Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

eviction: ⁦✔️⁩تخلیه اجباری یه مکان/مسکن یا بی ...

جدید ٢ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tomato: ( slang ) دختر خوشگل

جدید ٢ ساعت پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

applause: کف زدن و هلهله 1 ) A ripple of app ...

جدید ٣ ساعت پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٨ ساعت پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you look nice: خوشگل شدی

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lovie: عزیزم

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the spur of the moment: یهویی و بدون نقشه ی قبلی e. g. Ho ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sharply: معنای دوستمون ۱ ) به وضوح - آشکارا ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

less: کمتر زمانی

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

track: خط آهن، خط راه آهن The first high ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beat: ✔️ خط سیر - مسیر ✔️ محل گشت یک افسر ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

divine: divine intervention دخالت خداوند

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

epoch: دوره یا عصر تاریخی دوران - روزگار - ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interrogate: VERB ۱ ) بازجویی کردن - بازپرسی کرد ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

place: ✅جایگاه ✅مرتبه ✅شأن و مقام . e. g ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sustainable: ✔️ قابل پایش - رصد پذیر It is uni ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

treatment: ⁦✔️⁩رسیدگی The plants usually requi ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infected: آلوده ( به ویروس و غیره ) If an e ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

result in: SYN: Lead to - Bring about

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dense: ✔️ متراکم - انبوه - پرپشت 👉🏿 One ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pressing priority: اولویت عاجل - اولویت فوری فوتی ★Th ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blunt: رُک، گستاخ She's very blunt, but a ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up with: ⁦✔️⁩کار بیشتر جهت جبران کردن عقب اف ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

premises: ساختمان، فضاهای ساختمانی The firm ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spike: [noun] ✔️⁩ افزایش ناگهانی و بزرگ در ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ease: شل کردن ( مثلا طناب سفت را یا قیمت ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

irritate: کفر کسی ر دراوردن، کسی ر به شدت عصب ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make into: E. g. They've made the spare room i ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what do you say: چی میگی؟

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

renewal: نوسازی Renewal of this area is bei ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wind power: ⁦✔️⁩انرژی بادی renewable energies l ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as such: معنای دوستان: بدین لحاظ - ازین رو - ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

settle in: خو گرفتن - عادت کردن - جاگیر شدن - ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allay: The government is trying to allay p ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mutiny: VERB تمرد کردن - سرپیچی کردن از اجر ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

account for: ✔️ تشکیل دادن ( بخشی از چیزی ) - تش ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apologetic: ADJECTIVE پوزش آمیز - شرمسار - عذرخ ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

end up: ✅ کار کسی یا وضعیت چیزی به فلان جا ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sway: Verb ✔️ تحت تاثیر قرار دادن دیدگاه ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patronize: VERB رئیس وار رفتار کردن - ( تداعی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contain: ✔️ جلوگیری کردن - باز داشتن - محدود ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swallow: زیر سبیلی در کردن - انکار کردن - کن ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seamlessly: ⭐seamlessly: به آرامی و به شکل نامح ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outline: ✅طرح کلی ( بدون جزئیات ) - طرح ریزی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

occasion: مناسبت - موقع ( مثلاً: برخی مواقع ) ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boost: ترقی، پیشرفت The move gave her ca ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

game changer: ⁦✔️⁩برگ برنده Californian firm tou ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on account of: بواسطه - بدلیل - بعلت :SYN because ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get up: در مورد مکان: ✅بالا آمدن ✅بالا رفتن ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

security lapse: نقص/اشتباه/خطای امنیتی 💠 Top Isra ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

see: 1 ) to see a/the need for something ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distress: [noun] Chickens seem to, exhibiting ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

despair: سرخوردگی، فروماندگی Her husband's ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thoughtful: adjective معنای دوستمون: ✔️ مدام ب ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expectancy: امید به زندگی Americans have one o ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crunch: ✔️محاسبات پیچیده انجام دادن ✔️تحلیل ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that was off the chain: معرکه بود

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop taunting him: مسخره ش نکن

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why took you so long: چرا اینقدر دیر کردی

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spend a fortune: پول زیادی خرج کردن ?Would you pay ...

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw out: بیرون کشیدن چیزی/کسی از جایی ( =pu ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breakdown: NOUN ( بصورت چسبیده ) فروپاشی و ا ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

apparatus: The whole apparatus of communism wa ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

journal: ✔️ محور یا شفتی که یاتاقان/بیرینگ ر ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck off: [VERB] ( توهین آمیز به شدیدترین حا ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

memory retention: :Meaning the ability to remember in ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

much needed: compound adj به شدت مورد نیاز - به ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interaction: ✅ تعامل How does history impact ou ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

curated: adj انتخاب شده - گزیده شده curated ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take away: [NOUN] TAKEAWAY ( بصورت چسبیده ) ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

catch up on: ✔️ رسیدگی کردن ( به کار یا عملی عقب ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep up with: پا به پای کسی یا چیزی رفتن ( پیش رف ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cherish: عزیز شمردن - خوب توجه کردن به - حفظ ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

post: 🔷 تیر - تیرک ( دیرک ) A sailor th ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over there: معنای دوستان: اونجا - اون طرف ( ا ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beau: [SINGULAR] BEAU 👈[بُُ] ✅دوست پسر ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get on with: ۱ ) مابقی کاری را ادامه دادن - ادام ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assume: بعهده گرفتن - در دست گرفتن 💠 The ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

weather: VERB ✔️ ( در اثر شرایط و اوضاع و اح ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

projection: ✔️برآورد، پیش بینی ( از روی مدارک و ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm up the duff: من حامله هستم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm disappointed in you: ازت ناامید شدم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ecr: an *Engineering Change Request* ( E ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you angry with me: از دست من عصبانی هستی؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

why are you still up: چرا هنوز بیداری؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what keeps you up at night: چی باعث میشه که شبها نمیخوابی؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if i do so myself: تعریف از خود نباشه

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm going to turn in: میرم بخوابم

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

did i wake you: بیدارت کردم؟

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

find in contempt of court: بی احترامی و اهانت کردن به ( رأی - ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it does not hurt to try: امتحانش ضرری نداره یه بار امتحانش ض ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it doesn't hurt to try: امتحانش ضرری نداره یه بار امتحانش ض ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

volatile: معنای دوستان ✅ ( شخصیت و غیره ) دمد ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

break open: =break apart ✔️متلاشی شدن، وا رفتن ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fussy: ✅ ایراد گیر - دیرپسند - سخت راضی - ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crave: از ته دل خواستن - غنج رفتن دل ✅ سخت ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disrupt: تحول آفریدن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

follow up: بعدی In follow - up interviews wit ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decisively: ✅ با قاطعیت، قاطعانه Iran's presid ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tell on someone: [INFORMAL] ۱ ) لو دادن - خبرچینی کر ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tranquility: SYN: calmness - peacefulness ⭐ pur ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

officiate: ترتیب دادن ( مراسم جشن و ازدواج و. ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be friends: دوستی کردن، دوست شدن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outlet: فروشگاه As the world's largest conv ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exercise: ✅استفاده، به کار گیری ✅استفاده کردن ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be off: عازم شدن، عزیمت کردن، رفتن به سمت م ...

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unsettling: مضطرب کننده - ناراحت کننده - آشفته ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ditch: معنای آبادیس ⁦✔️⁩ ( هواپیمای خراب ی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drive: ✔️ عزم و اراده راسخ ( واسه دستیابی ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come along: معنای دوستمون ✔️ پیش رفتن روند چیزی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

equitable: ✅منصفانه - عادلانه De - dollarizat ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comprehension: فهم - درک مطلب ( عمیق و همه جانبه ) ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull off: He pulled off his sweater او ژاکت ش ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ubiquitous: ADJECTIVE SYN: pervasive فراگیر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

engaging: ✔️ مشغول کننده - درگیر کننده ( از ج ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

handout: [NOUN] handout بصورت چسبیده اسم هست ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breathable: دارای قابلیت نفس کشیدن راحت، از لح ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

snack: Noun خوراک مختصر و سبک - میان وعده ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subside: نشست کردن، فرو رفتن As the island s ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

canteen: نهارخوری، غذاخوری E. g. He was su ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

locksmith: Noun قفل ساز - کلید ساز What woul ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stretcher: برانکارد Mind out! We're coming th ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come out of nowhere: از ناکجاآباد پیدا شدن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ruthless: Don't be taken in by his charm—he's ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instruct: SYN: Command دستور دادن فرمان دادن

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drag away: DRAG SB AWAY - فرستادن کسی پی کارش ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swept: ✔️ ( با حرکت تند و سرتاسری ) درکشید ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

block out: 💠بیایید با هم range گسترده کاربرده ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

notion: ✔️تصویر ذهنی - پنداشت - اندیشه ی مب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bombshell: بمب خبری - خبر ناگهانی ( معمولا بد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

corporal: Several parents spoke out against t ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resonate with: معنای دوستمون: ✔️ ارتباط برقرار کرد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come as a something: idiom come as a surprise/relief/blo ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tactless: بی ملاحظه SYN: careless, inconside ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hesitant: مردد، همراه با تردید He took a he ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chronic: And it turns out this causes agoniz ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

soar: ۱ ) سربالایی ( خیابان، جاده ) رفتن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

execute: نمایش دادن، اجرا کردن، انجام دادن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stigma: ✔️ خفت - نشانه سرافکندگی For child ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

helm: noun اداره - سکان - زمام ( مجازاً ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beauty is in the eye of the beholder: Alternative forms: in the eye of th ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come from behind: ( in sport ) to win when it was ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run errands: معنای دوستان: ✔️ دنبال انجام خرده ک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

draw away: دور شدن He approached her but she ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hard ass: کله شق

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sow: پراکندن ( تبلیغات، تفرقه، تنفر و غی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conquer: استیلا/غلبه پیدا کردن، غالب شدن 1 ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheaply: e. g. You can live there quite chea ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

push into: 1 ) The doctor pushed a needle into ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for as long as: تا مادامی که. . . ، تا وقتی که. . ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wreath: wreath: تاج گل bouquet: دسته گل n ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

your own flesh and blood: هم گوشت و خون خودتون

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upper middle class: قشر متوسط به بالا

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thin skinned: thin - skinned I'm not thin - skin ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hothead: آدم کله خراب - قاطی آدم تندخو - آدم ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

decisive: سرنوشت ساز - تعیین کننده At the sa ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fabrics: Within four years they were shippin ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hitch: Noun مشکل جزئی/کوچیک A: I know the ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chronicle: ⁦✔️⁩واقعه نامه، رویدادنامه ( به تر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shady: ۱ ) سایه دار، پر سایه The door lead ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

save up: پول پس انداز کردن به قصد خرید چیزی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

analyst: 👈تحلیل گر ( اقتصادی، سیاسی و غیره ...

٢ ماه پیش

مدال‌های Farhood