پیشنهاد‌های الیناز احمدی لاریجانی (٢٣٧)

بازدید
٣٨٣
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Car - part بخشی از ماشین

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دقت کنید نمی گوییم bus station و میگوییم bus stop . و ایستگاه اتوبوس درون شهری است و اصطلاح bus station برای رفتن به یه شهر دیگه است

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Buddy system" در زبان فارسی معادل "سیستم هم تیمی" یا "سیستم یار کمکی" است. به طور کلی به سیستمی اطلاق می شود که در آن دو یا چند نفر با هم کار می کنند ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "breathe a word" به معنی نگفتن هیچ حرفی درباره ی چیزی یا فاش نکردن یک راز است. �در واقع، این عبارت به معنای�"حرف نزدن" یا "اصلاً چیزی نگفتن" است ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بخشی از بدن, معنی "body part" در زبان فارسی "عضو بدن" یا "اجزای بدن" است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Bass player" به فارسی به معنی نوازنده بیس است. این فرد معمولاً نوازنده گیتار بیس یا کنترباس است که صداهای بیس ( بم ) را در یک گروه موسیقی تولید می کن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Baker Street" به فارسی می شود خیابان بیکر. این نام به یک خیابان واقعی در لندن اشاره دارد که به ویژه با داستان های شرلوک هولمز معروف است. همچنین، آدرس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "bake in" در زبان انگلیسی معانی مختلفی دارد که بسته به زمینه جمله می تواند متفاوت باشد. به طور کلی، این عبارت می تواند به معنای �پختن در ( یک م ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Bad feeling" در زبان انگلیسی به معنی "احساس ناخوشایند" یا "احساس بد" است. این عبارت می تواند به احساسات مختلفی مانند ناراحتی، اضطراب، نگرانی، یا حتی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

عامیانه ) یکباره، بلامقدمه، بی درنگ، بی پروا, در پاسخ فوری ( به فرمان یا دستور و غیره ) ، به محض شنیدن کلمه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

افسانه ای به نام کلارک گیبل یک فوریه سالگرد تولد Clark Gable ستاره جذاب تاریخ سینماست. کلارک گیبل برای عاشقانه های داخل و خارج از صفحه نمایش خود، اف ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی huge قبل وعده غذایی بیاد یعنی مفصل. We had a huge supper ما شام مفصلی خوردیم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت "a one" یک اصطلاح است که معمولاً به معنی فرد یا چیزی خاص و منحصر به فرد به کار می رود. به عنوان مثال، می تواند به معنای �یک نفر خاص�، یا �چیزی ...

پیشنهاد
٠

برای کسی ساخته شدن کاملا مناسب کسی بودن This shirt has your name on it این پیراهن برای تو ساخته شده است [این پیراهن کاملا مناسب تو است].

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل دهنده، تراش دهنده as though the maker and molder of thyself گویی خود خالق و شکل دهنده خود هستی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت قدیمی برای بیان مجاز بودن، اجازه داری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از آنِ تو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون مشکل، به راحتی، بدون زحمت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح “make sense” در زبان انگلیسی برای بیان چیزی که منطقی و قابل فهم استفاده می شود. وقتی می گوییم یک موضوع، تفسیر یا مطلب “make sense” می کند، منظ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

جانفشانی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

وهمی, وهمیانه, ساختگی, تخیلی, تصویری,

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

زود باوری و ساده لوحی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عوام فریب ، هوچی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تعین گرایی علّی جبرگرایی علّی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جبرگرایی علّی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بخش های عمده ای از آثار

پیشنهاد
٢

ملاحظات نظری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عبارت "from right and left" یک اصطلاح است که به معنی "از همه جهات" یا "از چپ و راست" یا " از هر سو" استفاده می شود. The debate presented ideas from ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت، "do the thing" یک اصطلاح غیررسمی است که به معنای �انجام دادن کار� یا �عمل کردن� است. **I always feel motivated when it's time to do the thin ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تشخیص عامل یا فرض عامل هوشمند ( به انگلیسی: Agent detection ) تمایل حیوانات و انسان هاست به این که فرض کنند در موقعیت هایی که آن ها حضور دارند یک عام ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت، "be there for" یک اصطلاح رایج است که به معنای حمایت و حضور در کنار کسی در زمان نیاز است. وقتی می گویید "I will be there for you" یعنی من در کن ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

علامت دعا کردن، اگه خدا بخواهد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه "mintel" یک کلمه انگلیسی است و به طور خاص به نام یک شرکت تحقیقاتی اشاره دارد که در زمینه تجزیه و تحلیل بازار و داده های مصرف کننده فعالیت می کند ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "be the very thing" یک اصطلاح است که به معنای چیزی است که دقیقاً آنچه مورد نیاز یا مطلوب است. **This book may be the very thing I need to imp ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

فراگرفته شده ، در بر گرفته ، محصور شده It was surrounded by beauty and greatness, yet it was just a small and ugly fragment of rock. ‏اطرافش را زیب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت "be on the stage" به معنای "روی صحنه بودن" است. این عبارت به طور معمول در زمینه تئاتر یا اجراهای هنری به کار می رود. Being on the stage can b ...

پیشنهاد
١

فرانتس رزنتسوایگ ( Franz Rosenzweig ) فیلسوف آلمانی یهودی تباری که تاثیرات غیر مستقیم زیادی بر روی آرا و نظرات فلسفی بعد از خود به جای گذاشت. . شهرت ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

فلسفه مَدرَسی ( آموزشگاهی ) یا اسکولاستیسم روشی از تفکر انتقادی دین مدارانه و الهیاتی است که دانشگاهیان سده های میانه از حدود ۱۱۰۰ ( میلادی ) تا ۱۵۰۰ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

�� ( صفت ) مربوط به سازمان هر چیزی که به مؤسسات ( مانند ) بیمارستانها، دولت، بانکها، دانشگاهها و شرکتها مرتبط باشد - مثال ( اول ) - نهادی ساختاری چ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیدایش

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رابرت بویل ( Robert Boyle ) در کنار نیوتن و اینشتین به عنوان یکی از مهم ترین دانشمندان جهان شناخته می شود. او یک اشراف زاده و فیلسوف طبیعی بود که تفک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقسیم بندی فضایی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقسیم بندی فضایی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فضاسازی فضامندسازی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمام راه تا . . . . She walked all the way to the beach to enjoy the sunset. �� او تمام راه را تا ساحل پیاده رفت تا غروب را تماشا کند. He drove ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"در هم تنیدگی" ( Quantum Entanglement ) نشان می دهد که ذرات می توانند به طور نامحسوس به یکدیگر مرتبط باشند، به گونه ای که تغییر وضعیت یکی بر دیگری تأ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیز ناخوشایندی را پیش بینی کردن عبارت "be in for" یک اصطلاح انگلیسی است که به معنای این است که شخصی انتظار تجربه ی چیزی خاص یا اتفاقی را دارد، معمول ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طور خلاصه ترجمه known for در فارسی به معانی زیر است: شناخته شدن به خاطر؛ معروف شدن برای؛ و غیره

پیشنهاد
٠

این یک اصطلاح رایج است. معمولاً برای توصیف موقعیت هایی استفاده میشود که فرد به طور تصادفی و دقیقا زمانی که قرار است در یک موقعیتی اتفاق بدی بیفتد، در ...