English User

English User

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



abhor١٢:٢٤ - ١٣٩٩/١٠/١٧اینکه از چیزی یا کسی بدمون بیادگزارش
21 | 0
have someone's interests at heart١٠:٣٤ - ١٣٩٩/١٠/١٧ارزش و بها قائل بودن برای کسیگزارش
2 | 0
breath down someone's neck١٠:٢٦ - ١٣٩٩/١٠/١٧چهار چشمی کسی رو پاییدنگزارش
28 | 0
high profile٠٩:٣١ - ١٣٩٩/١٠/١٧تو چشم و مورد توجه انظار عمومگزارش
7 | 0
cut some slack٠٨:٥٧ - ١٣٩٩/١٠/١٧مدارا کردن، راه آمدن، سخت نگرفتنگزارش
21 | 0
fix up٠٨:٤٥ - ١٣٩٩/١٠/١٧سر و وضع و مرتب کردن i must fix myself up we have guest tonightگزارش
5 | 1
shame on you٠٨:٣٥ - ١٣٩٩/١٠/١٧واقعا که!!!گزارش
5 | 1
intrigue٠٨:١٤ - ١٣٩٩/١٠/١٧فکر مشغولگزارش
2 | 0
notch٠٨:١١ - ١٣٩٩/١٠/١٧حفرهگزارش
2 | 0
recede١٩:٣٥ - ١٣٩٩/١٠/١٦از منظر پنهان شدن، از نظر ناپدید شدن، رخت بر بستن، از چشم دور ماندن گزارش
21 | 1
point٠٩:١٥ - ١٣٩٩/١٠/١٦گفتار، گفته، نوشته، نوشتار ( کلا نظر افراد وقتی به صورت گفته یا نوشتار در بیاد )گزارش
12 | 1
have a point٠٩:١١ - ١٣٩٩/١٠/١٦منطقی و روی حساب بودن سخن شخصگزارش
5 | 0
make a good point٠٩:٠٩ - ١٣٩٩/١٠/١٦حرف بدرد بخور و حسابی زدنگزارش
7 | 0
how else٠٨:٤٨ - ١٣٩٩/١٠/١٦چجور ِ دیگه؟گزارش
14 | 1
leave of absence٠٨:٣١ - ١٣٩٩/١٠/١٦ترخیص از کارگزارش
0 | 0
goody goody٠٨:١٠ - ١٣٩٩/١٠/١٦آدم خوبهگزارش
2 | 1
drag through the mud٠٧:٥٢ - ١٣٩٩/١٠/١٦پایمال شدنگزارش
2 | 0
shrewdly٠٧:١٠ - ١٣٩٩/١٠/١٦باریک بینانه، موشکافانهگزارش
2 | 0
mirror٠٧:٠٤ - ١٣٩٩/١٠/١٦نمایاندن، بازتاب دادنگزارش
12 | 1
given٠٩:٣٢ - ١٣٩٩/١٠/١٥مسلم و قطعی و شک ناپذیرگزارش
18 | 1
characterize٠٩:٢٧ - ١٣٩٩/١٠/١٥شرح و توصیف از چیزی داشتنگزارش
5 | 1
away٠٧:١٦ - ١٣٩٩/١٠/١٥در حالت قیدی: دائما، پشت سر هم، ادامه دار We were chatting away at the back and didn't hear what he said. I was still writing away when the exam fin ... گزارش
18 | 2
for one's part٠٨:٣١ - ١٣٩٩/١٠/١٤به نوبه خود، تا جایی که به کسی مربوطه، به سهم خودگزارش
5 | 0
back on one's feet٠٧:٤٢ - ١٣٩٩/١٠/١٤دوباره روی پا ایستادن، احیا شدنگزارش
14 | 0
affordable٠٩:١٨ - ١٣٩٩/١٠/١٣چیزی که استطاعت خریدش وجود داره، تحت اللفظی: قابل استطاعتگزارش
2 | 0
hold out٠٩:٠٦ - ١٣٩٩/١٠/١٣با شرائط سخت ساختن گزارش
7 | 0
walk into٠٨:٥٦ - ١٣٩٩/١٠/١٣سرکار رفتن ( اینکه توسط کسی یا چیزی سر کار گذاشته بشیم و گول بخوریم )گزارش
5 | 1
the second٠٧:٠٦ - ١٣٩٩/١٠/١٣به محضگزارش
30 | 0
win over١٥:١٤ - ١٣٩٩/١٠/١٠( دل ) کسی رو با خود همراه ساختن گزارش
18 | 1
smooth talker٠٩:٣١ - ١٣٩٩/١٠/١٠چرب زبونگزارش
16 | 0
quirky٠٨:٤٤ - ١٣٩٩/١٠/١٠در نوع خود جالب گزارش
9 | 1
get off٠٧:٥٠ - ١٣٩٩/١٠/١٠یکیش میشه قسر در رفتن https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/get - offگزارش
16 | 0
reunion٠٩:٣٣ - ١٣٩٩/١٠/٠٩همون دید و بازدید خودمونگزارش
18 | 1
wigging٠٨:٢٢ - ١٣٩٩/١٠/٠٩توپیدنگزارش
0 | 0
broil٠٩:٠٣ - ١٣٩٩/١٠/٠٨چیزی رو بادمای زیاد داخل فر گاز پختنگزارش
0 | 0
mix up٠٨:٥٥ - ١٣٩٩/١٠/٠٨اشتباه کاری ( noun )گزارش
2 | 0
exposure٠٨:٠٧ - ١٣٩٩/١٠/٠٨رو به ، به سمت Our dining room has a northern exposure ( = faces north ) , so it's rather cold.گزارش
18 | 1
if nothing else٠٩:٤٤ - ١٣٩٩/١٠/٠٦چیزی که هستگزارش
5 | 1
catch a break٠٨:٤٩ - ١٣٩٩/١٠/٠٦شانس آوردن، با شانس همراه بودن I just can't seem to catch a break. شانسم نداریم. If we can catch a break with the goalkeeping, we might just win the ... گزارش
12 | 0
momentum١٥:٠٠ - ١٣٩٩/١٠/٠٣پویاییگزارش
74 | 0
set right١٢:٤٢ - ١٣٩٩/١٠/٠٣اصلطاحا می گیم: درستت می کنم، درستش می کنم، یعنی کسی ر و از اشتباه خارج کردنگزارش
5 | 0
ego١٢:٣٦ - ١٣٩٩/١٠/٠٣نفسانیت، منیتگزارش
34 | 1
exchange١٢:٢٤ - ١٣٩٩/١٠/٠٣گفت و شنودگزارش
12 | 1
very١٢:١٧ - ١٣٩٩/١٠/٠٣خودِ، همان، همین The letter was sent on Monday from Berlin and arrived in Hamburg the very same day خود همون روز The very idea/thought of having her ... گزارش
30 | 0
same difference٠٩:٠٧ - ١٣٩٩/١٠/٠٣حالا هرچی، چه فرقی میکنه "They lost 100 games last year. " "Actually, they only lost 96 games. " "Same difference. The point is, they were awful. "گزارش
28 | 0
bloody٠٨:٤٤ - ١٣٩٩/١٠/٠٣کوفتیگزارش
44 | 0
in hiding٠٨:٢٩ - ١٣٩٩/١٠/٠٣کسی که پیداش نیست، غیبش زده، گم و گور شدهگزارش
0 | 1
objectively٠٨:١٦ - ١٣٩٩/١٠/٠٣مبتنی و بر پایه عینیات و واقعیات، واقع بینانهگزارش
76 | 0
toe the line٠٧:٥٨ - ١٣٩٩/١٠/٠٣مبادی آداب رفتار کردن از خط مشی مشخص و قانونی پیروی کردنگزارش
7 | 0
nutrition١١:٥٤ - ١٣٩٩/١٠/٠٢خوراک تغذیهگزارش
16 | 0