پیشنهادهای آزاده (٢٤,٤٥٩)
شما نیازی به نگرانی درباره امتحان ندارید.
شما حق ندارید در اینجا سیگار بکشید.
تو باید اتاقت رو مرتب کنی Mustتر کیب ضرورت و تاکید است که معادلش میشه باید
به هیچ بنی بشری/جانداری نباید بگی
یه چندرغاز پول داریم اونم بدیم چیز بخریم؟
یادت باشه، به هیچ بنی بشری/جانداری نباید بگی
قاضی بالاخره حتما سروکله اش پیدا میشه
پیدا کردن یا بدست آوردن دوست های خوب سخت است . come by=پیدا کردن یا بدست آوردن
به دست آوردن یه کار خوب، سخته
بعد شام یه سر بزن
یه تک پا به جایی اومدن ( منظور اینکه مقصدت یه جای دیگه بود ولی تو مسیر راه به جایی سر میزنی )
اومدم ازت تشکر کنم.
نقض شدید حقوق بشر
خسته بودم، سپس تصمیم گرفتم استراحت کنم.
اگر باران ببارد، آنگاه در خانه می مانیم.
من تکالیفم را تمام کردم و سپس به رختخواب رفتم.
اوکی، میبینمت پس
سپس به مدرسه رفتم.
شب به خیر دیگه
اجازه بده این کار را تمام کنم، پس از آن میرویم.
من آن زمان در شهر کار میکردم.
من روز جمعه مرخصی دارم، میتوانم آن موقع تو را ببینم.
باید دو مقاله بنویسم و به علاوه باید پروژه علمی ام را ( هم ) تمام کنم.
او به عنوان یک معلم آموزش دید و ( اما ) سپس وکیل شد.
بالاخره رسیدید
خُب رسیدیم بالاخره
آن وقت ها او خوش تیپ بود
رئیس جمهوری وقت
اما هشدار داد "تا زمانی که آن موضوع محقق نشود"، هیچ قدرتی نمی تواند آن را متوقف کند.
چندی بعد او ازدواج کرد
دیدگاهت چیه؟
این یک فکر خوب است.
او نظرات صادقانه خود را در مورد موضوع به اشتراک گذاشت.
فکری به خاطرم خطور کرد/ فکری به کله ام زد
نظرت در موردش چیه؟
او مدتی بود که توجهی به مکس نکرده بود.
از توجه شما ممنونم.
تصور می شود که/ گمان می رود که
تصور می شود که/ گمان می رود که
حرف اضافه نزن چرت و پرت نگو پرت و پلاهاتو تموم کن
واضح بود که او ناراحت است.
دستورالعمل ها واضح و آسان برای دنبال کردن بودند.
موفقیت او از نتایج آشکار بود
سیاست های شرکت شفاف و آسان برای درک هستند.
دلیل آشکار تأخیر، هوای بد بود.
قوانین صریح بودند و جای سردرگمی باقی نمی گذاشتند.
استعداد او از سنین پایین آشکار بود.
توضیح او شفاف و آسان برای دنبال کردن بود.
پیام بدون ابهام بود و هیچ شکی باقی نمی گذاشت.
لباس قرمز روشن او در جمع آشکار بود.