ebi - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

emergent: فوریتی سر برآورنده تازه پیدا ، نو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

broadcast: پخش برنامه پخش فراگیر/همه گیر/همگا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

look like: [توصیف ویژگی ظاهری یک نفر] مانند ب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hustle: نیرنگ ، نیرنگ بازی ، فریب حقه بازی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dive: شیرجه زدن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a couple of: شماری ( از ) ، چندتا ( از ) ، تعداد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

untouchable: دست نیافتنی ، دسترس ناپذیر ، دسترسی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

choir: همنوازان ، گروه همنوازان

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dispenser: انباره ، ظرف ، مخزن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dispenser: جا ، انباره ، ظرف ، مخزن پخش کننده ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

negative: منفی گرا ، منفی نگر ، بدبین

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kingpin: شاه مهره سر دسته

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

magenta: [رنگ] سُرخابی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

juncture: بزنگاه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coupon: کالابَرگ ، برگه خرید کالا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pacemaker: تپش ساز ، ضربان ساز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

docking: [فضا] پیوند ، پیوست ، پهلوگیری

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

common sense: خرد همگانی/عمومی/جمعی شعور همگانی/ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mechanics: کارکردشناسی ، کارایی شناسی ابزارشنا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proxy war: جنگ نیابتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resident evil: اهریمن ماندگار ، اهریمن پایدار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hernia: بیرون زدگی ، بیرون رفتگی ، خارج شدگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comment: پیام ، یادداشت ، دیدگاه بازنمایی ، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

miserable: بینوا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

refugee: پناهجو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inquiry: بازپرسی پرسشگری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ecology: زیستگاه شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misfire: شکست ، ناکامیابی ، نافرجامی [نظامی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sequencing: دنباله یابی ، توالی یابی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

phishing: [یک روش کلاهبرداری اینترنتی] وانمو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at noon: سَرِ ظهر ، هنگام ظهر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that's why: برای همین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you're right: تو درست میگویی راست میگویی ، راست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deposit: پول به حساب ( بانک ) ریختن ، به حسا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a payment: پرداخت انجام دادن ، پرداخت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make an appointment: وقت ملاقات گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that's all: همه اش همین ، تنها همین ، فقط همین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

arrangement: زمینه چینی ، مقدمه چینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

verification: تاییدیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timely: زمان مَند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

footjob: پا کام دهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

occupied: پُر ، پر شده ، گرفته شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

projection: پیش نگری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regulatory: قانون گذاری ، مقررات گذاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pachycephalosaurus: [گونه ای از دایناسورها] سِتَبر سَر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

protoceratops: [گونه ای از دایناسورها] نیا سَر شا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mindfulness: ذهن آگاهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

here is: [همراه با اسم] بفرما ، بفرمایید ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

here is: [همراه با اسم] بفرما ، بفرمایید ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

any: [در جمله منفی و پرسشی] هیچ چیز ، ه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cardiotachometry: [پزشکی] تپش سنجی ، ضربان سنجی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cybermetric: رایاسنجی ، رایاسنجشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inflation: [اقتصاد] گرانی ، گران شدگی ، افزای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hotelman: [گردشگری] هتل کار ، هتل پیشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

infusion: دَم نوش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lodge: مهمانخانه کلبه ای ، راه سَرا ، اترا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transsexualism: تراجنسینگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

client: کار سِپار گیرنده ، خدمات گیر ، خدم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

detailed: ریزه کارانه ، با ریزه کاری ، ریز به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low emission: [خودرو] کم آلاینده ، کم انتشار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mission: نماینده ، گروه نماینده ، هیات نماین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

narrative: روایی داستان گویانه ، داستان سرایا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ambopteryx: [گونه ای از دایناسورهای پرنده] دوگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

itis: این طور است/هست ، همین طور است/هست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spread: [اقتصاد و بازار] بازه قیمتی ، فاصل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

search engine: جستجوگر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

teleworking: دورکاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

teleworking: دورکاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transformation: دگرگون شدگی ، تحول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just: تازگی ، همین تازگی صرفاً

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assign: دادن ، گذاشتن ، نهادن واگذاردن ، و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over here: اینجا ، اینجاست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

here it is: این هستش ، همین است ، این همان است ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

here's: [در آغاز جمله برای تعارف و دادن چیز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

replicate: همتا ، همتاسازی باز تولید ، باز تو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what the hell is this: [خودمانی] این چه کوفتی هستش ، این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the hell are you doing: چه غلطی می کنی ، چه غلطی داری می کن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

youtuber: یوتوب کار ، یوتوب باز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shoplifter: دزد فروشگاه [خودمانی و عامیانه] دَ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

miss: دلتنگی کردن ( برای ) ، دل کسی برای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whatever it takes: [اصطلاح] هر جور ( که ) شده ، هر جو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

protocol: آیینی آیین نامه ، شیوه نامه ، پیما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't mention it: قابلی ندارد ، حرفش را نزن ، حرفش را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

Log: گزارش ، گزارش روزانه/کار/سفر گزار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flash: ناگهان ، ناگهانی ، یکباره ، آنی ، ل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

is that you: [جمله پرسشی] تو هستی؟ ، تویی؟ شما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instead: به جای آن ، به جایش ، به جاش ، عوضش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cheers: [هنگام نوشیدن] سر سلامتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chopsticks: چوب غذاخوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

article: نوشتار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the way: سرِ راه ، در راه ، تو راه ، توی راه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as much as: هر اندازه که ، هر اندازه ای که ، به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fine: [آمیزه ها و ترکیب ها] ریزدانه [صنع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prompt: اعلان [نمایش، تئاتر، فیلم] سخن رسا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cover art: [هنر و رسانه] جلد هنری ، روجلدی ، ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

orgasm: اوج سرخوشی جنسی ، اوج هیجان جنسی ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

index: نَماگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

initiative: نوآوری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hyaenodon: [جانور باستانی] کفتاردَندان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insight: شناخت ، نگرش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

delicate: دلنشین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

donation: کمکِ هزینه ای/پولی/مالی کمک رسانیِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breaking news: خبر/اخبار جنجالی خبر/اخبار داغ خب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

endochondral: درون غضروفی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

epipaleolithic: فراپارینه سنگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cryptozoology: نهان جاندارشناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a few: یک چندتایی ، یه چندتایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pleiotropism: چند نِمودی ، چند نمودگری ، چند نمود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اکتسابی: گرفتنی ، به دست آوردنی آموزشی ، آم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its not for nothing that: الکی نیست که ، برای هیچی نیست که

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

same here: و/نیز/هم همچنین همین گونه ، و/نیز/ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long lasting: دیرپا ، پایدار ، ماندگار ، پُر عُمر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acquisition: دریافت ، دستیابی ، گرفت گردآوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jet lag: پرواز زدگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my baby: جانم ، دلبندم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

powered: با نیروی ، با توان ، با قدرت به کمک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it's kind of you: لطف شماست ، این لطف شماست ، این از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distributed: پخش ( شده ) ، پراکنده ( شده )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by the time: تا ، تا هنگامِ ، تا هنگامیکه ، تا آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

away: به دور ، به دور از به کنار ، به ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mobility: جابجاپذیری ، جابجایی پذیری ، جنبش پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vision: نگاه ، دورنما ، فرادید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

watch a birdie: [برای جلب توجه و جمع کردن حواس] جو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look a birdie: [برای جلب توجه و جمع کردن حواس] جو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with thanks: با سپاس ( از ) ، با تشکر ( از ) ، ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on: رو به رو به جلو سرگرم ، سرگرم کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

and so on: و مانند این ، و مانند اینها و همینگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

friendly: با دوستی ، با مهربانی ، مهربانانه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold: چیره بودن ، مسلط بودن ، تسلط داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

human being: آدمی زاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trigger: فرمان گر ، فرمان دهنده راه انداز ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

about to: نزدیک به ، رو به ، در آغاز ، در شرو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preference: خواسته گرایش ، تمایل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outline: دُور تا دُور ، دُور و بَر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shopaholic: عشقِ خرید ، خوره خرید ، دیوانه خرید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frequently: هِی ، هَمَش پُر ، پرشمار ، بسیار ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

match: هماهنگ ، هماهنگی همخوان ، همخوانی س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under the impression that: به خیال اینکه ، با خیال اینکه به ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

under the impression that: به خیال اینکه ، با خیال اینکه به ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abuse: کاربرد نادرست/نابجا/بد استفاده بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dismiss: کنار گذاشتن/نهادن/افکندن وا نهادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

edge: بَر لبه ، در مرز [فناوری] پیشرفته ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patrol: پایِش ، بازرسی ، نظارت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

laptop: رو زانو ، رو زانویی ، رو پا ، رو پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proliferation: گسترش ، افزایش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intonation: آهنگینی اُفت و خیز صدا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

currency: ارز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metallicity: فلزینگی ، فلزی شدگی ویژگی فلزی ، ح ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how is it going: [سلام و احوال پرسی خودمانی و غیررسم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

artifact: دست سازه ، دست ساخته کاردستی ، هنر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meditation: پایش روانی/درونی/فکری/ذهنی روان پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

AS: به نامِ ، با نامِ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

staring: خیرگی ، خیره شدگی ، خیره ماندگی ، خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

home sweet home: [زبانزد و ضرب المثل] هیچ جا خونه نم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gadget: ابزارَک برنامَک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

portfolio: [اقتصاد، سهام، سرمایه گذاری ، دارای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flagship: پرچم دار ، پیشرو ، جلودار چشم وچرا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nocebo: زهرنما ، شبه زهر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

objective: دیداری ، نمایشی دیده شدنی ، در دید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

datafication: داده سازی ، داده ای سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

diary: یادداشت روزانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coffee mate: شیرِ قهوه ، همراه قهوه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

homosapien: انسان خردمند/خردورز/اندیشمند/متفکر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upcoming: فرا رو ، فرارس ، فرارسنده ، پیش رو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unibody: یکپارچه تک بدنه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

venture: جسورانه ، خطرپذیر ، پرخطر ، ریسک پذ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blackman: سیاه پوش ، آدم سیاهپوش ، مرد سیاهپو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

modular: بخش بخش ، چند بخش ، چند تکه ، چند س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

TO: رو به ، روی سخن با ، خطاب به ، معطو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

backbone: ستون مهره ها پایه ، بستر ، زیرساخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stall: [هوانوردی] واماندگی ، درجازدگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bold: برجسته تو پُر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keylogger: [نوعی برنامهِ رایانه ای] کلیدنگار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

installation: سازه ، سازه ها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

matched: جفت و جور ، جفت و جور شده سازگار ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assemble: سرهم بندی ، سرهم سازی ، سوارسازی ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acronym: سَرواژه ، کوتاه واژه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all terrain: همه جا ، همه جایی همه جا رو

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tower climber: برج نورد ، دکل نورد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scramble: [هواپیمایی] تُند خیزی ، تُند برخاست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interoperability: [رایانه و مخابرات] هم کارکردپذیری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uniformism: همسان گرایی ، همسان باوری ، همسان ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

magentar: [ستاره شناسی] ستاره مغناطیسی ، مغن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bioluminance: زیست تاب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sealed: کیپ ، هواگیر ، هواگیری شده ، درزگیر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

misbehaving: بدرفتاری ، کج رفتاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take it easy: [اصطلاح] بی خیال ، بی خیالش ، بی خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bioarchaeology: زیست باستان شناسی ، باستان شناسی زی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as you wish: [اصطلاح] هر جور ( که ) دوست داری ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brute force: [نوعی روش کشف رمز در رایانه و شبکه] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ahead: پیش رو ، در پیش ، در پیش رو ، فرارو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cryptocurrency: رمز ارز ، ارز رمزگذاری شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

through: گذر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

expose: رسوا کردن ، بی آبرو کردن ، افشاگری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exoplanet: سیاره فراخورشیدی ، سیاره فرامنظومه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exosolar: فراخورشیدی ، فرامنظومه شمسی ، بیرون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heliosphere: خورسپهر ، خورشیدسپهر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heliopause: خورمرز ، مرز خورسپهر ، مرز خورشیدسپ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exo: [پیشوند] فرا ، فراتر از ، برون ، ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

noise cancelling: نوفه گیری ، نوفه زُدایی نویزگیری ، ...

١ سال پیش

مدال‌های ebi