incubate

/ˈɪnkjəˌbeɪt//ˈɪnkjʊbeɪt/

(پرنده) روی تخم خوابیدن، جوجه آوردن، (تخم یا ترکیزه و غیره را برای جوجه آوری یا تکثیر در محیط مناسب قرار دادن) خسپاندن، خسپانده کردن، (اندیشه و طرح و غیره) تکوین یافتن، هست شدن (به تدریج)، در سر پروراندن، بر خوابیدن، روی تخم خوابیدن، جوجه کشی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: incubates, incubating, incubated
(1) تعریف: to keep (eggs) warm until time to hatch.

(2) تعریف: to provide ideal conditions for the growth and development of (a prematurely born child or a bacterial culture).
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: incubative (adj.)
(1) تعریف: to keep eggs warm until they hatch.

(2) تعریف: to undergo development by incubation.

(3) تعریف: to mature and hatch.

جمله های نمونه

1. the culture must incubate for five more days
این کشت باید پنج روز دیگر هم در محیط مناسب کشت قرار داده شود.

2. The time needed for the eggs to incubate is nine or ten days.
[ترجمه گوگل]زمان لازم برای جوجه کشی تخم ها نه یا ده روز است
[ترجمه ترگمان]زمان مورد نیاز برای تخم مرغ ۹ یا ده روز طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The virus can incubate for up to ten days after the initial infection.
[ترجمه گوگل]این ویروس می تواند تا ده روز پس از عفونت اولیه انکوبه شود
[ترجمه ترگمان]این ویروس تا ۱۰ روز پس از عفونت اولیه می تواند تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some viruses incubate very rapidly.
[ترجمه گوگل]برخی از ویروس ها خیلی سریع رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی ویروس ها بسیار سریع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But they can not incubate their eggs in the air.
[ترجمه گوگل]اما آنها نمی توانند تخم های خود را در هوا جوجه کشی کنند
[ترجمه ترگمان]اما آن ها نمی توانند تخم شان را در هوا نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They took their generous severance packages to incubate an entirely different lifestyle.
[ترجمه گوگل]آنها بسته های سخاوتمندانه وقف کاری خود را گرفتند تا سبک زندگی کاملاً متفاوتی را ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها بسته های severance سخاوتمندانه خود را به incubate یک سبک زندگی کاملا متفاوت بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Avian ecology people the incubate process that watches Guo Ying continuously with Gaobei binoculars.
[ترجمه گوگل]افراد بوم شناس پرندگان فرآیند جوجه کشی را انجام می دهند که گوو یینگ را به طور مداوم با دوربین دوچشمی Gaobei تماشا می کنند
[ترجمه ترگمان]پرنده نگری مردم را از فرآیند incubate که Guo را به طور پیوسته با دوربین چشمی تماشا می کند، می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Incubate all the containers containing medium for not more than 5 days.
[ترجمه گوگل]تمام ظروف حاوی محیط را بیش از 5 روز انکوبه کنید
[ترجمه ترگمان]پرورش تمام ظروف حاوی محیط برای بیش از ۵ روز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Incubate the inoculated media for not less than 14 days.
[ترجمه گوگل]محیط تلقیح شده را به مدت حداقل 14 روز جوجه کشی کنید
[ترجمه ترگمان]پرورش محیط را به مدت کم تر از ۱۴ روز پرورش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Incubate under anaerobic conditions for the duration of the incubation period.
[ترجمه گوگل]در شرایط بی هوازی در طول دوره جوجه کشی
[ترجمه ترگمان]پرورش تحت شرایط غیر هوازی برای مدت زمان دوره incubation
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Male birds feed their monogamous partners as they incubate clutches of eggs — typically three per season.
[ترجمه گوگل]پرندگان نر در حین جوجه کشی به شرکای تک همسر خود غذا می دهند - معمولاً سه عدد در هر فصل
[ترجمه ترگمان]پرندگان مرد در طول فصل ۳ در هر فصل، partners تک همسر خود را تغذیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The transfection efficiency was influenced by different incubate time between ESCORT - DNA mixture and lung cancer cells.
[ترجمه گوگل]کارایی ترانسفکشن تحت تأثیر زمان انکوباسیون مختلف بین ESCORT - مخلوط DNA و سلول های سرطانی ریه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]بازده transfection تحت تاثیر زمان مختلف incubate بین مخلوط escort - DNA و سلول های سرطانی ریه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We try to incubate black mould in biology class.
[ترجمه گوگل]ما سعی می کنیم کپک سیاه را در کلاس زیست شناسی پرورش دهیم
[ترجمه ترگمان]ما سعی می کنیم که یک قالب سیاه را در کلاس زیست شناسی بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mix well and incubate microtubes at 37? ? C for 5 min.
[ترجمه گوگل]خوب مخلوط کنید و میکروتیوب ها را در دمای 37 انکوبه کنید؟ ? C به مدت 5 دقیقه
[ترجمه ترگمان]به خوبی تولید شده و میکرو لوله میکرو لوله شده را در ۳۷ مورد استفاده کنید؟ ۵ دقیقه به مدت ۵ دقیقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sit on eggs in order to hatch them; hatch eggs; keep warm to promote development and growth; develop, grow, mature
if a bird's eggs incubate or if they are incubated, they develop in a warm environment until they hatch; a technical use in biology.
when something such as bacteria incubates, or when it is incubated, it remains inactive for a while and then slowly develops into a disease; a medical use.

پیشنهاد کاربران

پرورش دادن ، جلو بردن ، تدوین شدن
When a new business idea is incubated and executed successfully
بال و پر یافتن/گرفتن
پروراندن
قرار دادن در محیط تکاملی
عمل آوردن
رشد دادن
در یک محیط قرار دادن

بپرس