پیشنهادهای Gilako (١١٧)
[اگر مربوط به زمان حال باشد] عدل امروز ، مخصوصاً امروز
حضور و غیاب/ حاضر غایب فهرست اسامی برنامه کاری
دستگیر کردن
با خویشتنداری ثابت قدم محجوبانه بدون گلایه با حمیّت
با عزمی راسخ
گستاخانه / با گستاخی ، مغرورانه / با غرور ، جسورانه / با جسارت ، سرکشانه / با سرکشی ، قاطعانه / با قاطعیت ، با کله شقی ، با سرتقی ، با خیره سری ، با ...
رابطه جنسی ، سکس، آمیزش جنسی ، مقاربت ، جفتگیری ، گاییدن
تیر اندازی/ شلیک هوایی
دستور برقراری نظم
[ صدا ] آرام/ خفیف/ ضعیف/ خفه/ فرو خورده
نقص/ قطع عضو شده ، مثله شده [بریدن و ناقص کردن آلت جنسی در زنان ] اخته شده
I can’t bring myself to watch what’s about to happen. نمی توانم خود را متقاعد سازم تا آنچه که رخ می دهد را تماشا کنم. [ خودمانی ] روم نمیشه، دلم رض ...
غل و زنجیر
In a swift movement طی حرکتی برق آسا ، در یک چشم بر هم زدن
( بی اختیار ) فکری به ذهن خطور کردن I can’t help thinking [ اصطلاح ] نمی توانم این فکر را از سرم بیرون کنم؛ ( خودمانی ) نمی تونم از فکرش دربیام.
حرف روی حرف نیاوردن ، تن در دادن ، روی خط آوردن ، مطیع ساختن ، تسلیم شدن ، از قوانین پیروی کردن ، یکصدا کردن
My head snaps up and I observe him intently. سرم را به تندی بلند کرده و با دقت نگاهش می کنم.
[در چیزی یا چیزهایی اشتراک داشتن] وجه/ جنبه مشترک ، نقطه اشتراک We have more in common than you think. ما بیشتر از چیزی که فکرش رو می کنی نقاط مشت ...
میخکوب شدن ، هنگ کردن ، یکّه خوردن ، ( سرجای خود ) خشک شدن ، ( شدید ) گیر کردن ، ( ناگهان ) متوقف شدن . her name stops me dead. نام او مرا سرجایم ...
در یک چشم به هم زدن ، در کسری از ثانیه ، بدون معطلی
حرکت برق آسا in a flashing movement در یک چشم به هم زدن
[ اصطلاح خودمانی ] منو نپیچون .
حقیقت محض بودن ، کاملاً صحت داشتن ، نشانی از حقیقت داشتن ، به حقیقت چیزی پی بردن . I never paid attention to rumors, but now I know they had a ring ...
there’s a slim possibility that he’s a menace. احتمال اندکی وجود دارد که او یک تهدید است.
بدتر از همه اینه که . . . چیزی که کارها رو خراب تر میکنه اینه که . . . چیزی که گند میزنه به همه چی اینه . . .
تهدید بالقوه به شمار آمادن ، خطر /تهدید محسوب شدن ، خطرآفرین بودن ، تهدیدآمیز بودن . Soldiers wouldn’t imagine a few primitive, uneducated people ...
ناگهان/ به شدت باز شدن ، فوران کردن ، انفجاری گشودن ، با فشار باز شدن
به معنای سگی ماده است که در فصل جفت یابی و بچه دار شدن است. اما در انسان: جنده، زن حَشَری. اشاره به زن بسیار شهوتی دارد که سراغ هر مردی که بتواند پی ...
[ آلت مردانه ] راست کردن ، شق کردن .
احمق فرض شدن ، احمق جلوه دادن ، مجسّمه بلاهت ساختن ، اسباب خنده شدن ، مضحکه خاص و عام شدن You got tired of making a fool of yourself in front of th ...
بعضی جاها معادل Sergeant : [درجه ای نظامی] گروهبان
در وهله اول
غنیمت گرفتن [از طریق راهزنی یا اسیر گیری]
کمد کوچک کنار تخت ، میز عسلی
از روی کنجکاوی ، از سر کنجکاوی . [در مکالمه عامیانه و هنگام پرسش] : فضولی نباشه .
گیجی ، منگی ، سردرگمی . تعریف دیکشنری کمبریج: in a way that shows you feel weak or ill and unable to think clearly. به نحوه ای که نشان دهد شما احس ...
دنیا دیده
نفسانی ، شهوانی
گودی کمر ، پایین کمر
پایین تنه
[عامیانه] اصلاً راه نداره ، فکرشم نکن ، شانسی نداری ، حرفشم نزن ، راه در رویی نداری ، خلاصی نداری ، عمراً ، اصلاً ، محاله ، غیر ممکنه ، به هیچ وجه ، ...
تلاشی مذبوحانه
سر عقل آوردن ، به خود آوردن
خیلی وقته ، از ازل .
[عامیانه] بفهمی نفهمی .
[با حالتی] سؤالی/ استفهام آمیز/ پرسشگرانه
ساق کوتاه ، پا کوتاه . مثلاً: short - legged undergarment لباس زیر ساق کوتاه ( شورت مردانه )
با بی احساسی ، بدون حس
دلت رو خوش نکن به دلت آب و صابون نزن اینقدر از خودت تعریف نکن اینقدر از خودمتشکر نباش
وضعیت/ شرایط/ اوضاع بدی داشتن اوضاع خرابی داشتن وضع خوبی نداشتن در حالت بدی بودن ظاهر بدی داشتن مثال: . Your wound is still in bad shape زخمت هنوز ...