Farhood - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

conformity: SYN: Compliance ( with ) ✅ پیروی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

commission: مأموریت دادن ( به ) ، مامور کردن، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rash: Just don't do anything rash فقط کار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

solely: The attacks were directed solely at ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sulk: اخم و تخم/بداخلاقی کردن She sat th ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

somersault: پشتک، کله ملق 1 ) to perform some ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

enigma: ⁦✔️⁩معما - رمز و راز We broke 📌En ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at ease: ⭐feel at ease⭐ ✔️ احساس راحتی کردن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

avert: :Synonym Prevent جلوگیری کردن ( ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گرفتگی عضله: Crick Ex: I got a crick in my neck ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give over to: give something over to somebody/som ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

instil: UK: instil US: instill ▪️▪️▪️ ins ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vicious cycle: بهترین معادل فارسی ش: ✅دور باطل Ir ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

strapped: The program will allow economically ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

opinionated: 📌لجباز و یه دنده و کله شق You wou ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

supreme leader: رهبر عالی در ایران: - رهبر کشور ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bleed out: شدیداً خونریزی کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

play someone for a fool: PLAY SOMEONE FOR A FOOL کسی رو خر ف ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

relieve: مجهول: ✅مرخص شدن - آزاد شدن ✅خلاص ش ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flock: Noun ۱ ) گله ( گوسفند یا بز و غیره ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plunge: ✅سقوط کردن ( از کوه و غیره ) Four ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tantrum: خشم ( ناگهانی ) همراه با داد و هوار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

enforcement: اجرا، انجام he will enforce feder ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

specimen: Astronauts brought back specimens o ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary: ADJ Arbitrary ADV Arbitrarily MEA ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

noble: ✔️ اصیل، شریف We're gonna teach you ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blessing: ✔️دعای خیر New Beijing bourse face ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

flaccid: flaccid paralysis فلجی/فلج شدگی همر ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

relish: خوش داشتن، راغب بودن Mr. Malley’s ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

exposure: ✔️ ( به ویژه هنرپیشگان سینما و تلوی ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

an awful lot: 1 ) informal I: a large amount They ...

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

kick out: معنای دوستمون ✅kick out of sth به م ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inconvenient: adj ناجور - دردسر زا - مشکل زا - زح ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intimate: intimate: [صفت] صمیمی - نزدیک [اسم] ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

supposed to: معنای دوستمون ⁦✔️⁩انتظار میره که. . ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grab: معنای دوستمون ✅ برداشتن/گرفتن ( چیز ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be to: 1 ) He said he'd been to see his si ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

absurd: E. g. I feel it absurd that anyone ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give up on: معنای دوستمون ⁦✔️⁩دست کشیدن از چیزی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give impression: Definition of seem to give the imp ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blushing: Oh , God, I'm blushing My face gets ...

٦ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

conform: 💎Conform - Conformity ⬅️[کِن "فُ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in no time: The dogs saw them off in no time سگ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

patron: مشتری دائم/ثابت/همیشگی Patrons mus ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pavilion: ⁦✔️⁩غرفه ( نمایشگاه ) Santiago Ca ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rogue: معنای دوستمون: ⁦✔️ to go rogue خود ...

٦ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

authenticity: :Antonym Fake ✔️ اصالت، واقعی بودن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be around: ✅وجود داشتن ✅برقرار بودن ?Do you u ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thug: . E. g 1 ) He was done over ( =atta ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at times: every once in a while=

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

later on: در آینده، بعداً 1 ) we accept thi ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

vain: They waited in vain for a response ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

itch: ⁦✔️⁩معنی آبادیس بی تابی، بی قراری ( ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

avid: [adj] :Synonym enthusiastic 🔰🔰� ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give away: ✔️به باد دادن، از دست دادن I became ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

venture: Noun ✅سرمایه گذاری یا فعالیت پر ریس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ambitious: These ambitious projects only stand ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cot: ✔️ تختخواب بچه She scooped up the c ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kick off: ✅شروع کردن - شروع شدن Nancy Pelosi ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

persuasion: عقیده، اعتقاد، باور، مرام، مسلک، دس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fever pitch: اوج هیجان و شور - تب هیجانی شدید T ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attendant: 👈agent noun Attendant خدمه، ملازم ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

validity: ⁦✔️⁩اعتبار ( سند یا استدلال و غیره ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strike: 🔰اصابت کردن، برخورد کردن ( صاعقه، ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's going on: چی شده - چطور شده - داستان چیه - مو ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

talk through: ⭐talk sb through sth⭐ ▪️ enable som ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

groundwork: They had laid the groundwork for fu ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come true: به واقعیت پیوستن - جامه عمل پوشیدن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pave: هموار کردن ( مسیر رسیدن به چیزی یا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mindful: adj مواظب - متوجه - دارای حواس جمع ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go without: بدون چیزی گذران/سپری کردن ( مثلاً ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bold fashion: bold fashion style سبک مد جسورانه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fashion statement: جلب توجه از طریق لباس و جواهرات و م ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look: سر و وضع - پک و پوز - ظاهر ( معمو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

create looks: ایجاد کردن سر و وضع - پک و پوز - ری ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

create moods: ✔️ حال و هوا خاصی ( غمگین - شاد - . ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

faucet: faucet شیر آب ( سینک ظرفشویی - روشو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clogged: adj مسدود - گرفته ( در مورد مجرای ت ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ornery: e. g. My international vice preside ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forested: ✔️ جنگلی - مملؤ از جنگل - درختکاری ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

playful: معنای آبادیس ✅سرزنده و شاد ✅خرمدل، ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

توام: simultaneous توأم، همزمان

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

render: ⁦✔️⁩باعث، سبب یا موجب چیزی شدن 1 ) ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supreme leader: رهبر عالی در ایران: - رهبر کشور ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bleed out: شدیداً خونریزی کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

play someone for a fool: PLAY SOMEONE FOR A FOOL کسی رو خر ف ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tantrum: خشم ( ناگهانی ) همراه با داد و هوار ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plunge: ✅سقوط کردن ( از کوه و غیره ) Four ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flock: Noun ۱ ) گله ( گوسفند یا بز و غیره ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strapped: The program will allow economically ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

opinionated: 📌لجباز و یه دنده و کله شق You wou ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lesson: ⁦✔️⁩عبرت، درس Menopause 💥lessons� ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dreaded: رعب آفرین famine was the dreaded se ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conformity: SYN: Compliance ( with ) ✅ پیروی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

record: record [VERB] 🗣️["ریٖ" کُرْد] r ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noble: ✔️ اصیل، شریف We're gonna teach you ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relieve: مجهول: ✅مرخص شدن - آزاد شدن ✅خلاص ش ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arbitrary: ADJ Arbitrary ADV Arbitrarily MEA ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exposure: ✔️ ( به ویژه هنرپیشگان سینما و تلوی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appreciate: ✔️ ارزش چیزی را دانستن و از آن لذت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enforcement: اجرا، انجام he will enforce feder ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

specimen: Astronauts brought back specimens o ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flaccid: flaccid paralysis فلجی/فلج شدگی همر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blessing: ✔️دعای خیر New Beijing bourse face ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

somersault: پشتک، کله ملق 1 ) to perform some ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enigma: ⁦✔️⁩معما - رمز و راز We broke 📌En ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commission: مأموریت دادن ( به ) ، مامور کردن، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give over to: give something over to somebody/som ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at ease: ⭐feel at ease⭐ ✔️ احساس راحتی کردن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

avert: :Synonym Prevent جلوگیری کردن ( ا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

solely: The attacks were directed solely at ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sulk: اخم و تخم/بداخلاقی کردن She sat th ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vicious cycle: بهترین معادل فارسی ش: ✅دور باطل Ir ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گرفتگی عضله: Crick Ex: I got a crick in my neck ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instil: UK: instil US: instill ▪️▪️▪️ ins ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rash: Just don't do anything rash فقط کار ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give impression: Definition of seem to give the imp ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relish: خوش داشتن، راغب بودن Mr. Malley’s ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kick out: معنای دوستمون ✅kick out of sth به م ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supposed to: معنای دوستمون ⁦✔️⁩انتظار میره که. . ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rep: ( American English ) 1 ) rep=repub ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

immerse: معنای دوستان ✅ ( در کاری ) غرق شدن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give up on: معنای دوستمون ⁦✔️⁩دست کشیدن از چیزی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

absurd: E. g. I feel it absurd that anyone ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grand: ۱ ) مجلل، بسیار عالی با شکوه، ۲ ) ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کلافه شدن: fed up with خسته و کلافه شدن از چیز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

provision: ✔️ ( حقوق ) بند - ماده - شرط ( به ن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

die: ( مکانیک ) حدیده - بشکل حدیده در او ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دروغین: trumped up دروغین ساختگی جعلی

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

well adjusted: براه، سر به زیر، خوش کردار، منطب ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

itch: ⁦✔️⁩معنی آبادیس بی تابی، بی قراری ( ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pervasive: adj ( به نوعی ) SYN: ubiquitous ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be around: ✅وجود داشتن ✅برقرار بودن ?Do you u ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patron: مشتری دائم/ثابت/همیشگی Patrons mus ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at times: every once in a while=

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

conform: 💎Conform - Conformity ⬅️[کِن "فُ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in no time: The dogs saw them off in no time سگ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

authenticity: :Antonym Fake ✔️ اصالت، واقعی بودن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thought provoking: ✔️ تفکر برانگیز - تأمل برانگیز ?D ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thug: . E. g 1 ) He was done over ( =atta ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rogue: معنای دوستمون: ⁦✔️ to go rogue خود ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

later on: در آینده، بعداً 1 ) we accept thi ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pavilion: ⁦✔️⁩غرفه ( نمایشگاه ) Santiago Ca ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vain: They waited in vain for a response ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scramble: معنای دوستمون ✔️ دست و پا زدن ( کنا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

artefact: ✅شیء یا ابزار تاریخی و باستانی ✅عتی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bound: روانه ( کردن ) . . . They boarded ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

undercut: ⁦معنای دوستمون 👈تضعیف کردن ( بنیان ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

adverse: The companies called off their merg ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

avid: [adj] :Synonym enthusiastic 🔰🔰� ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

prescribed: معنای دوستان: ⁦✔️⁩تعیین شده, مشخص ش ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cooperate: همکاری کردن Alison don't cooperate ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

meet up: معنای دوستمون ✅با قرار قبلی کسی را ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

yield: ( محصول یا نتیجه و غیره ) دادن - به ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gather: ⁦✔️⁩گرد آمدن، جمع شدن [Bad Weather] ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cool off: معنای دوستان ✔️آرام شدن - فرو نشاند ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

utter: [VERB] FORMAL SYN: say 🗣️ آتِر به ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

direction: ✔️حکم، دستور، دستورالعمل The UK’s ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

intimidate: مرعوب کردن و ساختن - ترساندن با تهد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in relation to: نسبت به :One of definitions for pa ...

٧ ماه پیش

مدال‌های Farhood