ژن =زن
فرجاد =درزبان فارسی به معنای //دانا ، حکیم ، دانشمند ، فاضل ، عالم ، //است . فرجاد را برخی با فرزاد همتا می دانند و براین باورند که ازفرزاد به فرجاد ...
رزیتا = اسمی دخترانه و معنای آن هم //روییده ، رشد کرده ، شکوفاشده ، //است . رزی تا =روژید تاگ رژیید تاگ =روییدتگ=روییده
مخفیگاه = جایگاهی برای مخفی شدن ، این واژه درزبان لکی یه شکل ( ( جا شاردن ) ) می آید . جایی برای قایم شدن شاردن=پنهان کردن ، پنهان شدن، مخفی شدن ، ...
در=Dor به ضم د و مشدد خواندن ر علاوه برمعنای گوهر و مروارید باارزش درزبان لکی به معنای //دراز، بلند ، طویل ، //است . واکلمه ی دریژ هم معناست . وا ...
وال =vall علاوه برمعنای بالن و نهنگ دریایی که درهمه ی زبان های ایرانی به کارمی رود . درزبان لکی به معنای //پهن ، وارفته وبزرگ و کشیده شده //است . م ...
میردم زوما =Mirdom zoma درزبان لکی به معنای //مردآزمای ، ازمابهتران ، اجنه و ملائکه و پری //است .
ختی متی =درزبان لکی و کردی به معنای //قلقلک //است .
داویچه =Dawichah درزبان لکی به معنای //احساس سردی کردن ، حالتی که به خاطر سردی دربدن ایجاد می شود، احساس لرز دربدن ، //است .
وینه =weanah درزبان لکی به معنای //مانند ، همتا ، هم شکل //ادات تشبیه محسوب می شود .
گنج =Gonj به ضم گ درزبان لکی به معنای زنبور است وهنوزهم کاربرد دارد . گنج قرمز =زنبورقرمز
گنج =Genjبه کسر گ درزبان لکی وکردی به معنای //با جفت پا پریدن ، غمچ ، //است . گنج =غمچ احتمالا این کلمه ی قمچ هم غنچ ( غنچه ) , بوده وبه شکل غمچ د ...
قوسیری =درزبان لکی به معنای //حیف، //است . قوسیریمه مای =حیفم میاد .
وخت =درزبان لکی وکردی به معنای //وقت ، زمان ، هنگام ، موقع //است .
چال تینی =chal tiny درزبان لکی به معنای //چال زیر گلو ، چاله ی گلو //مجازا گلو //است . دردت و چال تینیم =دردت به گلوی من بیفته .
منیش /منیج =درزبان لکی به معنای دقیق //من هم ، //است .
منیژه =که درزبتن لکی به صورت منیجه هم تلفظ می گردد ، به معنای //مال من ، متعلق به من ، ازمن//است.
بی ژن=درزبان لکی به معنای //بی زن ، مردبدون همسر ، //است.
هزار چم =درزبان لکی به معنای �/هزار چشم //ومعنای مجازی //حواس جمع ، مراقب ، هوشیار //است. که بیشتر به همان معنای مجازی به کارمی رود .