پیشنهاد‌های فرشته عاج (٦٤٧)

بازدید
١,٥٣٠
تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمام سوراخ سنبه ها

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ترجمه عامیانه شاید هست یا حاضره معادل خوبی باشد. مثال Our family has a great time when she's around. خانواده مون اواقات خوبی داره، وقتی اون هس ...

پیشنهاد
٠

تو فکر کسی بودن

پیشنهاد
٠

خیلی تو فکر کسی یا چیزی بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلاش بیشتری کردن

پیشنهاد
٠

رو هدفت تمرکز کن

پیشنهاد
١

با کسی شوخی ندارم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دم همه گرم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیلی هیجان زدم خیلی مشتاقم این عبارت نعنای مثبت دارد.

پیشنهاد
٠

از خریدم پشیمونم

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هزینه ورودی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اوضاع مالی خذابه این عبارت زیاد به شکل سوال همراه با تعجب پرسیده میشه Is money that tight یعنی اوضاع مالی اینقدر خرابه؟

پیشنهاد
٠

کسی را گول زدن مثال I wasn't trying to pull a fast one. نمی خواستم گولت بزنم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوی گند میده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی خفن و جذاب This is so rad خیلی خفن و جذابه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون چشم داشت بدون قید و شرط

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر مستقیم به موضوعی اشاره کردن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با دید مثبت به موضوع نگاه کن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باعت شدن که کسی بهتر رفتار کنه یا به طور کلی بهتر بشه مثال He straightened me out اون باعث شد من بهتر رفتار کنم. اگر آخر جمله به جای out از up است ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقریبا معادل نوش دارو بعد از مرگ سهراب

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانه محقر کلبه درویشی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانه محقر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارمند دون پایه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیا در مورد این موضوع صحبت نکنیم.

پیشنهاد
٠

صداتون درنیاد جیکتون در نیاد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رختخواب سفری، کیسه خواب

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک بوته سیر اما اگر منظورمان یک حبه سیر باشد، باید بگوییم : A clove of garlic یک حبه سیر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک ساقه کرفس

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک خوشه ذرت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به عنوان فعل گاهی به معنای سوهان ناخن زدن است. مثال. I'm filling my nails. دارم ناخن هام را سوهان می زنم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم حیله گر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شلوغ کاری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با سر صدا غذا خوردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معاشرت با افراد مهم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقت تلف کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جای کسی را نگه داشتن مثلا می خواهیم به کسی که در صف نانوایی جلوی ماست، بگیم میشه جای من را نگه داری Holding my spot.

پیشنهاد
٠

کور خوندی

پیشنهاد
٠

ورق برگشته

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با بدبختی به چیزی دست پیدا کردن، مثال I busted my ass to find a job با بد بختی کار پیدا کردم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلبری کن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گدا بازی دقت کنید به معنا و بافت کلمه در جمله تا گدابازی را گاهی ارزانی ترجمه نکنید. مثال You inherited your dad cheapness. گدابازی را از پدرت به ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شبه هایی مطرح شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسان هضم خوراکی که هضمش آسان باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک دسته شیر که با هم در یک قلمرو زندگی می کنند.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از زیر سوال در نرو