پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٤٥٩)

بازدید
١٤,١٤٠
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همه چی مرتبه ؟ همه چیز روبراه است؟

پیشنهاد
٠

لطفاً پتوها رو قبل از استفاده در معرض هوا قرار بده.

پیشنهاد
٠

مصاحبه رو به صورت زنده از استودیو پخش کردن.

پیشنهاد
٠

مستند امشب از تلویزیون ملی پخش خواهد شد.

پیشنهاد
٠

اتاق رو تهویه کرد تا بوی بد از بین بره.

پیشنهاد
٠

کفش های گرون قیمتش رو در مهمونی به رخ کشید.

پیشنهاد
٠

در جلسه، ناراحتی اش رو ابراز کرد.

پیشنهاد
٠

نگرانی هاش درباره ی سیاست جدید رو علناً بیان کرد.

پیشنهاد
٠

با افتخار مدل موی جدیدش رو به نمایش گذاشت.

پیشنهاد
٠

اون نمایش دهم ماه June بصورت زنده پخش میشه

پیشنهاد
٠

بیایید برویم سر اصل مطلب.

پیشنهاد
٠

حاشیه ها رو بی خیال شو و لب مطلب رو بهم بگو.

پیشنهاد
٠

بخش اصلی مقاله در نیمه ی دوم آن قرار دارد.

پیشنهاد
٠

هنوز به اصل بحث نرسیده ایم.

پیشنهاد
٠

اصل/مغز داستان در تحول شخصیت نهفته است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در منتها الیهِ در انتهایِ

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اون دور از من زندگی میکنه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیلی آسون تر به مراتب راحت تر

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تا جایی که من میتونم بگم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اداره راهداری

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نظارت شخص ثالث

پیشنهاد
٠

به نماینده اختیار داده می شود که از طرف موکل عمل کند

پیشنهاد
٠

قاضی این توانایی را دارد که ازدواج را اجرا کند

پیشنهاد
٠

شما در این کار و موفقیت ، سهم و اقتدار خواهید داشت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یک دلقک سیرک

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هاروی این طرف و آن طرف دلقک بازی در می آورد.

پیشنهاد
٠

من در نمایش نقش یک دلقک را بازی کردم

پیشنهاد
٠

شما باید سریع یه بهونه بتراشید . cook up= چیزی رو از خود درآوردن/ از خود ساختن / سر هم کردن یه داستان یا یه بهانه

پیشنهاد
٠

بعد از 10 سال رنج، 10 سال کابوس بی پایان

پیشنهاد
٠

بالاخره به پایان می رسید.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کابوس داشتن/کابوس دیدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کابوس دیدی؟

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کابوس داشتن/کابوس دیدن

پیشنهاد
٠

من هرشب دارم کابوس میبینم.

پیشنهاد
٠

من میتونم تاثیر ی که عشقم بکشه یا حال کنم روش بگذارم. . . .

پیشنهاد
٠

من فقط برای خشنود کردن پدر و مادرم ازدواج کردم.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

او هر کاری که دوست دارد ( هر کاری که میخواهد ) انجام میدهد.

پیشنهاد
٠

لطفا مرا اینجا تنها نگذار.

پیشنهاد
٠

عزیزم اون مَرد مُرده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز داشت خوب پیش می رفت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حالا تو رفتی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همه ی عشقم تموم شده

پیشنهاد
٠

عزیزم ۳ سال بود که غیبت زده بود ( ۳ سال نبودی )

پیشنهاد
٠

وقتی دید که او دارد نزدیک می شود، سریع نگاهش را دزدید away=با دور کردن چیزی از دید

پیشنهاد
٠

هتل چندین مایل از ساحل فاصله دارد away=در جهت دور از مرکز چیزی

پیشنهاد
٠

او از صحنه ی آزاردهنده روی برگرداند away=دور شدن از دید

پیشنهاد
٠

او سکه را انداخت و غلتیدن آن را تماشا کرد away=از دست دادن چیزی

پیشنهاد
٠

پرندگان از طوفان فرار کردند away=در جهت دور از همانجا

پیشنهاد
٠

آنها برای لذت بردن از زندگی آرام تر، از شهر دور شدند away=به دور از محلی

پیشنهاد
٠

جاده از دو طرف امتداد دارد away=در جهت دور از هر دوطرف