پاریس

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
فهرست جمله های ترجمه شده
vocal١٩:٤٩ - ١٣٩٨/٠٩/٢٧
• The workers have become more vocal in their complaints recently.
اخیرا شکایت کارگران بیشتر به گوش می رسد.14 | 2
vocal١٩:٤٦ - ١٣٩٨/٠٩/٢٧
• These monkeys are highly vocal animals.
میمون ها حیوانات پر سر و صدایی هستند.37 | 6
term١٨:٤٠ - ١٣٩٨/٠٩/٢٧
• I'll be teaching history and sociology next term.
ترم بعدی تاریخ و جامعه شناسی تدریس میکنم.7 | 1
sing١٨:٢٩ - ١٣٩٨/٠٩/٢٧
• The church choir sing every Sunday morning.
گروه کر کلیسا صبح هر یکشنبه [سرود] می خوانند.0 | 1
just as١٨:٢٣ - ١٣٩٨/٠٩/٢٧
• Don't worry about looking handsome,Or being strong and brave. Just as you love me unconditionally,I love you just the same.
نگران این نباش که جذاب یا قوی و شجاع به نظر بیای. درست همانطور که تو من رو بی قید و شرط دوست داری، من هم تو رو دوست دارم.9 | 1
edifying١٨:١٥ - ١٣٩٨/٠٩/٢٧
• He read edifying books to improve his mind.
او کتب آموزشی را برای تقویت ذهنش میخواند.2 | 1