پیشنهاد‌های اسماعیل معظمی گودرزی (٦٢٠)

بازدید
٢,٧٣٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

در سال های نه چندان دور که زمین های کشاورزی روستای چهاربره از آب سراب کرتول آبیاری می شد پوشش گیاهی و درختی روستا بسیار انبوه و چشمگیر بود ، باغ های ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بابانوس نام زمین های است در روستای چهاربره ، بخش اشترینان ، شهرستان بروجرد استان لرستان ، در دامنه کوه است .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

جایی که تپه موسی بیگ در آن است به نام زمین های پشت بیشه شناخته شده است .

پیشنهاد
٤٣

ساختمان سه گوش اهـواز توسط آندره گُـدار ( * ) معمار فرانسوی در سال ۱۳۰۸ ساخته شد. معماری با شکوه این ساختمان مربوط به دوره ساسانی هست که همراه با آجر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

محمد شکارچی نوازنده موسیقی مقامی لرستان و نوازنده کمانچه در هجدهم دی ماه سال ۱۴۰۲ در گذشت .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در مجموعه تلویزیونی بانوی عمارت شخصیت شازده واژه ی گعده را به کار برد بنده هم کنجکاو شدم و در آبادیس آن را جستجو کردم .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناصر طهماسب در اول دی ماه سال یکهزار و چهارصد و دو درگذشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

دوش از در می خانه کشیدند به دوشم تا روز جزا مست ز کیفیت دوشم چشمم به چه کار آید اگر ساده نبینم کامم به چه خوش باشد اگر باده ننوشم هم خاک در پیر مغا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به هر هال توی فرهنگ ما ایرانی ها نوعی توهین است . هر چند الان در فضای مجازی به نام لایک به کار می برند .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بیلاخ همون لایک انگلیسی است که در خواندن بیلاخ و لایک مانند هم هستند

پیشنهاد
١٢

برید و درید و شکست و ببست سلام را سر و سینه و پا و دست

پیشنهاد
١٣

همه تا در آز رفته فراز به کس بر نشد این در راز باز

پیشنهاد
١٣

ستمکار ه خوانیمش از دادگر هنرمند دانیمش ار بی هنر

پیشنهاد
١٢

اگر مرگ داد است بیداد چیست ز داد این همه بانگ و فریاد چیست

پیشنهاد
١١

اگر تندبادی برآید ز کنج به خاک افکند نارسیده ترنج

پیشنهاد
١١

کنون خورد باید می خوشگوار که می بوی مشک آید از مرغزار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ما را دلی بود که ز دنیای دیگر است ماییم جای دیگر و او جای دیگر است چشم جهانیان به تماشای رنگ و بوست جز چشم دل که محو تماشای دیگر است این نُه صد ...

پیشنهاد
١٨

ماییم و می و مطرب و این کنج خراب جان و دل و جام و جامه پر درد شراب فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب #خیام

پیشنهاد
١٨

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود، نِی نام زِ ما و نَه نشان خواهد بود؛ زین پیش نبودیم و نَبُد هیچ خَلَل، زین پس چو نباشیم همان خواهد بود #خیام

پیشنهاد
١٨

از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن فردا که نیامده ست فریاد مکن بر نامده و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش و عمر بر باد مکن #خیام

پیشنهاد
١٨

از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن فردا که نیامده ست فریاد مکن بر نامده و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش و عمر بر باد مکن � #خیام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

🍃🍃🌺🍃🍃 عمریست تا من در طلب هر روز گامی می زنم دست شفاعت هر زمان در نیک نامی می زنم بی ماه مهرافروز خود تا بگذرانم روز خود دامی به راهی می نهم ...

پیشنهاد
٧

در بهاران سری از خاک برون آوردن خنده ای کردن و از باد خزان افسردن همه این است نصیبی که حیاتش نامی پس دریغ ای گل رعنا غم دنیا خوردن مشو از باغ شبابت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥١

غزل طایر دولت اگر باز گذاری بکند یار بازآید و با وصل قراری بکند دیده را دستگه در و گهر گر چه نماند بخورد خونی و تدبیر نثاری بکند دوش گفتم بکند لع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥١

*غزل شماره ۴۵* در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است صراحی می ناب و سفینه غزل است جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است پیاله گیر که عمر عزیز بی بدل است ...

پیشنهاد
٢٦

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حرف معما نه تو خوانی و نه من هست از پس پرده گفتگوی من و تو چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من

پیشنهاد
٩

درگذشت ششم آذرماه سال یکهزار و چهارصد و دو هجری خورشیدی ۱۴۰۲/۲/۶

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

درگذشت دوم بهمن ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت هجری خورشیدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

درگذشت نوزدهم دی ماه سال یکهزار و سیصد و نود و چهار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

درگذشت چهارم آذر سال یکهزار و چهارصد و دو هجری خورشیدی

پیشنهاد
٢٩

رباعی شمارهٔ ۱۷۱ �� در کارگه کوزه گری کردم رای در پایه چرخ دیدم استاد بپای میکرد دلیر کوزه را دسته و سر از کله پادشاه و از دست گدای ➖➖➖➖➖➖➖ خیام نی ...

پیشنهاد
٢٨

دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است، و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است، سرتاسرِ آفاق دویدی هیچ است، و آن نیز که در خانه خزیدی هیچ است. #خیام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥١

*غزل شماره ۳۲۴* گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام خون دل عکس برون می دهد از رخسارم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥١

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

پیشنهاد
١٨

به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند اشهی لنا و احلی من قبله العذارا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

نگویمت که همه ساله می پرستی کن سه ماه می خور و نه ماه پارسا می باش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥١

عشقت رسد به فریاد ، ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی ، در چارده روایت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تاریخ درگذشت ۱۴۰۲٫۷٫۱۹ نجف آباد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه ای در لری مینجایی هم به معنای شش ، ریه، هست هم فوت کردن. پوفش کو یعنی فوتش کن لغت فارسی: فوت ، شش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

واژه ای لری فارسی: برادر لری: کابرا توضیحات: بیشتر معنی زرنگ رو میده مثلا کابرا چی کردی…یعنی کلک چی کار کردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

در قدیم در یکی از روستاهای بروجرد به معنای روشن کردن استفاده می شد مثلا سماور رو روشن کردم : سماورِ گیسنیِم سماور روشن شد : سماوَر گیسِسَه لغت فارسی ...

پیشنهاد
٥٢

یارب غم بی رحمی جانان به که گویم؟ جانم غم او سوخت، غم جان به که گویم؟ نی یار و نه غمخوار و نه کس محرم اسرار رنجوری و مهجوری و حرمان به که گویم؟ آشف ...

پیشنهاد
٥٠

� گفتی: بگو که: در چه خیالی و حال چیست؟ ما را خیال تست، ترا در خیال چیست؟ جانم به لب رسید، چه پرسی ز حال من؟ چون قوت جواب ندارم، سؤال چیست؟ بی ذوق ...

پیشنهاد
٥٠

چه شد که جانب اهل وفا گذر نکنی؟ چه شد که ناگه اگر بگذری نظر نکنی؟ رسید جان به لبم، چون زیم اگر نرسی؟ هلاک یک نظرم، چون کنم اگر نکنی؟ چو ماه عید بسا ...

پیشنهاد
٥٠

جان خوشست، اما نمیخواهم که: جان گویم ترا خواهم از جان خوشتری باشد، که آن گویم ترا من چه گویم کانچنان باشد که حد حسن تست؟ هم تو خود فرماکه: چونی، تا ...

پیشنهاد
٥٠

دوش با صد عیش بودی، هر شبت چون دوش باد گر چو خونم با حریفان باده خوردی نوش باد هر که جز کام تو جوید، باد، یارب! تلخ کام هر که جز نام تو گوید تا ابد ...

پیشنهاد
٥٠

تا کی دلت از چرخ حزین خواهد بود؟ با محنت و درد هم نشین خواهد بود خوش باش که روزگار پیش از من و تو تا بود چنان بود و چنین خواهد بود #هلالی_جغتایی

پیشنهاد
٥٠

� نا دیده میکنی، چو فتد دیده بر منت جانم فدای دیدن و نادیده کردنت فردا، که ریزه ریزه شود تن به زیر خاک برخیزم و چو ذره درآیم ز روزنت با آنکه رفت رو ...

پیشنهاد
٥٠

روزی که بر لب آید جانم در آرزویش جان را بدو سپارم، تن را به خاک کویش چون از وصال آن گل دیدم که: نیست رنگی آخر به صد ضرورت قانع شدم به بویش خورشید ر ...