پیشنهادهای فاطمه خزان (١٧٢)
[آمار] فراوانی
مصاحبه های نیمه ساختار یافته انواع مصاحبه در تحقیق کیفی به سه دسته اصلی تقسیم می شوند. مصاحبه ساختارمند مصاحبه نیمه ساختاریافته مصاحبه بدون ساختا ...
در تماس/ارتباط بودن
نشانه ها، علائم، تابلوها
آمیزه سازی [زبان شناسی] فرایندی در واژه سازی که ازطریق آن دو عنصر زبانی با رعایت قواعد زبانی در هم ادغام می شوند
واج آرایی
نمونه گیری هدفمند
تبلیغ کنندگان، مبلغان، داعیان ( دعوت کنندگان )
سواد آموزی مثال: literacy resources ⬅️ منابع سوادآموزی
غالب است
به دست آوردن
انتقاد
دامنه، حوزه
Bottom - Up / جزء به کل یا معنی تحت الفظی پایین به بالا؛ تکیه بر معانی تک تک کلمات برای درک مطلب است. متضاد:Top - Down / کل به جزء
Top - Down / کل به جزء یا معنی تحت الفظی بالا به پایین؛ استفاده از دانش زمینه ای برای پیش بینی و حدس زدن موضوع کلی مطلب است. متضاد:Bottom - Up / جز ...
ارائه دادن، فراهم کردن
نویسه گردانی ( نمایش یک زبان با خط ( حروف الفبای ) زبان دیگر ) مثال: الله - - � translation by meaning : God الله - - � translation by sound/letter ...
Code - mixing means the use of words of one language in the middle of the sentence of another language. کد گزینی به معنای استفاده از کلمات یک زبان د ...
مرز ها Boundaries
A public space is a place that is open and accessible to the general public فضای عمومی، فضای اجتماعی
( ترجمه اسناد رسمی، ضمانت نامه بانکی ) : غیر قابل انتقال، غیر قابل داد و ستد، غیر قابل واگذاری
متضاد: optional
Translation's local strategies: oblique translation یکی از استراتژی های محلی ترجمه است که در مقابل ترجمه مستقیم قرار دارد و به معنی ترجمه سربسته، ک ...
موقتی
بین زبانی
بی حال، بی حالت The old man moved only his large pale eyes towards the child. پیرمرد فقط چشمان بزرگ بی حالتش را به طرف بچه برگرداند.
با عجله وارد جایی شدن
دو دل بودن
ترجمه اسناد و مکاتبات ۱: فرانشیز، میزان معینی از خسارت که بیمه گر از پوشش آن معاف است.
ترجمه مکاتبات و اسناد ۱ : مساحی Delimit and survey تحدید حدود و مساحی
جوابگویی
ترجمه اسناد و مکاتبات ۱: شهادت کذب
کشمکشها، تعارض ها و اختلافات
شخص عادی، غیر مذهبی nonreligious man متضاد : religious man
* سیخ
قناعت متضاد: covetous A slave is free as long as he is content; a free man is a slave as long as he is covetous. بنده تا قناعت می ورزد آزاده است و ...
فطرت سالم
حوزه میان رشته ای
Aguish cheek رخساری سرخ
سیمهایی از جنس چوب و ترکه
اختلاف ، نزاع
( بَ یَّ تُ سْ سَ ) 1 - کسانی که از دَم تیغ دشمن جان به در برده اند. 2 - بازمانده ، بجا مانده .
Rough, one of the roughest man
واسازی شده
حفظ کردن ، نگهداری کردن
''Live fast die young'' means people with fast and risky lifestyles often get into accidents and die prematurely.
Frivolous, reckless بی پروا، سبک سر
Fireplace
نرم تر، یکنواخت تر، متوازن تر