ebi - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

genome: ژنگان ، ژن گاه گنجینه ژنی ، پیکره ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genome: ژنگان ، ژن گاه گنجینه ژنی ، پیکره ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pronunciation: گویش ، آوایش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

power supply: پشتیبان برق ، منبع برق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

power supply: پشتیبان برق ، منبع برق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تلفظ: گویش ، آوایش ، به زبان آوری ، بر زب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accent: گویش ، آوایش آوافشار ، فشار آوا ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stress: فشار روانی ، تنش روانی ، تنش عصبی ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کادر: نیرو ، نیروها ، کارکنان ، دست اندرک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stock exchange: بازار سهام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stock exchange: بازار سهام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

teaser: پیام بازرگانی نمایشی ، پیام بازرگان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

teaser: پیام بازرگانی نمایشی ، پیام بازرگان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trailer: دنباله [خودرو و وسیله جابجایی] بار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trailer: دنباله [خودرو و وسیله جابجایی] بار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

catalyst: واکنش افزا ، واکنش آسانگر ، واکنش ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pairing: جفت سازی ، جفت گذاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pairing: جفت سازی ، جفت گذاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

united: هم پیوند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alliance: هم پیمان ، هم پیمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alliance: هم پیمان ، هم پیمانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

partly: پاره ای ، بخشی اندکی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partly: پاره ای ، بخشی اندکی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mostly: بیشتر اوقات ، در بیشتر اوقات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mostly: بیشتر اوقات ، در بیشتر اوقات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

civilization: شهری شدگی ، شهری گری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

negative: منفی گرا ، منفی نگر ، بدبین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

negative: منفی گرا ، منفی نگر ، بدبین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

positive: مثبت گرا ، مثبت اندیش ، خوش بین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shuttle: [ابزار و دستگاه و وسیله جابجایی ] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shuttle: [ابزار و دستگاه و وسیله جابجایی ] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uninterruptable: پیوسته ، یکسره ، همیشگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

site: جایگاه ، پایگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

linguistic: زبانی ، زبان شناختی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hypnotism: خواب وارگی ، خواب نمایی خواب‏گری ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

schema: طرح واره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schema: طرح واره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

here we go: بزن که بریم ، بزن که رفتیم ، برو که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

here we go: بزن که بریم ، بزن که رفتیم ، برو که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legacy: به جا گذاشته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

survivor: به جا مانده ، جان به در برده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

filament: [ابزارهای نوری ] رشته سیم پیچ ، سیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

calculate: اندازه گیری کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

innovation: نو آفرینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

innovation: نو آفرینی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fro yo: ماست یخی ، ماست یخ زده نام یکی از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notification: هشدار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cupcake: کیک پیاله ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doughnut: پیراشکی حلقه ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eclair: نون خامه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ice cream sandwich: بستنی حصیری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jelly bean: پاستیل ، آب نبات ژله ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jelly bean: پاستیل ، آب نبات ژله ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

marshmallow: شیرینی خمیری ، شیرینی پُفی ، پُف نب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marshmallow: شیرینی خمیری ، شیرینی پُفی ، پُف نب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nougat: نوقا ، گز نوقا ، شیرینی نوقا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hash: درهم ریزی ، به هم ریزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

news feed: خبررسانی ، خبرنمایی ، خوراک خبری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

management: گردانندگی ، رسیدگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crossover: [خودرو] شاسی بلند کوچک ، شاسی بلند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crossover: [خودرو] شاسی بلند کوچک ، شاسی بلند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cross: هم گذر ، از هم گذر ، میان گذر ، از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cross action: کار دربرابر ، اقدام دربرابر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross platform: چند بستر/ز یرساخت/ز یرساختار بستر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hyperactive: پر جنب و جوش ، بیش فعال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyperactive: پر جنب و جوش ، بیش فعال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

active: کوشا کارکردی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hyper: پُرشتاب ، افسارگسیخته ، لگام گسیخته ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyper: پُرشتاب ، افسارگسیخته ، لگام گسیخته ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disorder: [پزشکی] نارسایی ، بدکاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disorder: [پزشکی] نارسایی ، بدکاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

almost: کم و بیش ، کمابیش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blood: [در ترکیب] هم خون ، تَنی برای نمو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

forum: میزگرد ، نشست نشستگاه ، همایشگاه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

depleted uranium: اورانیوم تهی شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

resonance: آهنگ افزایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fragmentation: نایکپارچگی ، ناپیوستگی ، چند تکه شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freelancer: آزادکار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

freelancer: آزادکار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

global: گوی مانند ، گوی سان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

global: گوی مانند ، گوی سان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

survey: پایش ، نظارت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holding company: شرکتِ سهام دارِ مادر ، شرکت سهام دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holding company: شرکتِ سهام دارِ مادر ، شرکت سهام دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mechanical: ابزاری ، دستگاهی کارکردی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mechanism: کارکرد روشِ کار ، کار روش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mechanism: کارکرد روشِ کار ، کار روش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

water resistant: ضد آب ، آب ناپذیر ، آب نپذیر ، آب ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

water resistant: ضد آب ، آب ناپذیر ، آب نپذیر ، آب ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

noway: هیچگاه ، هیچ هنگام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come on: [حالت دستوری و امری] زود باش ، شتا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

secular: [سیاست و حکومت] دین ناوابسته ، دین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secular: [سیاست و حکومت] دین ناوابسته ، دین ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bourgeois: سرمایه دار ، کاسب ، مالک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burst: پِیاپی ، دنباله دار ، دنبال هم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burst: پِیاپی ، دنباله دار ، دنبال هم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

symposium: هم اندیشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

symptom: نشانگان ، نشانه ها ، مجموعه نشانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fixture: قطعه نگه دار ، قطعه نگه دارنده ، نش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wizard: [رایانه] راهنما ، برنامه راهنما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

baby on board: [پیام هشدار پشت خودرو] سرنشین بچه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby on board: [پیام هشدار پشت خودرو] سرنشین بچه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

minion: جِزقِله ، جزقلی ، فِسقِلی ، جِقِله ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pragmatism: کارکرد گرایی ، عملگرایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point of view: نگرش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

teal: [رنگ] سبزآبی دودی ، سبزآبی خاکستری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

teal: [رنگ] سبزآبی دودی ، سبزآبی خاکستری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outsource: برون سپاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

robocop: پلیس آهنی ، پلیس رباتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

late: پایان ، پایانی ، در پایان ، انتهایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

over there: اوناهاش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

over here: در اینجا ، ایناهاش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over here: در اینجا ، ایناهاش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

its none of my business: به من چه ، به من ربطی ندارد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impasse: فشار ، محدودیت ، محضوریت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ramp up: افزایش ناگهانی/یکباره/آزمایشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ramp up: افزایش ناگهانی/یکباره/آزمایشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inquiry: بازپرسی پرسشگری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inquiry: بازپرسی پرسشگری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hydroelectric: آبی برقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walkman: پخش همراه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hitchhike: رایگان سَواری ، مفت سواری جابجایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bionics: زیست سازه پژوهی زیست ابزار شناسی ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endangered: رو به نابودی ، در آستانه نابودی ، د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all over: فراگیر ، همه گیر ، همه جا ، کلی ، ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suburban: کنار شهری پیراشهری ، پیرامون شهری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suburban: کنار شهری پیراشهری ، پیرامون شهری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ecosystem: زیستگاه ، زیست بوم ، محیط زیست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ecosystem: زیستگاه ، زیست بوم ، محیط زیست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ecology: زیستگاه شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ecology: زیستگاه شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

organism: جاندار ، زیست کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

organism: جاندار ، زیست کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crowdsourcing: انبوه سپاری ، انبوه برون سپاری برو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

embedded: درونی ، درون ساز ، درون ساخته ، درو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crosstalk: [پیام ، سیگنال ، صدا] هم افتادگی ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crosstalk: [پیام ، سیگنال ، صدا] هم افتادگی ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

popsicle: آبنبات دسته چوبی بستنی دسته چوبی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drilling: سوراخ زَنی ، سوراخ کَنی ، سوراخ کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

modernism: پیشرفت گرایی پیشرفتگی ، پیشرفته شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

organic: زیستی جانوری طبیعی ، طبیعی ساز ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

organic: زیستی جانوری طبیعی ، طبیعی ساز ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shale: ماسه سنگ ، سنگ رُس ، سنگ رُسی ، لای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shale: ماسه سنگ ، سنگ رُس ، سنگ رُسی ، لای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

capturing: ضبط ، تصویرگیری گیراندازی [در ترک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capturing: ضبط ، تصویرگیری گیراندازی [در ترک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

partner: همکار ، همیار ، همراه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hernia: بیرون زدگی ، بیرون رفتگی ، خارج شدگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hernia: بیرون زدگی ، بیرون رفتگی ، خارج شدگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lobby: زد و بند ، زد و بند بازی ، ساخت و پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lobby: زد و بند ، زد و بند بازی ، ساخت و پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

campaign: [سیاست] کارزار ، جنبش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dispatch: پخش بار /نیرو/برق برق رسانی ، نیرو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sub: فرو ، فرودست ، زیردست ، پایین دست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sub: فرو ، فرودست ، زیردست ، پایین دست ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tuition: دستمزد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

context: نوشته ، نوشتار شرایط ، حال و هوا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

proxy war: جنگ نیابتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proxy war: جنگ نیابتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proxy: دست نشانده ، گماشته ، جانشین ، نایب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proxy: دست نشانده ، گماشته ، جانشین ، نایب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

identification: شناسه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authentication: شناسایی ، شناسه نمایی ، شناسه سنجی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recovery: جان بخش ، جان بخشی ، زندگی بخش ، زن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recovery room: اتاق هوش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

benefit: سود ، سودمندی ، فایده امتیاز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benefit: سود ، سودمندی ، فایده امتیاز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partially: پاره ای ، اندکی ، بخشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

module: بخش ، یکانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

module: بخش ، یکانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

modulation: بخش بندی سوارسازی ، همراه سازی ، ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demodulation: جداسازی ، آزادسازی ، رهاسازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

presenting: نشانگر ، نشان دهنده ، نمایشگر ، نما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

presenting: نشانگر ، نشان دهنده ، نمایشگر ، نما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

presentation: نشان دهی ، نمایش دهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

element: بخش ، قسمت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کذایی: دروغین ، ناراست ، جعلی ، غیر واقعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stationary: مانا ، پایا ، بی جنبش ، بدون تکان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geostationary: زمین ایستا ، زمین آهنگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross culture: چند فرهنگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

origin: آغاز ، آغازه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

origin: آغاز ، آغازه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overwhelming: سهمگین سرکوب کننده

١ سال پیش

مدال‌های ebi