پیشنهادهای دکتر محمد امین شیخ رشیدی (٣٠٢)
دگرگون کردن ، عوض کردن
بر اثر: در پی ، در نتیجه
کشک خود را ساییدن: دنبال کار خودبودن و در کار دیگران دخالت و فضولی نکردن
ممنوع التصرف: صفت اشخاص یا اموال است ۱ - وصف اشخاصی است که از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع می باشند مانند محجورین ، دیوانه نمی تواند در اموال ...
کنایه از ایجاد توطئه برای برکنار کسی از شغل یا کاری یا موقعیت شغلی کسی را به خطر انداختن
اکل مال غیر به باطل : هرنوع تصرف به ناحق در مال غیر
تصاحب کردن جهان ، تصاحب کردن منابع کشورهای دیگر
هرچیز خوب و مفید نعمت است
اجرای حکم: عمل کردن به مفاد حکم ، عملی کردن مدلول حکمی که از مرجع صالح صادر شده است
دردسترس: قابل استفاده
صبغه اخلاقی: رنگ و ویژگی اخلاقی ، جنبه اخلاقی
برهمکنش: تاثیر متقابل
کار انجام شده و آثار و نتایج آن
کهنه و مستعمل که فاقد اثر ، نفوذ و جاذبه است
استطراداً:در حاشیه وبه اقتضای موقعیت منبع : فرهنگ موضوعی فارسی تألیف استاد بهروز صفر زاده
الزام: تعهد است ، الزامات تعهداتی که از قانون یا قرارداد ناشی می شود بطوری کلی عمل حقوقی ، واقعه حقوقی و قانون منشأ الزامات و تعهدات خواهند بود
بروز عذر مانع اجرای تعهد
هنجار: رفتار مورد پذیرش افراد جامعه
طرح دعوی در مراجع صالح قضایی
تحت اختیار
تحت تصرف درآوردن
تحت تصرف و سلطه بودن
وضع چیزی که تحت سلطه و اختیار است
تحت سلطه و اختیار کسی قرار گرفتن
در اختیار گرفتن ، تحت سلطه و اختیار خود قرار دادن
اخذ مبلغ مازاد بر تعرفه را زیر میزی گویند
شیر کوهی
روح پرفتوح: روحی موجب خیر و برکت و فتح و گشایش در امور است
مدت زمانی است که شخص کاری ویا شغلی را برعهده داشته است
تصدق: عقدی است منجر که موجب تملیک عین یا منفعت بلاعوض به قصد تقرب به خدا صورت گیرد ، پس تملیک عین یا منفعت منجز و بلاعوض که به قصد قربت انجام می شود ...
روزمرگی: ویژگی زندگی روزانه تکراری فاقد تنوع و تغییر و پیشرفت
ترک انفاق: ندادن خرج زندگی کسی که برابر قانون باید خرج زندگی او پرداخت شود ، دهنده نفقه را مُنفِق گویند که ملزم به پرداخت نفقه است ، واجب النفقه: کسی ...
ترتب : یعنی اینکه چیزی در پی چیزی دیگر آید ، آمدن چیزی پشت سر چیز دیگر، پیاپی آمدن مثلاً نتیجه و اثر در پی عمل یا واقعه عادی یا حقوقی می آید، اثر حقو ...
تخطی: عمل ( فعل یا ترک فعل ) عمدی یا غیر عمدی که به حکم قانون بر حسب مورد مستلزم مسئولیت مدنی ، کیفری و یا انتظامی باشد
فراقانونی: خارج بودن از شمول قانون است ، هر آنچه که از چارچوب قانون خارج باشد
دانش اموزی، دانش اندوزی ، فراگیری علم ، کسب دانش ، درس خواندن ، طلب علم
تبرع : در علم حقوق وصف عمل است و دارای معانی ذیل است ۱ - عملی که مسبوق به درخواست و تقاضای کسی نباشد ۲ - عملی در عوض مال یا تعهدی نباشد ۳ - عملی ک ...
تامین: در امن و امان قرار دادن ، ایمن سازی کردن در اصطلاح علم حقوق در معانی ذیل بکار رفته است ۱ - تضمین و توثیق در وثیقه عینی و دینی ، مال و یا تعهد ...
برگه در اصطلاح علم حقوق، جزءمدرک از مدارک جرم یا قرینه ای از قراین است. در هنگام تحقیق در دادسرا برگه ها بدست می آید اگر کفایت کند قرار مجرمیت صادر م ...
بدهکار: کسی است که دین بر ذمه دارد و اخص از متعهد است زیرا آنچه بر ذمه بدهکار است مال است و مورد تعهد ممکن است مال نباشد پس هر بدهکاری متعهد است ولی ...
شایستگی: داشتن توانایی های لازم برای کاری یا امری
اولیاء جمع ولی در لغت دوست ، سرپرستی و در علم حقوق معنی عام و خاص دارد: ۱ - در معنی عام : پدر ، جد پدری مولی علیه ، وصی و قیم او ۲ - در معنی خاص صر ...
انکار : در لغت نشناختن ، ندانستن است در علم حقوق: نفی دعوی یا دلیل دعوی است دارای معنی عام و خاص است در معنی عام : ۱ - تکذیب ۲ - سکوت ۳ - لاادری یعنی ...
انتفاء: نابود شدن، معدوم شدن ، معدوم بودن
تصاحب کردن : به خود اختصاص دادن
اَقساط: جمع قِسط است یعنی اَجزاء ، تقسیط: یعنی چیزی را جزءجزء کردن، در علم حقوق اجزاءو بخش های مساوی یا نامساوی از دین یا چیز دیگر است که در مهلت های ...
اقباض : تسلیم کردن و تحویل دادن مورد معامله به طرف یا نماینده یا قایم مقام او
عمد : دانسته و خواسته
اغلاق: حالت شخصی است نمی تواند بطور متعارف اعمال اراده نماید مانند طفل ، مجنون ، مکره و مست لاطلاق فی اغلاق به این معنی اشاره دارد منبع: وسیط در تر ...