ترجمههای فرید رستمی (١٦)
همه ی جوراب ها را نگاه کردم اما نتوانستم لنگه ی جوراب راه راه را پیدا کنم
امسال قیمت ها مثل الاکنلگ بالا و پایین شده اند.
اولین جشن روز شکرگزاری ما باید بهترین باشد. ( اولین جشن شکرگزاری مشترکمون باید بهترنش باشه )
برای روز شکرگزاری میام خونه پس یکم خوراک بوقلمون برام نگه دار.
بطور اتفاقی شنیدم که می گفت قراره به ژاپن بره.
دستش را دراز کرد و بشقاب در حال افتادن را گرفت.
مادرش با یک دسته لباس اتو شده به بغل وارد شد.
وقتی با مشکلات روبرو هستیم می توانیم به هم دیگه تکیه کنیم. با این کار مشکلی نخواهیم داشت.
پیشانی کارتر در اثر تمرکز کردن چین افتاد.
آب های مناطق حاره ایی بطور وسوسه انگیزی روشن پاک و روشن هستند.
تارا دو قاشق چای خوری تافی با چاییش می خوره
نمی توانیم کار بیشتری قبول کنیم - همین الان هم بطور کامل کش آمده ایم.
بنظر می رسد ضد و خورد دوطرفه در حال آغاز است.