تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تمام پیشنهاداتی که دوستان دادن، همون کلمه "wow" خالی برای گفتن ش درسته و کفایت میکنه این عبارت اصلا وجود خارجی نداره! مخصوصا اگه بخواد توی خارج از کش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

1. این دست و آن دست کردن و اهمال کاری مشابه مفهوم واژه Procrastinate که این هم به معنای وقت کشی و اهمال کاری است 2. معنای دوم اشاره به وضعیت نوسانی ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

جا خوش کرده در چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اجرایی شدن یک قانون جدید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوش فکر و ایده پرداز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

دو معنی داره که نزدیک به هم هستن 1. همون بهتر که. . . The party was so dull that I might as well have stayed home 2. چاره ای نیست یا هیچ راه دیگه ای ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوست و رفیق شدن ( غیر رسمی ) I buddied up with the neighbour's son

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

خوب شد یادم انداختی خوب شد گفتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

قبل اجرا و یا یک برنامه به طرف میگن یعنی بترکونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

وقتی تو فارسی بعد اینکه یه نفر دیر میاد میگن " آقا بالاخره تشریفشون رو آوردن!" وقتی یهویی چشمت به جمال یه نفر روشن میشه مهم ترین معنی معنیش تو یک هم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

حجم زیاد یا حجم زیادی از He spend a good deal of time playing video games

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضعیف کشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

a blue shirt with accents of gray پیراهنی آبی با رگه هایی از خاکستری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

آشفته

٢