English User

English User

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



scrappy١٨:٣٢ - ١٤٠٠/٠٦/٠٧سرسخت و یه دندهگزارش
23 | 0
for the sake of argument١٦:١٥ - ١٤٠٠/٠٦/٠٣فقط تو حرف، همینکه حرفشو زده باشیمگزارش
9 | 1
cherish١٤:١٧ - ١٤٠٠/٠٦/٠٣ارج نهادنگزارش
34 | 1
break of dawn١٢:٥٨ - ١٤٠٠/٠٦/٠٢سر صبحگزارش
5 | 0
MAN١٣:٥٦ - ١٤٠٠/٠٦/٠١چیزی رو داشتن man that wall اون دیوار رو داشته باشگزارش
2 | 0
profusion١٤:٣٣ - ١٤٠٠/٠٥/٣٠کثیر و وافر، فراوان کثرت و وفورگزارش
5 | 0
acrimonious١٢:١٣ - ١٤٠٠/٠٥/٢٣پر تنشگزارش
34 | 0
bearing١٢:٤٢ - ١٤٠٠/٠٥/١٦پسوند به معنای: - دار، دارای، حاملِگزارش
21 | 0
a change١٤:٠٧ - ١٤٠٠/٠٥/٠٩تنوع، تغییر عادت و روالگزارش
2 | 0
take a hit١٣:٥٣ - ١٤٠٠/٠٥/٠٩متحمل هزینه شدنگزارش
12 | 0
lively١٤:٥١ - ١٤٠٠/٠٥/٠٦باحالگزارش
2 | 1
not half bad١٤:٣٥ - ١٤٠٠/٠٥/٠٦بدیَم نیستگزارش
0 | 0
sell out١٤:٢٦ - ١٤٠٠/٠٥/٠٥منفعت طلبانه، سود جویانه بی اهمیتی و ناچیز انگاشتن وظیفه و تعهد فروش تمامی بلیط های یک اجراگزارش
2 | 0
grunt work١٠:٢٦ - ١٤٠٠/٠٥/٠٥خر حمالیگزارش
67 | 0
one way or another١٣:٠١ - ١٤٠٠/٠٥/٠٤1به یک نحوی، به یک شکلی : Everyone at the party was related ( in ) one way or another. 2به هر روی، هر جور شده، به هر نحوی، علی ایحال : We have to ma ... گزارش
5 | 0
up to speed١٨:٢٠ - ١٤٠٠/٠٥/٠١در جریان واقع بودن در فرم ایده آل بودنگزارش
2 | 0
fill someone in١٨:١٥ - ١٤٠٠/٠٥/٠١کسی رو در جریان قرار دادنگزارش
14 | 0
all over the place١٢:١٦ - ١٤٠٠/٠٤/٣٠پرو پخش، پخش و پلا، درهم برهم، بهم ریخته، چه در مورد اشخاص و چه اشیاءگزارش
25 | 1
brooding١٥:٢٤ - ١٤٠٠/٠٤/٢٩دل شور ه آورگزارش
5 | 1
pass judgment on١٤:٥٧ - ١٤٠٠/٠٤/٢٩درباره کسی یا چیزی اظهار نظر کردنگزارش
7 | 0
run interference١٥:٢٠ - ١٤٠٠/٠٤/٢٧پا وسط گذاشتن برا کسیگزارش
7 | 0
damn right١٠:٤٧ - ١٤٠٠/٠٤/٢٧به روشی بی ادبانه کسی رو تایید کردن "I'll pay for the damages. " " ( You're ) Damn right you will!"گزارش
16 | 0
mess with١٣:٤٩ - ١٤٠٠/٠٤/٢٦به چیزی دست ور کردن He was messing with his bike and then he couldn't fit the parts back together.گزارش
5 | 0
rough around the edges١٣:٤٢ - ١٤٠٠/٠٤/٢٣آدم ناهنجارگزارش
0 | 1
entitled to١١:٤٤ - ١٤٠٠/٠٤/٢٢She's entitled to be a little paranoid اون حق داره کمی بدبین باشهگزارش
2 | 1
good speed١٦:١٣ - ١٤٠٠/٠٤/٢١به امان خدا، در پناه حقگزارش
5 | 0
break١٦:١١ - ١٤٠٠/٠٤/٢١خود رو باختن یا باعث خودباختگی شدنگزارش
14 | 0
wily١٥:٢٧ - ١٤٠٠/٠٤/٢١بلا، ناقلاگزارش
2 | 0
call for١٣:٥٧ - ١٤٠٠/٠٤/٢١جاشه که، به جا بودن He told you that you were an idiot? Well, I don't think that was called forگزارش
7 | 0
beat١٥:٥٢ - ١٤٠٠/٠٤/٢٠به چیزی نیفتادن ( دردسر و مشکل و عجله و. . . ) ، نخوردن به چیزی Let's try to beat the traffic by leaving early in the morning. زودتر کاری رو انجام ... گزارش
12 | 0
intercept١٥:٢٧ - ١٤٠٠/٠٤/٢٠( وسط راه ) چیزی رو گرفتن یا قطع کردن یا مال خود کردن یا توقیف کرن یا از آنِ خود کردن Barry intercepted Naylor's pass and scored the third goal. پاس ... گزارش
16 | 0
so soon١٥:١٨ - ١٤٠٠/٠٤/٢٠به همین زودی، به این زودی A:I really must be going ?B: so soon به این زودیگزارش
9 | 0
dead on١٥:٠٢ - ١٤٠٠/٠٤/١٩دقیقا، عینّه، خودِ خودشگزارش
9 | 0
father figure١٣:٥٢ - ١٤٠٠/٠٤/١٦ریش سفیدگزارش
5 | 1
ray of hope١٣:٤٨ - ١٤٠٠/٠٤/١٦کورسوی امیدگزارش
16 | 0
competent١٣:٤٠ - ١٤٠٠/٠٤/١٦وارد a competent rider/cook یک سوار کار /آشپز واردگزارش
23 | 0
dorky١٦:١٥ - ١٤٠٠/٠٤/١٥مچل، بی دست و پاگزارش
5 | 1
lump١٦:٠٦ - ١٤٠٠/٠٤/١٥منگگزارش
0 | 1
this٠٧:٥٩ - ١٤٠٠/٠٤/١٥به معنای "یه" I got this weird feeling یه حس عجیبی داشتمگزارش
28 | 1
novelty١٢:٢٠ - ١٤٠٠/٠٤/١٤زرق و برق، تازگی The novelty of these toys soon wore off and the children became bored with them. خرت و پرت، خورده جات پدیده عجیب و غریب Tourists a ... گزارش
9 | 0
not at all١٤:٤٩ - ١٤٠٠/٠٤/١٣نه بابا این حرفا چیهگزارش
28 | 1
macho١٤:١٧ - ١٤٠٠/٠٤/١٣زمختگزارش
12 | 1
malpractice١٤:٠٧ - ١٤٠٠/٠٤/١٣اشتباه کاری medical/financial/electoral malpracticeگزارش
9 | 0
make over١٣:٤٢ - ١٤٠٠/٠٤/١٣تغییر و تحول، از این رو به اون رو شدنگزارش
5 | 0
pitch in٢٠:٤٢ - ١٤٠٠/٠٤/١٢دست و آسین بالا زدن، دست بکار شدنگزارش
41 | 0
tapped٢٠:٣٤ - ١٤٠٠/٠٤/١٢به کاری زده شده، مورد استفاده و بهره قرار گرفته شده There is a rich vein of literary talent here just waiting to be tapped by publishers. گزارش
32 | 0
tap٢٠:٣٢ - ١٤٠٠/٠٤/١٢( پول یا چیزی رو ) به کار ی زدن، استفاده و بهره گرفتن از چیزی برای کاری There is a rich vein of literary talent here just waiting to be tapped by pub ... گزارش
12 | 1
bun٢٠:٢٧ - ١٤٠٠/٠٤/١٢انواع نان حجیمگزارش
5 | 0
bitty١٦:٣٣ - ١٤٠٠/٠٤/١٢شلم شوروا enjoyed the film but I found it quite bitty, jumping from one family's story to another.گزارش
2 | 0
academia١٤:٠٥ - ١٤٠٠/٠٤/٠٨اهل علم تعلیم و تعلمگزارش
7 | 0