پیشنهادهای آزاده (٢٤,٤٩٩)
رودخانه از کوه ها دور می شود away=در جهت دور از مسیر
او غرق در افکارش به دوردست ها خیره شد away=به دور
هرچه از مرکز شهر دورتر می شدیم، سر و صدا کمتر می شد away=دور بودن از منظر
کوهنوردان از مسیر منحرف شده و گم شدند away=در جهت دور از
ظرف ها را از روی میز جمع کنید away=خالی کردن چیزی از مکان
کشتی به دوردست ها رفت away=در راستای دور
از لبه پرتگاه فاصله بگیرید away=دور شدن از چیزی
او بعد از دانشگاه از دوستان قدیمی اش فاصله گرفت away=دور شدن از توجه
قطار دارد از ایستگاه دور می شود away=به یک طرف دیگر رفتن
او از سگ عصبانی فرار کرد away=فراری شدن
آنها تصمیم گرفتند از همسایه های پر سر و صدا دور شوند away=دور شدن از مکان یا شرایط غیرمطلوب
او نیاز داشت از محیط سمی محل کارش دور شود away=دور شدن از شرایط ناخوشایند
او برای آرام شدن، از بحث فاصله گرفت away=دور شدن از مکان یا موقعیت مشخص
دارو باید دور از دسترس کودکان نگهداری شود away=به دور از دسترس یا دسترسی
او بدون خداحافظی از مهمانی بیرون رفت away=به دور از توجه دیگران
آنها هتلی دور از مرکز پر سر و صدای شهر رزرو کردند away=به دور از هرج و مرج و مزاحمت
او از کانون توجهات فاصله گرفت تا روی خانواده اش تمرکز کند away=دور شدن از مکان یا وضعیت معین
او نیاز داشت از استرس کار دور شود away=دور شدن از شرایط ناخوشایند
این مسیر از جاذبه های گردشگری به مناطق دورافتاده تر منتهی می شود away=در جهت دور از مکان خاص
اشیاء تیز را دور از دسترس کودکان قرار دهید away=خارج از دسترس
او هدیه غافلگیرکننده را تا روز تولدش پنهان کرد away= به دور از دید افراد
برادر کوچک ترت را از چاقوهای تیز دور نگه دار.
او از دوشنبه برای سفر کاری اینجا نیست / دور است.
نزدیک ترین خواربار فروشی پنج مایل دورتر است.
صدای ناگهانی گربه را ترساند و او فرار کرد / دور شد.
ما دست تکان دادیم تا قطار ایستگاه را ترک کرد ( دور شد ) .
لطفاً اتاقت را تمیز کن و تمام اسباب بازی ها را سر جایشان بگذار ( دور از چشم/داخل کمد قرار بده )
ما تمام بعد از ظهر را به صحبت کردن گذراندیم.
او تا ساعت ۳ بامداد مشغول تایپ بود ( بی وقفه کار می کرد )
درد به تدریج از بین رفت.
او ده مایل دورتر زندگی می کند.
چند متر آن طرف تر
زن وقتی مرد در سفر بود دلش برایش تنگ می شد.
تا امتحان هنوز دو هفته باقی مانده است.
او در مرخصی است.
او تمام شب مشغول کار بود.
اسلحه ها داشتند پیوسته شلیک می کردند.
ماشین دزدیده شده توسط پلیس برداشته شد.
این کودکان توسط خدمات اجتماعی از والدینشان گرفته شدند
او اسباب بازی های قدیمی را دور انداخت.
قطار هنوز خیلی دور است.
او از جمع دور شد.
من یک قدم فاصله داشتم away= به معنی" فاصله داشتن"
صدا دور شد.
سه روز دیگه جمعه است away = برای نشان دادن چیزی در آینده
سه هفته دیگه تابستونه away = برای نشان دادن چیزی در آینده
حالا فرار کن
تا سه شنبه نیستش away = اشاره به غایب بودن فردی هم معنی میشه
تا سه شنبه نیستش away = اشاره به غایب بودن فردی هم معنی میشه
این پیتزا خیلی بهتر از پیتزاییه که هفته پیش خوردیم.