پیشنهادهای ایرانی (١١)
مُشوِق
واژه ی قدیمی bedroom میشه chamber The girl was tired she went to her chamber for a nap آن دختر خسته بود او برای چرت زدن به اتاق خوابش رفت
ترک کردن ، دست کشیدن، به حال خود رها کردن the old room had been abandoned years before اتاق قدیمی سال ها قبل به حال خود رها شده بود
آدم دانا Your father is a real wise owl پدره تو خیلی آدم دانایی است
خورشید گرفتگی ، کسوف a complete eclipse of the sun is a very rare occurrence خورشید گرفتگی کامل خورشید اتفاق بسیار نادری است
یکی از معانیش ( دست تکان دادن ) است he waved goodbye to his parents before going back to college او قبل از برگشتن به دانشکده با دست تکان دادن با ...
ارواح شیطانی
شیطان پایدار ، شیطان ماندگار
شعر ، قافیه Humpty dumpty is an old rhyme that children learn in school هامپی دامپی یک شعر قدیمی است که کودکان در مدرسه یاد می گیرند
شرور ، خبیث ، بدذات ، بدجنس My boss is a very wicked man رئیس من فرد خیلی خبیثی است
واکس زدن ، برق انداختن