تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با خودت روراست باش، خودتو گول نزن ، حقیقتو بپذیر

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محافظه کار و مراقب بودن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دست به هرکاری زدن بدون حد و مرز اقدام کردن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با غرور و افتخار Don't forget! Enter the room with your head held high فراموش نکن! با غرور و افتخار وارد اتاق شو. ( سرت بالا باشه )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی احترامی احترام نگذاشتن Mary's lack of respect made her a gross girl in the school. احترام نگذاشتن مری ، از او دختری چندش در مدرسه ساخت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To create many difficulties for someone🌱 برای کسی مشکل و زحمت درست کردن My sister is making demands on mom with her bad grades in her exams. خواهر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تاوان دادن I spent ten hours doing nothing and now i am paying the price. I'm behind with my work and have to finish it up until tomorrow. من ده س ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به پرواز خود رسیدن Although there was a lot of traffic, i managed to catch my flight. گرچه ترافیک سنگینی بود اما موفق شدم که به پروازم برسم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

به این دو عبارت فعلی ( phrasal verb ) دقت کنید. 1, catch up with 2, catch up on گزینه اول cat h up with به معنای خود را به استاندارد یا درجه یا م ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تفاوت catch a cold با catch a chill در اینه که catch a chil سرماخوردگی شدید تری رو بیان میکنه که معمولا همراه با لرز هم هست. در کل ، catch a chill با ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Make trouble دردسر ایجاد کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به موقع ( کاری رو انجام دادی ) آفرین به وقت شناسیت I'm here. . . Perfect timing.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

صدای خود را رساندن طوری صحبت کردن که طرف مقابل صدا رو بشنوه I had to speak loudly with my grandmother to make myself loud. مجبور بودم با صدای بلند ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مُداهنه در اسلام به معنای سازش و مداراکردن هست اما مطلوب نیست چونکه مدارا و سازش با نفاق و اعمال زشت رو مداهنه میگن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

1, شناور 2, غرق در پول

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخص مهم و کله گنده مترادف : big shot

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

�در کتاب مهارت های معلمی� جمله امام صادق ( ع ) به داود رقی �اگر دست خود را تا مرفق در دهان افعی بگذاری بهتر از حاجت خواستن از نداری است که دارنده شده ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Lat a flat یا flat to let به معنای اجاره دادن ( آپارتمان مخصوصا ) یا بصورت to let میاد که در کنار ساختمان ها بصورت تابلو وجود داره . مثل همون for s ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقش بازی کردن تظاهر The fact that her stomach hurt all night was a put - up job. اینکه تمام شب دلش درد میکرد تنها یک ظاهر سازی بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دوستان این دو اصطلاح خیلی به هم شبیه هستن. Take somebody for granted🪴 Take it for granted🪴 اگه به همراه sb بیاد : قدر زحمات کسی را ندانستن ، حق خو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Be in a fit of temper خیلی عصبانی و خشمگین بودن

پیشنهاد
٠

از شر یک مشکل راحت شدن از باتلاق درآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیتیکو پیتیکو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

معادل mind you میشه : اینم بگم که ، به عرضت برسونم که ، اطلاع داری که ، اینم در نظر بگیر که. . . مثال ها: 🌵 It's very muggy , i can't stand this we ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در معرض عصبانیت یا ناراحتی مردم بودن داشتن عقایدی که سبب خشم و ناراحتی مردم میشه She was on dangerous ground when she was trying to make fun of thei ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Stick at ادامه دادن به انجام کاری حتی اگه سخت باشه Stick to کاری را پیوسته انجام دادن و دست نکشیدن از انجام آن کار ( حرف زدن ، نوشتن ، خواندن و . . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Something opens your eyes to sth else باعث میشه که از چیزی آگاه بشی چشماتو رو به حقیقت باز میکنه چیزی که برای اولین بار تورو متوجه قضیه ای میکنه You ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با چشم باز با اگاهی کامل ( از مشکلات موجود ) Jack didn't apply for the job with his eyes open. Therefore he is suffering from his position. جک با ...

پیشنهاد
١

رنج کشیدن از عواقب یک کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Panic struck everyone همه وحشت کرده ان همه ترسیدن بودن When the mother started screaming , panic struck everyone وقتی که مادر شروع به فریاد کشیدن کرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

از شنیدنش خوشحال شدم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

همین نزدیکی چند قدمی خانه مترادف : at stone's throw

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Steady income درآمد ثابت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به زبان ساده ، تسهیلات اضافه برداشت به این معنیه که وقتی شخص پولی در حساب بانکیش نداره ، همچنان حق برداشت داره ک بعنوان یک وام کوتاه مدت در نظر گرفته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شخص برنده و موفقی ک کسی انتظار موفق شدن و یا برنده شدن از او را ندارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارهای غیر مهم برای پر کردن وقت انجام دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

1, گمشو ، دور شو ''I was very ang that i shouted at Emily , ''go away 2, جایی را ترک کردن , رفتن We were at Sarah's , but we went away at 6. ما خانه ...

پیشنهاد
٠

بدون اینکه کسی بهت بگه کاری رو انجام بدی بدون درخواست کاری را انجام دادن I did the washing up off my own bat

پیشنهاد
٠

تو فکرش نرو زیاد بهش فکر نکن I'm sorry about my children Don't give it a second thought, they will be okay

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

In pocket ( Idiom ) سود ، مجموع پولی ک در نهایت بخاطر فروش چیزی بعنوان سود برای شخص باقی میمونه I paid 15 dollars for that hat , but sold it for 20 ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

A new frontier یک مکان ناشناخته ، یک مکان کشف نشده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به تدریج ، آهسته آهسته If you are worried about reading many books for your exam , do it one step at a time. اگه در مورد خواندن چندین کتاب برای امتح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بصورت منظم و طبق برنامه پیش رفتن بدون هیچ مشکلی The wedding must go/run/work like clockwork ( مراسم ) عروسی باید طبق برنامه و بدون مشکل پیش بره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Count sb out روی کسی حساب نکردن ، خط زدن کسی Count sth out با دقت شمردن و یکی یکی شمردن I spent a day counting out my cash. یک شب را صرف شمردن تک ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پخش شدن ( در رسانه و . . . )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Gat publicity Gain publicity مشهور شدن ، معروفیت بدست آوردن ، زبانزد شدن ، در تبلیغات و روزنامه دیده شدن ، مرکز توجه عموم قرار گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

✨سیر زمانی که نشان دهنده تکامل و تحول یک پدیده است ✨تصاویر یا نوشته هایی ک ب یک سیر زمانی اشاره دارن مثل رشد گیاه ، بزرگ شدن بچه ، پختن غذا یا . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برخی از معانی break out 1, اغاز شدن ناگهانی جنگ و دعوا و آتش سوزی و . . . ۲, شیوع یافتن ( بیماری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱, دسر ترافل ۲, نا چیز و جزئی ۳, دست انداختن و اذیت کردن کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نظرا متفاوته ( با نظرت موافق نیستم ) هرکس نظر خودشو داره They say that mr. jackson is the cleverest businessman , but it's a matter of opinion.