پیشنهادهای دکتر محمد امین شیخ رشیدی (٢٦٣)
دسترس: جایی که دست به آسانی به آنجا می رسد، چیزی که به آسانی می توان به دست یافت
دست یازیدن: دست درازی کردن ، تجاوز وتعدی به نفس، مال، عرض دیگران
درماندگی:درمانده بودن، درمانده شدن توانایی انجام کاری را از دست دادن
خر دیزه: خر چموشی است به خود ضرر می رساند تا به صاحبش نفع نرسد
درد و رنج عاطفی یا روحی خود را برای دیگری بیان کردن
از درجه اعتبار ساقط بودن: از اعتبار افتادن، بی روا شدن ، از ارزش افتادن ، بی روایی، از نفوذ و اعتبار افتادن
در آستانه: وقتی در آستانه چیزی هستیم آن چیز بزودی شروع می شود یا بوجود می آید مانند در آستانه تحویل سال بودن یعنی بزودی سال تحویل می شود
در برابر: در معانی زیر بکار می رود 1 - روبروی، در برابر آیینه ایستاد یعنی روبروی آیینه ایستاد. 2 - در عوض، به جای، در برابر کار انجام گرفته یعنی در ...
دامنه یعنی دامن مانند، وند" ه" برای شباهت است و دامن لباس است از کمر تا زانو یا بلای آن و یا تا مچ را می پوشاند باتوجه به این مراتب دامنه، داری معانی ...
انگیزه: کشش درونی که ما را به انجام کاری یا خوداری انجام کاری بر می انگیزاند، انگیزه عامل درونی و شحصی است این عامل را در حقوق مدنی جهت ودر حقوق جزا ...
تجسم: ایجاد تصویر از یک جسم در ذهن، یک جسم را در ذهن مصور کردن، بوجود آوردن صورت چیزی در ذهن
صورت ذهنی: نقش بستن صورت اشیاءدرذهن
خوض کردن: عمیق فکر کردن، ژرف اندیشی کردن
خوش ترکیب: کسی که هیأت زیبا دارد، کسی که شکل ظاهری زیبایی دارد
خوار بار، بدون واو عطف درست است ترکیب وصفی نیست بلکه ترکیب اضافی مقلوب است و معنی آن "مواد لازم برای تهیه غذا" از قبیل برنج و آرد وحبوبات و روغن وغیر ...
استعداد ذاتی:به توانایی ها و آمادگی هایی اطلاق می شود که در طبیعت انسان نهاده شده است این توانایی ها فطری بوده و در فطرت انسان وجود دارد و هر کس کما ...
ورآمدن : مخلوط آب و آرد بعد از ورزدادن و فرایند تخمیر حجم آن بیشتر می شود و بالا می آید و آماده پختن می شود در حالت گفته می شود خمیر ور آمده است
خَلق: ایجاد و ابداع توأم با تقدیر است ، اَصلُ الخَلْقِ التقدیرُ ، خلق ایجاد و ابداع توأم با اندازه گیری است
صیفور: در زبان عبری گنجشک نر است و صفورا مؤنث آن یعنی گنجشک ماده آمده است در بعضی از متون مرد و زن بی آلایش نیز گفته شده است
خَلَف صدق: جانشین بر حق، خَلَف صالح: جانشین شایسته ، فرزندی که از اخلاق و رفتار آباء و اجداد خود پیروی می کند
رفع ید نقطه مقابل وضع ید است یعنی از چیری دست برداشتن و وضع ید بر چیزی دست گذاشتن است
کار خلاف قانون: کاری که مخالف مقررات قانونی است ، کاری که با قانون سازگار نیست و آنرا نقض می کند ، کار خلاف قانون، نقیض قانون است
خلأ قانونی: فقدان قانون در موضوع خاص.
خفقان: ۱ - درطب ، حالتی که بر اثر آن مشکل تنفسی ایجاد می شود و شخص در معرض خفگی قرار میگیرد ۲ - در حقوق ، سلب آزادی های فردی و اجتماعی از افراد جام ...
خصلت: جمع آن خصال و خصایل است یعنی ویژگی رفتاری ، صفت خاص رفتار انسان که عادت او شده است
داو: نوبت بازی، در بازی تخته نرد هر یک از دو حریف به نوبت بازی می کنند این نوبت بازی راد در قدیم �داو �می نامیدند . داوطلب: وقتی کسی داو می خواست/می ...
خام در معانی زیر بکار می رود : 1 - نپخته یا ناپخته مانند گوشت خام 2 - بی تجربه مانند جوان خام 3 - تابیده یا تنیده نشده مانند نخ خام، زلف خام 4 - ن ...
تحت استیلا بودن : تحت تصرف کامل بودن ، در تسلط کامل قرار گرفتن ، تحت اختیار تمام واقع شدن
به خاطر : دلالت بر انگیزه می کند ۱ - به خاطر کسی یعنی به پاس احترام کسی ، به جهت خرسندی کسی یا خشنودی کسی ، به خاطر خدا یعنی برای خشنودی و رضای خدا ...
به منظور: مبیّن بیان انگیزه است، به جهت ، به خاطر ، برای ازبرای ، به مناسبت ، به علت، به سبب ، به هدف ، به امید ، به هوای ، به قصد دلالت بر انگیزه می ...
حیّز امکان: قابلیت امکان ، قابلیت بودن یا شدن حیّز انتفاع: قابلیت استفاده
حوزه: ۱ - محدوده یا قلمرو جغرافیایی که تحت تاثیر یک پدیده طبیعی یا یک عمل یا رفتار است مانند حوزه استحفاظی ، حوزه انتخاباتی ، حوزه نفتی ۲ - محلی که ...
حُلّه : پارچه آراسته به زر و زیو، لباسی که متحلی به زر و و زیو باشد
از حدود و چارچوب اختیارات خارج است
شماتت یعنی: ۱ - شادی از غم و آزار دیگران ۲ - سرزنش
حق نعمت: حقی که منعم بر متنعم دارد و منتعم را اخلاقاً به رسم حق شناسی ملزم به سپاسگزاری از منعم می کند
حق شناسی در معانی ذیل بکار می رود ا - شناخت خداوند ۲ - شناخت حق از حیث دو مقوله حق بودن و حق داشتن ۳ - حالت آگاه بودن و معرفت داشتن به نیکی هایی که د ...
حق مطلب ادا کردن یعنی مطلب را بطور کامل بیان کردن و توضیح دادن
امتیاز: چیزی است که دارای مزیت است
گشت و گذار یعنی گشتن و گذشتن یا گذر کردن است لذا نمی تواند از مصدر گزاردن باشد
دنگ و فنگ در زبان کردی به معنی تشریفات و ترتیبات فراوان است
اَزهار جمع زهر به معنی شکوفه ها و گل ها است اِزهار مصدر باب افعال و به معنی شکوفه دادن ، روشن و آشکار کردن است
تافته جدا بافته: ممتاز و متفاوت از دیگران
تقادم : مرور زمان
تفته کردن : از شدت حرارت سرخ شدن
حَدس : نظری که مبتنی بر شک و ترید و یا گمان است
junk file s یعنی دور انداختن پرونده های بی مصرف
حاوی بودن : شامل بودن ، مشتَمِل بودن ، متضمِّن بودن ، در برگیرنده و در بر دارنده است
وضع قانون کردن : تهیه ، تدوین و تصویب قانون در مجلس قانونگذاری