پیشنهاد‌های آزاده (٢٤,٤٥٩)

بازدید
١٤,١٤٠
پیشنهاد
٠

کلیدها در یک مکان امن نگهداری می شوند away=خارج از دسترسی

پیشنهاد
٠

بچه ها با خنده ترس هایشان را از بین بردند away=دور شدن از ترس یا نگرانی

پیشنهاد
٠

او تصمیم گرفت از شهر دور شود و در روستا زندگی کند away=دور شدن از مکانی یا موقعیت

پیشنهاد
٠

او سعی می کند عادت های ناسالم خود را کنار بگذارد away=دور شدن از عادت یا رفتار معمول

پیشنهاد
٠

بیایید کمی از بحث سیاست فاصله بگیریم away=دور شدن از موضوع یا مسئله

پیشنهاد
٠

او نمی توانست چشم از غروب زیبای خورشید بردارد away=از دست دادن چیزی

پیشنهاد
٠

قیچی را کنار بگذارید تا بچه ها نتوانند به آن دست بزنند away=خارج از دسترس

پیشنهاد
٠

راه حل فقط یک تماس تلفنی با شما فاصله دارد away=خارج از دسترسی

پیشنهاد
٠

باید مبلمان را از پنجره ها دور کنیم away=با دور کردن چیزی از مکان

پیشنهاد
٠

جاده تا افق امتداد می یابد away=به سمت یا جهت دور

پیشنهاد
٠

رودخانه از کوه ها دور می شود away=در جهت دور از مسیر

پیشنهاد
٠

او غرق در افکارش به دوردست ها خیره شد away=به دور

پیشنهاد
٠

هرچه از مرکز شهر دورتر می شدیم، سر و صدا کمتر می شد away=دور بودن از منظر

پیشنهاد
٠

کوهنوردان از مسیر منحرف شده و گم شدند away=در جهت دور از

پیشنهاد
٠

ظرف ها را از روی میز جمع کنید away=خالی کردن چیزی از مکان

پیشنهاد
٠

کشتی به دوردست ها رفت away=در راستای دور

پیشنهاد
٠

از لبه پرتگاه فاصله بگیرید away=دور شدن از چیزی

پیشنهاد
٠

او بعد از دانشگاه از دوستان قدیمی اش فاصله گرفت away=دور شدن از توجه

پیشنهاد
٠

قطار دارد از ایستگاه دور می شود away=به یک طرف دیگر رفتن

پیشنهاد
٠

او از سگ عصبانی فرار کرد away=فراری شدن

پیشنهاد
٠

آنها تصمیم گرفتند از همسایه های پر سر و صدا دور شوند away=دور شدن از مکان یا شرایط غیرمطلوب

پیشنهاد
٠

او نیاز داشت از محیط سمی محل کارش دور شود away=دور شدن از شرایط ناخوشایند

پیشنهاد
٠

او برای آرام شدن، از بحث فاصله گرفت away=دور شدن از مکان یا موقعیت مشخص

پیشنهاد
٠

دارو باید دور از دسترس کودکان نگهداری شود away=به دور از دسترس یا دسترسی

پیشنهاد
٠

او بدون خداحافظی از مهمانی بیرون رفت away=به دور از توجه دیگران

پیشنهاد
٠

آنها هتلی دور از مرکز پر سر و صدای شهر رزرو کردند away=به دور از هرج و مرج و مزاحمت

پیشنهاد
٠

او از کانون توجهات فاصله گرفت تا روی خانواده اش تمرکز کند away=دور شدن از مکان یا وضعیت معین

پیشنهاد
٠

او نیاز داشت از استرس کار دور شود away=دور شدن از شرایط ناخوشایند

پیشنهاد
٠

این مسیر از جاذبه های گردشگری به مناطق دورافتاده تر منتهی می شود away=در جهت دور از مکان خاص

پیشنهاد
٠

اشیاء تیز را دور از دسترس کودکان قرار دهید away=خارج از دسترس

پیشنهاد
٠

او هدیه غافلگیرکننده را تا روز تولدش پنهان کرد away= به دور از دید افراد

پیشنهاد
٠

برادر کوچک ترت را از چاقوهای تیز دور نگه دار.

پیشنهاد
٠

او از دوشنبه برای سفر کاری اینجا نیست / دور است.

پیشنهاد
٠

نزدیک ترین خواربار فروشی پنج مایل دورتر است.

پیشنهاد
٠

صدای ناگهانی گربه را ترساند و او فرار کرد / دور شد.

پیشنهاد
٠

ما دست تکان دادیم تا قطار ایستگاه را ترک کرد ( دور شد ) .

پیشنهاد
٠

لطفاً اتاقت را تمیز کن و تمام اسباب بازی ها را سر جایشان بگذار ( دور از چشم/داخل کمد قرار بده )

پیشنهاد
٠

ما تمام بعد از ظهر را به صحبت کردن گذراندیم.

پیشنهاد
٠

او تا ساعت ۳ بامداد مشغول تایپ بود ( بی وقفه کار می کرد )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درد به تدریج از بین رفت.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

او ده مایل دورتر زندگی می کند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چند متر آن طرف تر

پیشنهاد
٠

زن وقتی مرد در سفر بود دلش برایش تنگ می شد.

پیشنهاد
٠

تا امتحان هنوز دو هفته باقی مانده است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

او در مرخصی است.

پیشنهاد
٠

او تمام شب مشغول کار بود.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اسلحه ها داشتند پیوسته شلیک می کردند.

پیشنهاد
٠

ماشین دزدیده شده توسط پلیس برداشته شد.

پیشنهاد
٠

این کودکان توسط خدمات اجتماعی از والدینشان گرفته شدند

پیشنهاد
٠

او اسباب بازی های قدیمی را دور انداخت.