Farhood - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moron: Noun :SYN imbecile

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

imbecile: Noun :SYN moron

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invigorated: 👈🏿?Why do artists create beautifu ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retarded: Adj :SYN imbecile

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive a hard bargain: ⭐Drive a Hard Bargain⭐ To negotiate ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engrossed: ✔️غرق ( در کاری ) . e. g When I w ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's quite a story: :Alternatives that's quite a story ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well crafted: ✔️ خوش ساخت I recently watched the ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conscious: conscious [adj] خودآگاه unconsci ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

عزیزم: dove !come my dove, don't be afraid ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passover: [Phrasal Verb] Pass over ✔️ترفیع ( ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

step aside: . e. g Donald Trump says he will as ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get an idea of something: یافتن ایده ای - بدست آوردن ایده ای ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

altitudinous: مرتفع - بلند - رفیع

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get involved in: علاقه پیدا کردن به کاری - جذب کاری/ ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

price point: قیمت فروش ( برای مصرف کننده ) Mea ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quite often: اکثر مواقع - اکثر اوقات - غالب اوقا ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mix and match: ترکیب و هماهنگ کردن چیدمان چند شی د ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regretted: [Verb] regret past tense: regretted ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evoke emotions: برانگیختن احساسات Do you like art? ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go into: صرف کردن وقت، هنر، تلاش و انرژی در ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gamesmanship: Meaning: 1 ) Gamesmanship is the us ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in its own right: به خودی خود - فی نفسه اون right آخ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch the light: برق زدن و درخشیدن زیر نور مصنوعی و ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have an eye for: چشم به چیزی داشتن مترصد بدست آوردن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultural experiences: تجربیات فرهنگی Meaning: Activities ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transcendental: Meaning: beyond the limits of ordin ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approve: تصویب کردن مثلاً یه قانون تو مجلس ی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beggar: معنای آبادیس ✔️ ( انگلیس - محبت یا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give a concert: ✔️ کنسرت ارائه دادن - کنسرت گذاشتن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unstamped: کوبیده نشده

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attorney: ⁦✔️⁩ وکیل دادگستری - وکیل دعاوی "M ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buffet car: بوفه قطار - واگن محل فروش مواد خورا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

package drawing: نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐نقشه پکیج ها ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

weigh in: ✔️ نظر دادن - اظهار نظر کردن - گفتن ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

figured: در نظر گرفتن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spider: 1 ) Spiders and scorpions are membe ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

static equipment: نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐تجهیزات ثابت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detail drawing: نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐نقشه جزئیات ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in earnest: جدی، با جدیت، با تصمیم مصمم In two ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring up: پیش کشیدن بحثی - مطرح کردن موضوعی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stupid money: پول قلمبه و باد آورده ای که به طرز ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dumb money: سرمایه و پولی که سرمایه گذاران و اف ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

licence plate: 1 ) noun NORTH AMERICAN a sign affi ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defend: طرفداری کردن - دفاع کردن از 💠 Sci ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capital punishment: Meaning: 1 ) Capital punishment, al ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

restaurant car: رستوران قطار - غذاخوری قطار - کوپه/ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dinning car: رستوران قطار - واگن غذاخوری - کوپه/ ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battery limit: معنای دوستمون: محدوده و ابتدای مسیر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ride shotgun: نشستن صندلی کنار راننده جلو خودرو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equipment foundation: ⭐فونداسیون تجهیزات مکانیکی و غیره⭐ ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cultivate: ✅ ( انسان - با آموزش یا ممارست و غی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fancy doing something: to fancy doing something انجام کار ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i don't fancy that: علاقه ای/میلی نداشتن به انجام کاری ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soft foot: لقی پایه های دستگاه متحرک ( الکتروم ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bracket segment: سیستم اهرم بندی ساعت اندیکاتور در ا ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goad: تحریک کردن کسی به انجام کاری - بران ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the brakes: [استعاری] متوقف کردن کاری - دست کشی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measuring device: دستگاه ها و گیج های اندازه گیری از ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

job site: سایت کاری - محل فیزیکی اجرای پروژه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk in: بصورت چسبیده walk - in صفته و معناش ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obsolete: ADJECTIVE 🗣️آبْ سِلیٖت آنچه که دی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hospitable: adj مهمان نواز - مهمان دوست - مهمان ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

Log: Noun گزارش روزانه عملیات/پارامترهای ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oil mist system: = oil mist lubrication = oil mist l ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tumble dry: Verb خشک کردن لباس ها بعد از شستشو ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toned legs: پاهای خوش فرم Paris Hilton showcas ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timber: Noun UK ✔️ تیر چوبی چهارتراش - تخته ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provisional: 🗣️ پِر وِ ژِ ناٰل ADJECTIVE موقت ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

devote a budget: اختصاص دادن بودجه معمولاً از طرف د ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در خدمت شما هستم: I'm at your service.

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't play at being ill: e. g. A: Pull up your sleeve, get ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get ready: حاضر شدن - آماده شدن A: Pull up yo ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrow: Drive arrow into something پرتاب ک ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drive arrows: پرتاب کردن تیر/پیکان به سمت چیزی یا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

useless: ADJECTIVE به درد نخور - بی مصرف Ex ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

act on: ۱ ) بر چیزی اثر گذاشتن - اثر کردن - ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appeal: noun ✅التماس - درخواست - تقاضا ✅در ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slip out: ( از دست ) لیز خوردن و افتادن

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tariff: NOUN 🗣️ تَریٖف UK 🗣️ تِرِف US ۱ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inch: کم کم پیش رفتن، ذره ذره جلو رفتن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

playbook: ۱ ) مجموعه تاکتیک ها ( مجموعه ای از ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slave: [VERB] جون کندن - سخت کار کردن - ما ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play one's cards close to the chest: ALSO: play one's cards close to one ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

administrative leave: نوعی مرخصی اداری - تعلیقی باحقوق ک ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in tatters: ✔️ نابود شده ✔️ هیچی ازش نمونده DE ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lurk: ✓lurk 🗣️[لِرْک] VERB ۱ ) کمین کردن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rogue state: کشور یا دولتی که قوانین و عرف بین ا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curves: انحناهای بدن زنان MEANING: - a cu ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tread a tightrope: SYNs: - walk a tightrope - live ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tightrope: [NOUN] موقعیت یا شرایط دشوار برای ا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ruthlessly: بصورت بی امان - بیرحمانه 💠 Two hu ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mausoleum: 🗣️مُزِلی ئم 🇬🇧 🗣️مازِلی ئم 🇺🇸 ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semen retention: - حفظ/نگهداشت مایع منی - خودداری/ا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lurch: ✓lurch 🗣️[لِرْچ] NOUN & VERB ۱ ) ح ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock: VERB informal استعاری ۱ ) تکان داد ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

love affair: سَر و سِر عشقی - رابطه عاشقانه خارج ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paradigm: معنای دوستان: الگوی نگرشی، چارچوب ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cuckoo: The cuckoo lays its eggs in other b ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

funnel: معنای دوستمون: [اصطلاح دریانوردی] " ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: ( با کنجکاوی یا دقت ) نگاه کردن، خ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

filthy: Filthy bastard حرومزاده کثیف

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that sounds great: خیلی خوبه!

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عزیزم: Sugar E. g. Cheer up, sugar خوشحال ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

land a job: :Meaning ▪️ to get a job ▪️ to be ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

funding cuts: finding cuts=budget cuts=cutbacks i ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blinds: e. g. The blinds were drawn پرده کر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make the most of: معنای دوستان: نهایت استفاده را از چ ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chick peas: نخود آشی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

think: 1 ) That's my opinion, but you migh ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contribute to: ◾دخیل بودن در - اثر داشتن در The t ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lamp: 💠 For Christina Hendricks, Beauty ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pinch bar: نوعی اهرم با سر تیز که برای به حرکت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crowbar: میله ای فلزی با سرهای خم شده و زاوی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scorched earth: ADJECTIVE زمین سوخته که نوعی خط مش ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purportedly: معنای دوستمون: ۱ ) علی الظاهر - بظا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

provisionally: 🗣️ پِر وِ ژِ ناٰلیٖ موقتاّ - بصور ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attar: 🗣️ اَتِ ( رْ ) ۱ ) روغن گل سرخ ی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viciously: ADVERB بصورت سفت و سخت - به محکمی - ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indigenous people: بومیان - ساکنان اولیه یک سرزمین ▪️▪ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

henna: henna tattoo تتو حنایی - تتو حنایی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crook: e. g. The two crooks had been livin ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a reading of: خواندن - قرائت کردن TAKE A READIN ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equilux: 🗣️ اِکُ اِ لاٰکْس برابری طول مدت ز ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give somebody or something a wide berth: Alternative: give a wide berth to ▪ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profection: معنای دوستمون: برآمدگی ( واژه ای ق ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social differentiation: تفکیک اجتماعی social differentiatio ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

social apathy: social apathy بی تفاوتی اجتماعی ⭐ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perceived: ADJECTIVE ۱ ) متصور ۲ ) محسوس - احس ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pitfall: NOUN مشکل بالقوه - خطر بالقوه و احت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water down: SYN : dilute ۱ ) رقیق کردن - آبکی ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

help: ⁦✔️⁩جلوگیری کردن، جلوی خود ( یا دیگ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep right: ادامه دادن به حرکت

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outdoors: ⁦✔️⁩دشت و صحرا، دامن طبیعت outdoo ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

well up: I felt tears welling up in my eyes ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waste time: [VERB] زمان را هدر دادن - وقت را تل ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep waiting: معطل کردن - الاف کردن - ( یه جورایی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seafarer: ملوان - فرد دریانورد SYN: sailor - ...

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preside: VERB ریاست شورا/مجلس/جلسه را بعهده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conflagration: NOUN معنای دوستان: آتش جنگ - حادثه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reprehensible: سزاوار سرزنش - شنیع - مذموم - نکوهش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

there's an emergency: یه کار فوری - فوتی پیش اومده e. g. ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look after: مراقبت کردن - مواظبت کردن از کسی یا ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

squeaky: ⁦✔️⁩دارای صدای جیرجیر/جیغ جیغ A li ...

٤ ماه پیش

مدال‌های Farhood