پیشنهادهای اسماعیل معظمی گودرزی (٦٢٠)
عکس آن لبهای میگون در شراب افتاده است حیرتی دارم که چون آتش در آب افتاده است ظاهرست از حلقه های زلف و ماه عارضت در میان سایه هر جا آفتاب افتاده است ...
ای همچو پری از من دیوانه رمیده صد بار مرا دیده و گویی که ندیده دریاب که ماتم زده ی روز فراقت هم چهره خراشیده و هم جامه دریده ای وای بر آن عاشق محرو ...
ای همچو پری از من دیوانه رمیده صد بار مرا دیده و گویی که ندیده دریاب که ماتم زده ی روز فراقت هم چهره خراشیده و هم جامه دریده ای وای بر آن عاشق محرو ...
هر که با پاکدلان، صبح و مَسایی دارد دلش از پرتو اسرار، صفایی دارد زهد با نیّت پاک است، نه با جامه ی پاک ای بس آلوده که پاکیزه رِدایی دارد شمع خندید ...
عنصرالمعالی عنصرالمعالی � قابوس نامه � باب هشتم: اندر یاد کردن پندهای نوشروان عادل رونوشت نشانی اول گفت: تا روز و شب آینده است و رونده، از گردش سال ...
بدان و آگاه باش که مردم بی هنر مادام بی سود باشند، چون مغیلان که تن دارد و سایه ندارد، نه خود را سود کند و نه غیر خود را و مردم بسبب و اصل اگر بی هنر ...
عنصرالمعالی عنصرالمعالی � قابوس نامه � باب پنجم: اندر شناختن حق پدر و مادر بدان ای پسر که آفریدگار ما جلّ جلاله چون خواست که جهان آبادان بماند اسبا ...
بدان ای پسر که خدای تعالی دو فریضه پیدا کرد از بهر منعمان و بندگان خاص و آن حج است و زکوة و فرمود که هر که را ساز بود خانه او را زیارت کند و آنرا که ...
بدان ای پسر که سپاس خداوند نعمت واجبست بر همه خلق بر اندازهٔ فرمان، نه بر اندازهٔ استحقاق، اگر همگی خویش شکر سازد هنوز حق شکر یک جزو از هزار جزو نتوا ...
بدان و آگاه باش ای پسر که نیست از بودنی و نابودنی و شاید بود که شناخت مردم نگشت چنانک اوست، جز آفریدگار عزّوجل که ناشناس را بر وی راه نیست و جز او هم ...
عنصرالمعالی عنصرالمعالی � قابوس نامه � بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و العاقبة للمتقین و لا عدوان الا علی الظالمین و الصلوة و السلام ...
پر کن پیاله را کاین آب آتشین دیری ست ره به حال خرابم نمی برد این جام ها که درپیِ هم می شود تهی دریای آتش است که ریزم به کام خویش گرداب می رباید و آبم ...
چه حال و روز خوشی داشت آدمی، آن روز که روی شانهٌ او بیل بود جای تفنگ درخت و گندم، مهر و امید می پرورد نه تلخکامی و وحشت، نه زشت نامی و ننگ تو خود به ...
از نگاه یاران به یاران ندا می رسد دوره ی رهایی، رهایی فرا می رسد این شب پریشان، پریشان سحر می شود روز نو گل افشان، گل افشان به ما می رسد بخت آن ند ...
پر کن پیاله را کاین آب آتشین دیری ست ره به حال خرابم نمی برد این جام ها که درپیِ هم می شود تهی دریای آتش است که ریزم به کام خویش گرداب می رباید و آبم ...
با من بیا تا دوباره به نوشداروی تو روئینه جانی تازه بگیرم . تا شرابی باشی که عشقی را سیراب می کند . با من بیا تا طعم آتش را دوباره احساس کنم آتشی ...
امشب غمگینانه ترین سطرها را می نویسم: دوستش داشتم و او نیز گاهی دوستم می داشت. . . #پابلو_نرودا
@shaeranne🍁🍂 🍂 �این جا تو را دوست دارم� هنوز تو را دوست دارم، آری، میان این چیزهای سرد. گاه می رود بوسه های من به سوی آن ناوهای سنگینی که دریا ر ...
پس چشم به راهت خواهم ماند چونان خانه ای متروک، که بیایی و در من زندگی کنی که بیایی و پنجره هایم دیگر درد نکشند. . . #پابلو_نرودا
❄️⚡ آه ای عزیزترین! وقتی تو هستی، همه چیز هست همه چیز. . . از ماسه ها تا زمان از درخت تا باران تا تو هستی، همه چیز هست تا من باشم. #پابلو_نرودا ...
وقتی تو می خوانی مرا وقتی تو آوازم می کنی صدایت لایه ای از دانه روز برمی دارد و پرندگان زمستانی هم آوایت می شوند گوش دریا پر است از زنگ و زنجیر و زنج ...
🌼 کمکم کنید تا گرمای قلبم را دوباره کشف کنم انرژی ساده لوح یک کودک حیرت زده، چراغ کور کننده خورشید جولای گرفتگی در اواخر صبح دوست داشتن را به من ...
با من بیا ! مگو کجا؟ تنها با من بیا ! با من بیا تا درد، تا زخم با من بیا تا نشانت دهم عشقم را آغاز از کجاست با من بیا تا دوباره به نوشداروی تو ر ...
🏝🔅 همچون دالانی بلند تنها بودم پرندگان از من رفته بودند شب با هجوم بی مروت اش سخت تسخیرم کرده بود خواستم زنده بمانم و فکر کردن به تو، تنها سلاحم ...
بگذار تو را بگسترم میان گلتاجهای زرد. که نام تو را به نامه های دود می نویساند میان ستارگان جنوب؟ آه بگذار تو را آن گونه به یاد آرم که چون وجود ندا ...
@shaeranne🍁🍂 🍂 �این جا تو را دوست دارم� هنوز تو را دوست دارم، آری، میان این چیزهای سرد. گاه می رود بوسه های من به سوی آن ناوهای سنگینی که دریا ر ...
@shaeranne🍁🍂 بخند�بر شب ، بر روز ، بر ماه بخند بر پیچاپیچ خیابان های جزیره بر این پسربچه ی کم رو که دوستت دارد اما آن گاه که چشم می گشایم و می بن ...
بگذار تو را بگسترم میان گلتاجهای زرد. که نام تو را به نامه های دود می نویساند میان ستارگان جنوب؟ آه بگذار تو را آن گونه به یاد آرم که چون وجود ندا ...
ما بها و خونبها را یافتیم جانب جان باختن بشتافتیم ای حیات عاشقان در مردگی دل نیابی جز که در دل بردگی من دلش جسته به صد ناز و دلال او بهانه کرده ...
ما بها و خونبها را یافتیم جانب جان باختن بشتافتیم ای حیات عاشقان در مردگی دل نیابی جز که در دل بردگی من دلش جسته به صد ناز و دلال او بهانه کرده ...
ما بها و خونبها را یافتیم جانب جان باختن بشتافتیم ای حیات عاشقان در مردگی دل نیابی جز که در دل بردگی من دلش جسته به صد ناز و دلال او بهانه کرده ...
ما بها و خونبها را یافتیم جانب جان باختن بشتافتیم ای حیات عاشقان در مردگی دل نیابی جز که در دل بردگی من دلش جسته به صد ناز و دلال او بهانه کرده ...
ما بها و خونبها را یافتیم جانب جان باختن بشتافتیم ای حیات عاشقان در مردگی دل نیابی جز که در دل بردگی من دلش جسته به صد ناز و دلال او بهانه کرده ...
ما بها و خونبها را یافتیم جانب جان باختن بشتافتیم ای حیات عاشقان در مردگی دل نیابی جز که در دل بردگی من دلش جسته به صد ناز و دلال او بهانه کرده ...
ما بها و خونبها را یافتیم جانب جان باختن بشتافتیم ای حیات عاشقان در مردگی دل نیابی جز که در دل بردگی من دلش جسته به صد ناز و دلال او بهانه کرده ...
ورود کاربر / نام نویسی نصرالله منشی نصرالله منشی � کلیله و دمنه � مقدمهٔ نصرالله منشی � بخش ۳ - دین بی ملک ضایع است و ملک بی دین باطل و آن کس که ...
در داستان یوسف نکاتی وجود دارد که داستان را زیبا کرده است در اینجا نگاهی می کنیم به نقش پیراهن در داستان یوسف :, پیراهن خونین یوسف که برادران برای پ ...
درود و سلام و تحیت وصلوات ایزدی بر ذات معظم و روح مقدس مصطفی و اصحاب و اتباع و یاران و اشیاع او باد، درودی که امداد آن به امتداد روزگار متصل باشد، نس ...
ورود کاربر / نام نویسی نصرالله منشی نصرالله منشی � کلیله و دمنه � مقدمهٔ نصرالله منشی � بخش ۱ - وعلی الله توکلی سپاس و ستایش مر خدای را جل جلاله ...
سعدی باب هفتم در عالم تربیت سعدی سعدی � بوستان � باب هفتم در عالم تربیت � بخش ۱۱ - گفتار اندر غیبت و خللهایی که از وی صادر شود بد اندر حق مردم ...
سعدی سعدی � بوستان � باب هفتم در عالم تربیت � بخش ۱۰ - حکایت در خاصیت پرده پوشی و سلامت خاموشی یکی پیش داود طائی نشست که دیدم فلان صوفی افتاده مست ...
تو گفتی که عفریت بلقیس بود به زشتی نمودار ابلیس بود عمید: عفریت: ( اسم ) [عربی، جمع: عفاریت] 1. موجود زشت، بد، و سهمناک؛ خبیث؛ منکر. 2. زن پیر و زشت ...
تو گفتی که عفریت بلقیس بود به زشتی نمودار ابلیس بود بوستان سعدی عمید: عفریت: ( اسم ) [عربی، جمع: عفاریت] 1. موجود زشت، بد، و سهمناک؛ خبیث؛ منکر. 2. ...
*رای هند فرمود برهمن را که: بیان کن از جهت من مَثَل دو تن که با یک دیگر دوستی دارند و به تضریب نَمّام خائن بنای آن خلل پذیرد و به عداوت و مفارقت کشد ...
*رای هند فرمود برهمن را که: بیان کن از جهت من مَثَل دو تن که با یک دیگر دوستی دارند و به تضریب نَمّام خائن بنای آن خلل پذیرد و به عداوت و مفارقت کشد ...
*رای هند فرمود برهمن را که: بیان کن از جهت من مَثَل دو تن که با یک دیگر دوستی دارند و به تضریب نَمّام خائن بنای آن خلل پذیرد و به عداوت و مفارقت کشد
*رای هند فرمود برهمن را که: بیان کن از جهت من مَثَل دو تن که با یک دیگر دوستی دارند و به تضریب نَمّام خائن بنای آن خلل پذیرد و به عداوت و مفارقت کشد ...
*رای هند فرمود برهمن را که: بیان کن از جهت من مَثَل دو تن که با یک دیگر دوستی دارند و به تضریب نَمّام خائن بنای آن خلل پذیرد و به عداوت و مفارقت کشد ...
سعدی باب هشتم در شکر بر عافیت سعدی سعدی � بوستان � باب هشتم در شکر بر عافیت � بخش ۳ - گفتار اندر صنع باری عز اسمه در ترکیب خلقت انسان ببین تا ی ...
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم رقم مغل ...