Farhood - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ١١ ساعت پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ١٨ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

attendant: 👈agent noun Attendant خدمه، ملازم ...

جدید ١٨ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excluded: a new law intended to open governme ...

١ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

validity: ⁦✔️⁩اعتبار ( سند یا استدلال و غیره ...

١ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fever pitch: اوج هیجان و شور - تب هیجانی شدید T ...

١ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

last straw: the last straw ✔️ A problem or insu ...

٢ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

persuasion: عقیده، اعتقاد، باور، مرام، مسلک، دس ...

٢ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take something as it comes: قبول داشتن/کردن، پذیرفتن 1 ) We ju ...

٣ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

kick off: ✅شروع کردن - شروع شدن Nancy Pelosi ...

٣ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diarrhea: slang SYN: the runs اسهال A: What' ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bite: [NOUN] ییکی از معنیاش لقمه است لقم ...

٤ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slog away: سخت تلاش کردن to work very hard for ...

٤ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

venture: Noun ✅سرمایه گذاری یا فعالیت پر ریس ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

strike: 🔰اصابت کردن، برخورد کردن ( صاعقه، ...

٥ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ambitious: These ambitious projects only stand ...

٥ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cot: ✔️ تختخواب بچه She scooped up the c ...

٦ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cot: 🗣️ کات 1 ) baby bed with high sid ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scrape: ✔️به وضعیت بغرنج دچار شدن - در شرای ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive a wedge between somebody: :Meaning Try to split factions of a ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remain in place: ادامه داشتن ادامه دار بودن به قوت خ ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shun: ( به دفعات ) احتراز کردن - اجتناب ی ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agonizing: And it turns out this causes agoniz ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cut a deal: Did you manage to cut a deal? موفق ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gill: ⁦✔️⁩آبشش Fish take in oxygen throug ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shred: I had nothing to do with him. And I ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

متمایز کردن: distinguish

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ostensibly: MEANING: as appears or is stated to ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inference: استنباط، نتیجه گیری Is it possibl ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

punctual: ✅on time وقت شناس - خوش قول Which ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

floor: ✔️با خاک یکسان شدن ( موقعی که برخو ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leaflet: SYN: pamphlet نوعی بروشور 🚨 Broc ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decree: ✅فتوا Afghanistan ⭐face veil decre ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prop up: SYN: 1 ) support 2 ) sustain 3 ) up ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fizzy: پر گاز و کف ( بیشتر در مورد آبمیوه ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intel: ✔️اطلاعات ( محرمانه ) FBI found d ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flop: NOUN ( فیلم/نمایش و. . . ) خیطی - ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

house of commons: ✔️مجلس عوام انگلیس They both sat a ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jot down: jot something down to write somethi ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confirm: 💎Confirm - Confirmation [verb] con ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unleash: تحت اللفظی: ( مهار یا عنان را ) برد ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

alleviate: :SYN 1 ) reduce - lessen 2 ) lighte ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salvage: SAVAGE: وحشی SALVAGE: ✅ نجات دادن ( ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snub: معنای آبادیس ✅ ( نسبت به کسی ) سردی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

volley: ( تنیس و والیبال و غیره ) تبادل مکر ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swing: ⁦✔️⁩تاب ( بازی بچه ها ) 💥Jessie ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

charming: ⁦⬅️⁩وقتی به کنایه و از روی نارضایتی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insight: [Verb] در دیدرس بودن ⭐⭐⭐ [Phrase] ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

summon: مجهول: احضار شدن ( به دادگاه ) - ا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk through: قدم گذاشتن در جایی ( مثلاً این دنیا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lap: Lewis held onto the lead until the ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plot: طرح ریزی کردن Now we must plot our ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn up out of the blue: I hate to 🔰turn up out of the blue ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hygienic: e. g It isn't hygienic to let the c ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

psyop: عملیات روانی؛ عملیاتی است که برای ا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

every now and then: هر از چند گاه، گاه و بیگاه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distract: حواس ( کسی را ) پرت کردن، توجه کسی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disposal: ✔️دسترس، در دسترس، در اختیار . . . ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appreciate: ✔️ ارزش چیزی را دانستن و از آن لذت ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impose: We must impose some kind of order o ...

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fall over: Don't fall over, honey عزیزم ( حواس ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adopt: تصویب کردن . E. g Several governmen ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mind your own business: سرت به کار خودت باشه!

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dreaded: رعب آفرین famine was the dreaded se ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

conformity: SYN: Compliance ( with ) ✅ پیروی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

commission: مأموریت دادن ( به ) ، مامور کردن، ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rash: Just don't do anything rash فقط کار ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

solely: The attacks were directed solely at ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sulk: اخم و تخم/بداخلاقی کردن She sat th ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

somersault: پشتک، کله ملق 1 ) to perform some ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

enigma: ⁦✔️⁩معما - رمز و راز We broke 📌En ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at ease: ⭐feel at ease⭐ ✔️ احساس راحتی کردن ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

avert: :Synonym Prevent جلوگیری کردن ( ا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گرفتگی عضله: Crick Ex: I got a crick in my neck ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give over to: give something over to somebody/som ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

instil: UK: instil US: instill ▪️▪️▪️ ins ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vicious cycle: بهترین معادل فارسی ش: ✅دور باطل Ir ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

strapped: The program will allow economically ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

opinionated: 📌لجباز و یه دنده و کله شق You wou ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

supreme leader: رهبر عالی در ایران: - رهبر کشور ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bleed out: شدیداً خونریزی کردن

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

play someone for a fool: PLAY SOMEONE FOR A FOOL کسی رو خر ف ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

relieve: مجهول: ✅مرخص شدن - آزاد شدن ✅خلاص ش ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flock: Noun ۱ ) گله ( گوسفند یا بز و غیره ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plunge: ✅سقوط کردن ( از کوه و غیره ) Four ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tantrum: خشم ( ناگهانی ) همراه با داد و هوار ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

enforcement: اجرا، انجام he will enforce feder ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

specimen: Astronauts brought back specimens o ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary: ADJ Arbitrary ADV Arbitrarily MEA ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

noble: ✔️ اصیل، شریف We're gonna teach you ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blessing: ✔️دعای خیر New Beijing bourse face ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flaccid: flaccid paralysis فلجی/فلج شدگی همر ...

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

relish: خوش داشتن، راغب بودن Mr. Malley’s ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

exposure: ✔️ ( به ویژه هنرپیشگان سینما و تلوی ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

an awful lot: 1 ) informal I: a large amount They ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

kick out: معنای دوستمون ✅kick out of sth به م ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inconvenient: adj ناجور - دردسر زا - مشکل زا - زح ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intimate: intimate: [صفت] صمیمی - نزدیک [اسم] ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

supposed to: معنای دوستمون ⁦✔️⁩انتظار میره که. . ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grab: معنای دوستمون ✅ برداشتن/گرفتن ( چیز ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be to: 1 ) He said he'd been to see his si ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

absurd: E. g. I feel it absurd that anyone ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give up on: معنای دوستمون ⁦✔️⁩دست کشیدن از چیزی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give impression: Definition of seem to give the imp ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blushing: Oh , God, I'm blushing My face gets ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

conform: 💎Conform - Conformity ⬅️[کِن "فُ ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in no time: The dogs saw them off in no time سگ ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

patron: مشتری دائم/ثابت/همیشگی Patrons mus ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pavilion: ⁦✔️⁩غرفه ( نمایشگاه ) Santiago Ca ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rogue: معنای دوستمون: ⁦✔️ to go rogue خود ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

authenticity: :Antonym Fake ✔️ اصالت، واقعی بودن ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be around: ✅وجود داشتن ✅برقرار بودن ?Do you u ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thug: . E. g 1 ) He was done over ( =atta ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at times: every once in a while=

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

later on: در آینده، بعداً 1 ) we accept thi ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vain: They waited in vain for a response ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

itch: ⁦✔️⁩معنی آبادیس بی تابی، بی قراری ( ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

avid: [adj] :Synonym enthusiastic 🔰🔰� ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give away: ✔️به باد دادن، از دست دادن I became ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

venture: Noun ✅سرمایه گذاری یا فعالیت پر ریس ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ambitious: These ambitious projects only stand ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cot: ✔️ تختخواب بچه She scooped up the c ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kick off: ✅شروع کردن - شروع شدن Nancy Pelosi ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

persuasion: عقیده، اعتقاد، باور، مرام، مسلک، دس ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fever pitch: اوج هیجان و شور - تب هیجانی شدید T ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attendant: 👈agent noun Attendant خدمه، ملازم ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

validity: ⁦✔️⁩اعتبار ( سند یا استدلال و غیره ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strike: 🔰اصابت کردن، برخورد کردن ( صاعقه، ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's going on: چی شده - چطور شده - داستان چیه - مو ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk through: ⭐talk sb through sth⭐ ▪️ enable som ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groundwork: They had laid the groundwork for fu ...

٢ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come true: به واقعیت پیوستن - جامه عمل پوشیدن ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pave: هموار کردن ( مسیر رسیدن به چیزی یا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mindful: adj مواظب - متوجه - دارای حواس جمع ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go without: بدون چیزی گذران/سپری کردن ( مثلاً ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bold fashion: bold fashion style سبک مد جسورانه ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fashion statement: جلب توجه از طریق لباس و جواهرات و م ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look: سر و وضع - پک و پوز - ظاهر ( معمو ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

create looks: ایجاد کردن سر و وضع - پک و پوز - ری ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

create moods: ✔️ حال و هوا خاصی ( غمگین - شاد - . ...

٣ هفته پیش

مدال‌های Farhood