پیشنهادهای BEYO (١٤٤)
well meaning:خیر خواه well - meant:حسن نیت
به تفاوت perspicacious و perspicuousدقت کنید. perspicacious: زیرک، زودفهم perspicuous: آشکار، واضح
به تفاوت perspicacious و perspicuousدقت کنید. perspicacious: زیرک، زودفهم perspicuous: آشکار، واضح
gut - level به عنوان یک صفت به چیزی اطلاق می شود که " دلیلی پشت آن نیست اما احساس اطمینان و اعتماد به ما می دهد" مثلا gut level reaction عکس العملی ...
unqualified ( adj ) : بی صلاحیت، بی حد و حصر، کامل وقای توی یه چیزی شک وجود داشته میگیم، it is not unqualified یعنی" کامل و بی جون و چرا نیست، توش ش ...
به تفاوت perspicacious و perspicuousدقت کنید. perspicacious: زیرک، زودفهم perspicuous: آشکار، واضح
( v ) elect انتخاب کردن the elect ( n ) برگزیدگان ( توسط خدا ) elect ( adj ) :president/prime minister elect رییس جمهور/وزیر منتخب election انتخابات ...
keen to و keen on به معنای تمایل داشتن است. بعد از keen to فعل، بعد از keeon on اسم می اید.
anticipatory bail US /�nˌtɪs. ə. pə. tɔːr. i ˈbeɪl/ UK /�nˌtɪs. ɪ. pə. tər. i ˈbeɪl/ وثیقه
third party, fire and theft نوعی بیمه ماشین است که به ماشین آسیب دیده و یا در آتش سوخته تعلق میگیرد If you are only covered for third party, fire and ...
committal ( ( noun ) به معنای ارجاع، فرستادن به زندان یا تیمارستان، مراسمی که در آن فرد فوت شده سوزانده می شود. On his committal for trial, he was ...
برای توضیح، به عنوان دلیل. The company offered little by way of explanation for the delays. شرکت ( دلایل ) کمی برای توضیح ارایه داد.
متشقات impress impress تحت تاثیر قراردادن impression ( noun ) اثر impressive تاثیرگذار impressively impressionable ( adjective ) کسی یا چیزیه که به ر ...
reach در نقش فعل و اسم قابل استفاده است. reach ( v ) رسدن به جایی ( بعد از زمانی طولانی ) ، رسیدن به چیزی، دراز کردن دست برای لمس کردن چیزی، ارتباط ...
mercenary در نقش اسم و صفت. mercenary ( noun ) سربازی که برای پول می جنگد mercenary ( adjective ) به معنای پولکی
wild در نقش صفت، اسم و قید. wild ( noun ) : جاهای صعب العبور و جاهایی که شرایط زندگی سخت هست. i saw a lion in the wild wild ( adjective ) : به معنی ...
by the score: in large numbers
if you please دارای دو معنی است. 1 ) اگر مایل باشید، اگر بخواهید، با اجازه 2 ) برا ینشان دادن تعجب و عصبانیت. مثلا، "she wants me to make fifty cake ...
sanctify ( verb ) مقدس کردن sanctification ( n ) تقدیس، The sanctification of bread and wine sanctity ( noun ) تقدس، The site of the tomb was a plac ...
ingenuous صاف و ساده ingenious ماهرانه و دارای نبوغ
justifiable ( adj ) قابل توجیه justified ( adj ) توجیه شده justificatory ( adj ) توجیهی
سیستم مذهبی بر مبنای خودشناسی. scientologist: کسی که به scientology معتقد است.
questioning در نقش اسم و صفت. در نقش اسم به معنای بازجویی. مثلا the police called him for questioning. در نقش صفت به معنای مشخص نبودن جنسیت فرد و ب ...
zero - dose یک صفت است. به کودکی گفته می شود که هیچ کدام از واکسن هایی که باید دریافت می کرده را دریافت نکرده است.
of moment یا of ( great ) moment به معنی very important در نقش صفت. مثلا a decision of grat moment.
weigh در نقش فعل: وزن داشتن i weigh 44 kilogerams وزن شدن you loggage must be weighed before put it on the aircraft. سبک سنگین کردن یا سنجیدن you ...
weight در نقش اسم و فعل قرار می گیرد. در نقش فعل به معنای سنگین کردن یا وزن دار کردن چیزی است. مثلا، he weighted down the bag and threw it in the ri ...
reserve در نقش اسم و فعل. در نقش فعل به معنای رزوکردن. در نقش اسم به معنای رزرو، ذخیره، تودار بودن، منطقه ی حفاظت شده ( مثلا برای حیوانات ) ، شک و ...
attendant در نقش اسم و صفت استفاده می شود . attendant ( noun ) به معنی سرپرست، ملازم attendant ( adjective ) به معنای وابسته، و همراه. مثلا، debt a ...
out of favor with ب معنی مورد حمایت نبودن
حمایت کسی را جلب کردن. you sent your present to her to win her favor. هدیه تو براش فرستادی تا حمایتشو جلب کنی
extremity ( noun ) : به معنای منتهی الیه هست دورترین نقطه از یک چیز. مثلا southern extremity of road به معنی " منتهی الیه جنوبی جاده ( ینی جنوبی ترین ...
یکی از معانی sense "از نظر" است. مثلا in every sense: از هر نظر in a sense: از یک نظر in no snese:از هیچ نظر The packaging is green - in both senses ...
از آنجایی"اهمیت" معنای دیگر consequenceاست، علاوه بر معانی بالا consequently با more بکار برده می شود به معنی "از همه مهم تر". he got sick, more co ...
مثلا مورد حمله قرار گرفتن ( حمله را تجربه کردن ) ، باتوجه به یکی از معنای فعل subject می توانیم از subject to something لستفاده کنیم. مثلا، I am su ...
این کلمه در نقش اسم و صفت استفاده میشود. wothy ( adj ) : شایسته، worthy of sth: در خورِ، شایسته یِ wothy:افراد برجست leghT he front row of chairs w ...
عجله کن، یا خودتو تکون بده.
غرض
emergent ( adjective ) نوظهور، نو تاسیس در مورد درختان، درختی که از درختان اطراف بلند تر باشد. در مورد گیاهان، گیاهی که برگ و گل ها روی سطح آب ظاهر ...
اعتقاد به بهتر بودن کشور /شهر/ سیستم سیاسی نسبت به بقیه. به طور کلی اعتقاد به منحصر بفرد بودن .
همیشه، بدون استثنا. You must report here every Tuesday without exception. https://dictionary. cambridge. org/us/dictionary/english/exception
no exception در بعضی جملات به عبارت نادقیق معنی " همین طور" می دهد. مثلا Her books are always entertaining and this one is no exception. به معنی " هم ...
repute به معنی نام، مثلا، good repute این فعل سه صفت دارد. reputable به معنی خوش نام reputational به معنی حیثیتی، آبرویی Such attacks could represe ...
انباری Consumer demand has begun growing for self - storage centres.
به محض اینکه i will call you the instant.
توی یک چشم بهم زدن
برای یک لحظه، For an instant, I saw a star the night sky برای یک لحظه یک ستاره را در آسمان شب دیدم.
travelling در نقش صفت و اسم قرار می گیرد. در نقش فعل a travelling job/ در نقش اسم Travelling broadens your horizons .
دستور العملtrack the usage patterns of machine. استفاد useful usage/ internet usage رفتار نامناسبMany had complained about the usage they'd received ...
availability