پیشنهادهای حسین رسولی (٣٩)
اصطلاحی عامیانه است که در یک مقاله خواندم به معناهای زیر است: خراب کردن ( کسی که مدام یک چیز خوب را خراب می کند ) گَند زدن ِتر زدن بر باد دادن فرصت ...
علاوه بر اینها: بلوز و لباس گشاد کسی است که می خواهد از پنجره خودکشی کند یا کسی که از روی سکو به داخل زمین ورزشی می پرد
تئاتریکالیته تئاتریت تئاتری بودن حیث ِ تئاتری
پرفورمیتیویته حیثِ اجرایی اجرایت اجرایی بودن
خطا و آزمون تجربه گرایی در فضایی نامعلوم
البته در تئاتر و اجرا به معنای همان بدن به بدن است. انتقال حضوری و بدون واسطه.
ضد نمایش ضد تئاتر منتقدان به تئاتر ابسورد، در ابتدا، ضد تئاتر می گفتند. بعدها نویسندگانی مثل راینر ورنر فاسبیندر آثاری نوشتند که واقعاً ضد تئاتر بودن ...
پاراتئاتریکال فراتر از حیث تئاتری بالاتر از تئاتری بودن توجه داشته باشید که هر کلمه ای رو نباید به زبان خودمون ترجمه کنیم. واقعاً درست نیست.
غیر تئاتری، غیر اجرایی، متنی که به صحنه بردن آن سخت است، اثری که باید دراماتورژی شود
اقدامات غیر نظام مند و از پیش تعیین نشده
پاکسازی خالی کردن تمیز کردن در تئاتر به صحنه ای خالی از هر نوع وسائل و دکور گفته می شود
وقتی در تئاتر و نمایشنامه نویسی و داستان نویسی می آید: پیرنگ رشته ای پیرنگ تسبیحی پیرنگ زنجیره ای
در تئاتر و کارگردانی و اجرا ( که بستگی به جمله دارد ) : مشغول بازی درگیر بازی در اجرا در نمایش در نمایشنامه
در تئاتر، بازیگری، اجرا و نمایش های ژاپنی و چینی: تمرین کردن پیش از اجرا گرم کردن آماده سازی تمرین بدنی تمرین جسمانی آماده سازی ذهن تن ( bodymind )
اشاره ی مشخص به گذرا بودن و زودگذری زندگی دارد. نویسنده ای مثل اوژن یونسکو در توصیف گذرا بودن زندگی و سرگیجه از زودگذری آن، از این اصطلاح استفاده می ...
در فلسفه، اجرا و تئاتر: جذب مجدد دوباره جذب کردن ساختن دوباره شکل گیری مجدد مثلاً ژان پل سارتر می گوید: واقعیت ذوب شده. . . و وقتی لمسش کنید، دوباره ...
در دست گرفتن ( مثلا چتر را در دست گرفته ) leaving the Woman alone by the water clutching her broken parasol با پا گرفتن ( به طور کلی یعنی با دست ...
از خود بیخود شدن خلسه نشئگی فضا پیمایی حالتی که فرد در دنیای دیگری سیر می کند
واسازی توجه داشته باشید که فقط درمورد ساختارزدایی یا ساختارشکنی نیست؛ بلکه درمورد ساختارگشایی هم است. حتی پیشنهاد می کنم، مفاهیم نظری و فلسفی را ترجم ...
معناهای زیادی داره که باید به جمله دقت کنید؛ بیشتر درباره عزل کردن و برکناری است. ۱: برکناری از تاج و تخت یا برکناری یک مقام بلندپایه دیگر ۲: یک ره ...
در تولید نوشیدنی آب انگور، بازیگری، تئاتر، اجرا و یوگا: زنده شده جان دارشده تسریع شده تخمیرشده جا افتاده ( تولید نوشیدنی انگور قرمز ناب )
ذهن تن، تمامیت ذهن و بدن، بدن و ذهنی که همزمان کار می کنند و علیه تفکر دوگانه انگاری رنه دکارت است که ذهن و بدن را جدا می دانست، روان تن در یوگا، در ...
توجه داشته باشید که به عنوان متضاد کلمه حرکت نیز استفاده می شود؛ پس گاهی به این معناست: ایستادن قرار گرفتن راه نرفتن سکون اما به طور کلی به معنای اس ...
در بازیگری و اجرا و تئاتر: حالت بدن وضعیت بدن روش استفاده از بدن possible to correct the modality of the mind by correcting the modality of the body ...
شوربختانه معادل ایرانی ندارد چون برای ما مهم نیست : ) ) افتتاح کردن نمایشی جدید اکران کردن فیلمی جدید نخستین اجرا از اثری جدید ( برای اعتبار و شهر ...
علاوه بر ترجمه هایی که عزیزان بیان کردند؛ این کلمه به شدت کاربردهای گوناگون دارد و به سختی ترجمه می شود و باید به جمله توجه شود که در علوم شناختی، با ...
در بازیگری، تئاتر، اجرا و موسیقی: لَحن پر رنگ شدید با حالت با حس و حال ریتم و احساس کلمه با قدرت پر طنین شدید
a method of procedure روش، رویه، رویکرد، طرز برخورد یا الگو especially : a distinct pattern or method of operation that indicates or suggests the wo ...
در تئاتر، اجرا، نمایش و بازیگری: برهنه سازی ( بازیگر ) واگذاری ( هر چیز غیر کاربردی ) محروم سازی ( کارگردان از تجهیزات ) استفاده نکردن ( از تمام ...
در تئاتر و نمایش و اجرا: اجراشده وضع شده تصویب شده ( توجه کنید که act به معنای کنش و عمل نمایشی در این واژه وجود دارد ) .
هنر یا تکنیک ترکیب بندی دراماتیک و بازنمایی تئاتریکال فن دراماتیزه سازی هر متن و ایده استفاده از فنون دراماتیک مثل شخصیت پردازی چندلایه، گره افکنی، ...
اجرایی کنشی چیزهایی که در عمل و اجرا معنا دارند مثل اینکه در حرف بگید دختره چقدر خوشگله ولی به یکی دیگه چشمک بزنید ( یعنی دارید دروغ می گید ) در م ...
در تئاتر، اجرا و بازیگری: اجراکردن بازی کردن ایفایِ نقش نقش بازی کردن در حال بازی موسیقی: نواختن قطعه ساز زدن نوازندگی سرگرمی: بازی کردن نوار رو ...
پدیدارشناسی: رویکردی فلسفی که از کانت و هگل و به ویژه ادموند هوسرل آغاز شده که علیه تفکر دکارتی است که ذهن و بدن را جدا می انگارد. این رویکرد تأکید ...
ترجمه این حرف اضافه بسیار مشکل است و وابسته به جمله؛ اما در تئاتر، اجرا و بازیگری: با هم/با یکدیگر/در کنار هم/در میان هم/بینِ دو بازیگر/در میانِ جمع ...
ترجمه ی این واژه بسیار سخت و چالش برانگیز است و به جمله ربط دارد؛ اما در فلسفه، نظریه، تئاتر، بازیگری و اجرا: انضمامی ( در برابر انتزاعی ) : واژه ی ...
تجربه گرایی ( توجه داشته باشید که اصطلاح هنر تجربی یا فیلم تجربی غلط است و بهتر است گفته شود ) : هنر تجربه گرا و فیلم تجربه گرا ( دلیل این امر ساد ...
دوست عزیزم توجه کن که ترجمه این واژه خیلی سخته و باید به جمله توجه کنی: ۱. غم سنگین ۲. افسردگی شدید ۳. اشک ریختن ۴. فشار روحی سنگین ۵. پارگی ۶. پاره ...
در تئاتر، نمایش، پرفورمنس، سینما، فیلم و امثالهم: کشمکش فنون دراماتیک درگیری تأثیرگذاری شدید در اصطلاحات عامیانه: شلوغ کاری احساساتی شدن الم شنگه در ...