تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مُشوِق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

آدم دانا Your father is a real wise owl پدره تو خیلی آدم دانایی است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه ی قدیمی bedroom میشه chamber The girl was tired she went to her chamber for a nap آن دختر خسته بود او برای چرت زدن به اتاق خوابش رفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

یکی از معانیش ( دست تکان دادن ) است he waved goodbye to his parents before going back to college او قبل از برگشتن به دانشکده با دست تکان دادن با ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

ترک کردن ، دست کشیدن، به حال خود رها کردن the old room had been abandoned years before اتاق قدیمی سال ها قبل به حال خود رها شده بود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

خورشید گرفتگی ، کسوف a complete eclipse of the sun is a very rare occurrence خورشید گرفتگی کامل خورشید اتفاق بسیار نادری است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

شرور ، خبیث ، بدذات ، بدجنس My boss is a very wicked man رئیس من فرد خیلی خبیثی است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

واکس زدن ، برق انداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

شعر ، قافیه Humpty dumpty is an old rhyme that children learn in school هامپی دامپی یک شعر قدیمی است که کودکان در مدرسه یاد می گیرند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ارواح شیطانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

شیطان پایدار ، شیطان ماندگار