ebi - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pincers: اَنبرک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

index: نَماگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

process: پردازه ، پردازش فرآوری ، فرآوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fovea: [شبکیه چشم انسان] گوده مرکزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tension: فشار روانی کشمکش درونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toxic: زهردار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take off: [هواپیما] پَرِش ، برخاست ، جَست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deform: از ریخت افتادگی ، از ریخت افتادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duration: ماندگاری ، دیرپایی ، دیرهنگامی ، در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diarrhea: [بیماری] بیرون رَوی ، شکم رَوی ، ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

routine: هر روزه [کار، برنامه، روال، روند] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sadism: آزارگرایی ، آزاررسانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

initiative: نوآوری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hyaenodon: [جانور باستانی] کفتاردَندان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carnivora: گوشت خوارسانان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

circumstellar: پیراستاره ای ، پیرامون ستاره ای

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cosmo: جهان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

composition: ساختار هنری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

communism: توده سالاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cooperative: همیاری ، شرکت همیاری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coupon: کالابَرگ ، برگه خرید کالا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coupon: کالابَرگ ، برگه خرید کالا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curve: خَمِه ، خمینه ، نمودار منحنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outdoor: [جا، فضا، مکان] باز ، سر باز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

touchdown: برخورد ، لمس ، تماس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magnitude: بزرگا ، توان ، قدرت ، شدت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doublet: دوتایی کوچک ، دوگانه کوچک ، دوگانک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

telefilm: نمایش تلویزیونی ( دنباله دار )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insight: شناخت ، نگرش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biogenesis: زیست پیدایش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abatement: هزینه کاهی تاوان بخشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abridgement: کوتاه نویسی ، فشرده نویسی ، خلاصه ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adolescence: بُرنایی ، بُرناشدگی ، بالندگی ، دور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agronomy: خاک وَرزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

album: دفتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

delicate: دلنشین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

employer: کارگُمار ، کارگمارنده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

massacre: کشتار گروهی ، کشتار فراگیر ، فراکشت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

massacre: کشتار گروهی ، کشتار فراگیر ، فراکشت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

illusion: گمان انگاری ، وهم انگاری ، وهم پندا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jury: گروهِ داوری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vertical: ایستا ، ایستاده ، سرپا ، برپا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vertical: ایستا ، ایستاده ، سرپا ، برپا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insider: افشاگر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feminism: برابرگرایی حقوق زن با مرد/زنان با م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feminism: برابرگرایی حقوق زن با مرد/زنان با م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

donation: کمکِ هزینه ای/پولی/مالی کمک رسانیِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

donation: کمکِ هزینه ای/پولی/مالی کمک رسانیِ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breaking news: خبر/اخبار جنجالی خبر/اخبار داغ خب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ossification: استخوان سازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ossification: استخوان سازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

endochondral: درون غضروفی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endochondral: درون غضروفی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spectral: شبح وار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

epipaleolithic: فراپارینه سنگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epipaleolithic: فراپارینه سنگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

docking: [فضا] پیوند ، پیوست ، پهلوگیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

docking: [فضا] پیوند ، پیوست ، پهلوگیری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrolling: لغزش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

viral: [اینترنت] پُردیدار ، پربازدید ، پر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hologram: فرانما ، فرانگار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conglomerate: [زمین شناسی] سنگ جوش خورده ، سنگ ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

power bank: باتری پشتیبان ، باتری بیرونی پشتیبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tit for tat: این به جای آن ، این در برابر آن ، ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cryptozoology: نهان جاندارشناسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

triceratops: [گونه ای از دایناسورها] سَر سه شاخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a few: یک چندتایی ، یه چندتایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tomography: بریده نگاری ، لایه نگاری پرتونگاری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pleiotropy: چند نمودی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pleiotropism: چند نِمودی ، چند نمودگری ، چند نمود ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

induction: [برق و الکترونیک] دراَندازی ، دراَن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اکتسابی: گرفتنی ، به دست آوردنی آموزشی ، آم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اکتسابی: گرفتنی ، به دست آوردنی آموزشی ، آم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

its not for nothing that: الکی نیست که ، برای هیچی نیست که

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

summit: نشست سران ، دیدار سران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cohabitation: هم باشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cohabitation: هم باشی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

regolith: سنگ پوشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

same here: و/نیز/هم همچنین همین گونه ، و/نیز/ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all at once: ناگاه ، به ناگاه ، به ناگهان ، یکهو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

long lasting: دیرپا ، پایدار ، ماندگار ، پُر عُمر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

long lasting: دیرپا ، پایدار ، ماندگار ، پُر عُمر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

are you kidding me: سَر به سَرم میذاری؟ شوخی میکنی ( ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiwear: ضد خوردگی ، ضد سایش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

modifier: کاهنده ، کاهش دهنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

primer: پیش رنگ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diastereomer: میان فضاپار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enantiomer: [شیمی ، زیست شناسی] پاد همسان پار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monosaccharide: [شیمی ، زیست شناسی] تک قندی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

public service: خدمات همگانی ، خدمات فراگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

public service: خدمات همگانی ، خدمات فراگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

acquisition: دریافت ، دستیابی ، گرفت گردآوری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

threading: [آرایش] بنداندازی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

waxing: موم زَنی ، موم اندازی واکس زنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dumping: بازارشکنی ارزان فروشی ( مکارانه ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

jet lag: پرواز زدگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glimpse: نگاه کوتاه ، نگاه تند و تیز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look like: [توصیف ویژگی ظاهری یک نفر] مانند ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

couchsurfing: مهمان گردی ، مهمان گردشگری ، مهمان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crater: کاسه آتشفشان ، کاسه آتشفشانی گودال ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

my baby: جانم ، دلبندم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flaring: [پالایشگاه و نفت و گاز] گازسوزی ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

powered: با نیروی ، با توان ، با قدرت به کمک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

powered: با نیروی ، با توان ، با قدرت به کمک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anyway: به هر روی ، با همه اینها ، از اینها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divided by: [ریاضیات] بَر ، بر روی ، بخش بر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lineman: مامور خط خط نگهدار مامور خط نگهدار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it's kind of you: لطف شماست ، این لطف شماست ، این از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it's kind of you: لطف شماست ، این لطف شماست ، این از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rightful: راستین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

habitant: بومی ، پاگیر ( جایی ) ، اهل ( جایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

distributed: پخش ( شده ) ، پراکنده ( شده )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distributed: پخش ( شده ) ، پراکنده ( شده )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

catcher: [بازی بیسبال] توپ گیر ، بازیکن گیر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by the time: تا ، تا هنگامِ ، تا هنگامیکه ، تا آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

away: به دور ، به دور از به کنار ، به ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

away: به دور ، به دور از به کنار ، به ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

routing: راه دهی ، مسیردهی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notify: هشدار دادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overclock: [رایانه] کارکردافزایی ، افزایش کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

booster: پرتابگر پرتاب افزا کمک پرتاب/پرتا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boosting: توان افزایی ، افزایش توان نیرو افز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boosting: توان افزایی ، افزایش توان نیرو افز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mobility: جابجاپذیری ، جابجایی پذیری ، جنبش پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hemorrhoid: خونریزی مقعدی ، خونریزی دیواره مقعد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemorrhoid: خونریزی مقعدی ، خونریزی دیواره مقعد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in case of: هنگام ، در هنگام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vision: نگاه ، دورنما ، فرادید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep out: دوری کردن از از . . . دوری کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

watch a birdie: [برای جلب توجه و جمع کردن حواس] جو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look a birdie: [برای جلب توجه و جمع کردن حواس] جو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a good time: [حالت مصدری] خوش گذراندن [حالت امر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with thanks: با سپاس ( از ) ، با تشکر ( از ) ، ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

genesis: آفرینش ریشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

origin: برآمدن ( از ) ، برگرفتن ( از ) ، ری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

untouchable: دست نیافتنی ، دسترس ناپذیر ، دسترسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

untouchable: دست نیافتنی ، دسترس ناپذیر ، دسترسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regulation: اندازه گذاری ، اندازه دهی ، اندازه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on: رو به رو به جلو سرگرم ، سرگرم کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dependent on: در گرو ، بسته به ، در پیوند ( با ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

and so on: و مانند این ، و مانند اینها و همینگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

and so on: و مانند این ، و مانند اینها و همینگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maleficent: بد سرشت ، بد نهاد ، بد ذات ، بد طین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revenant: باز آمده از گور برآمده ، گور برخاس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

friendly: با دوستی ، با مهربانی ، مهربانانه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proficiency: کارآمدی چیره دستی ، کارشناسی ، کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proficiency: کارآمدی چیره دستی ، کارشناسی ، کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miserable: بینوا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hegemony: چیره دستی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold: چیره بودن ، مسلط بودن ، تسلط داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

human being: آدمی زاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trigger: فرمان گر ، فرمان دهنده راه انداز ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

about to: نزدیک به ، رو به ، در آغاز ، در شرو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preference: خواسته گرایش ، تمایل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at the end: در پایان ، در فرجام ، در انتها ، در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moulding: قالب زَنی ، قالب گذاری ، در قالب گذ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lift: برداشت ، برداشت وزنه ، بالابَری با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conveyor: جابجاگر تسمه نواری/رونده خط نواری/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conveyor: جابجاگر تسمه نواری/رونده خط نواری/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outline: دُور تا دُور ، دُور و بَر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shopaholic: عشقِ خرید ، خوره خرید ، دیوانه خرید ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

surf: [اینترنت و وب] گشت ، گشت وگذار ، گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strategy: دور نگرش ، فرا نگرش راهکار درازهنگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frequently: هِی ، هَمَش پُر ، پرشمار ، بسیار ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fraction: [سیاست] دسته ، گروه ، گروه سیاسی ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tip: سَرِه فراز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

match: هماهنگ ، هماهنگی همخوان ، همخوانی س ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dispenser: جا ، انباره ، ظرف ، مخزن پخش کننده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meter: [در ترکیب] - نما برای نمونه barome ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flaming: سوزان ، زبانه کِشان ، شعله کُنان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rider: راننده ، سرنشین [در ترکیب] - ران ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rider: راننده ، سرنشین [در ترکیب] - ران ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under the impression that: به خیال اینکه ، با خیال اینکه به ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

under the impression that: به خیال اینکه ، با خیال اینکه به ای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

abuse: کاربرد نادرست/نابجا/بد استفاده بی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold on: [حالت دستوری] وایستا! ، به ایست!

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

total: بی کم وکاست تمام عیار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dismiss: کنار گذاشتن/نهادن/افکندن وا نهادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

developing: رو به پیشرفت ، پیش رونده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

edge: بَر لبه ، در مرز [فناوری] پیشرفته ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall out: ریزش ، اُفت ، فرو افت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promotion: به نمایش گذاری ، برجسته سازی ، برجس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patrol: پایِش ، بازرسی ، نظارت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

patrol: پایِش ، بازرسی ، نظارت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fun: شادی ، لذت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laptop: رو زانو ، رو زانویی ، رو پا ، رو پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

laptop: رو زانو ، رو زانویی ، رو پا ، رو پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rechargeable: شارژی ، شارژپذیر ، شارژ شونده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

down: [رایانه] خراب ، خارج از دسترس ، از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

proliferation: گسترش ، افزایش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prophet: مُنادی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grade: سال آموزشی ، سال تحصیلی برای نمونه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spitfire: آتش انداز آتش مزاج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spitfire: آتش انداز آتش مزاج

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obscurantism: تاریک ورزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

remap: بازنگاشت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anachronism: تاریخ نابهنجاری تاریخ نابهنگامی ، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anachronism: تاریخ نابهنجاری تاریخ نابهنگامی ، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decouple: وا شُدن ، واجُفتیدن ، واجُفت شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overlap: برهم افتادگی

١ سال پیش

مدال‌های ebi