آزاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system standard: استاندارد سیستم

جدید ١٥ دقیقه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system time: [کامپیوتر] ساعت سیستم

جدید ١٥ دقیقه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

systems software: [کامپیوتر] نرم افزار سیستم

جدید ١٥ دقیقه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system test: ازمون سیستم

جدید ١٦ دقیقه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system mangement: مدیریت سیستم

جدید ١٦ دقیقه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system balance: تعادل سیستم

جدید ١٦ دقیقه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

systemoless: فاقد سیستم صحیح

جدید ١٦ دقیقه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system failure mode and effect analysis: [صنعت] تجزیه و تحلیل حالات بالقوه خ ...

جدید ١٦ دقیقه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system library: کتابخانه سیستم

جدید ١٦ دقیقه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

because of you: به خاطر تو

جدید ١٦ دقیقه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

systems programming: برنامه نویسی سیستم

جدید ١٦ دقیقه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

systemization: طبقه بندی

جدید ١٦ دقیقه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

system check: بررسی سیستم

جدید ١٦ دقیقه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

systematic code: رمز اصولی

جدید ١٧ دقیقه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to go apeshit: روانی شدن ( از سر خشم ) به جنون رس ...

جدید ٥ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

did business: made a business deal

جدید ٥ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stick in one's throat: ( حرف و غیره ) در گلوی کسی گیر کردن

جدید ٥ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stick icy pop: frozen ice treat on a stick

جدید ٥ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arouse controversy: cause disagreement

جدید ٥ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aroused his envy: caused him to be jealous

جدید ٥ ساعت پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٧ ساعت پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٨ ساعت پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

جدید ١٠ ساعت پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

جدید ١٠ ساعت پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ١٠ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there’s no such thing as: اصلا همچین چیزی وجود ( حقیقت ) ندار ...

جدید ٢٣ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there is no such thing as: اصلا همچین چیزی وجود ( حقیقت ) ندار ...

جدید ٢٣ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to have a thing for something: از چیزی خوش آمدن

جدید ٢٣ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s a good thing that: چیز خوبی است که

جدید ٢٣ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's a good thing that: چیز خوبی است که

جدید ٢٣ ساعت پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

close the door please: بی زحمت در را ببندید

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close the door behind you: در را پشت سرت ببند

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

close the door upon: shut the door in the face of

١ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

please god: انشاالله

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

please turn over: بی زحمت ورق بزنید

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

please take a seat: خواهش میکنم بفرمایید بشینید

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mustaches uncle: عمو سبیل دار

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you are blushing: داری خجالت میکشی؟

٢ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one year ice: [زمین شناسی] یخ یکساله هر یخ دریایی ...

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

warranty period: [حسابداری] دوره تضمین

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

austerity years: years of hardship

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

austin: شهر آستین ( مرکز ایالت تگزاس - امری ...

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

harakiri: هاراگیری ( خودکشی از راه دریدن شکم ...

٢ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one day remain: یک روز باقی مانده

٢ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitimateness: lawfulness

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seemed to be: looked as if

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitimate variable: [ریاضیات] متغیر قانونی

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitmate: مشروع

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitimate variables: [ریاضیات] متغیر های مجاز

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

legitimate use: lawful usage

٣ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

occupied the throne: governed as king

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

occupy a position: hold a job

٣ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

being ruptured: breaking apart

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

entrancement: بیهوشی

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

entrymate: اسب شرکت کننده همزمان با اسب دیگر ب ...

٤ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nut cake: baked cake which contains nuts

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nut cookies: cookies with nuts

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nut fiber: [نساجی] لیف میوه ای - لیف درخت

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nut key or nutter: گُوِه کش

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nut washer: [عمران و معماری] واشر مهره

٤ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the sound of music: آوای موسیقی

٤ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bagel bender: ( offensive slang ) jewish person

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bear the palm: جایزه را بردن

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mistakenness: در اشتباه بودن

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mistake in of fact doctrine of: [حقوق] نظریه اشتباه موضوعی ( اشتباه ...

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mistake in of law: [حقوق] اشتباه حکمی

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jesus h christ: The "H" in Jesus H. Christ is a Chr ...

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rip off selvage: [نساجی] بافتن کناره پارچه با نخ موق ...

٥ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am following: گوشم با شماست آره متوجهم آره میفهم ...

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

following distance: [عمران و معماری] فاصله بین وسایل نق ...

٥ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٥ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wait in: ( انگلیس - درانتظار کسی ) در خانه م ...

٦ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٦ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gave him a piece of his mind: let him have it

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gave him a handicap: put him at a disadvantage

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gave him time: allowed him a postponement

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gave him shelter: provided him with cover from the el ...

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gave him everything: gave him all that he now has

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no shortcut: بدون میانبر

٦ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the day of wedding: روز عروسی

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was thrown out: was kicked out

٦ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

happy end: positive conclusion

٦ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lucklessness: بدبختی

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sawfish: ( جانورشناسی ) اره ماهی

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

saw toothed: دارای دندانه اره مانند

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sawing machine: cutting tool

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cutting tool: sharp tool which is used to cut thi ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ridgeway: - جاده ای که در امتداد پشته یا رشته ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ridge bone: ستون فقرات پشت

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anchoret: راهب

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anchoress: راهبه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just met you: تازه با شما آشنا شدم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you mean: تو بدجنسی/گستاخ هستی

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the occasion of: به مناسبت، به خاطر

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on the track: مربوط ( یا نامربوط ) به موضوع

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidence game: ترفند کلاهبرداری

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidence factor: [کامپیوتر] عامل اعتماد حد و اندازه ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidence limit: [صنعت] حد اطمینان

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leave behind for posterity: leave for the coming generations

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noisy person: one who creates a lot of noise

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidence band: [عمران و معماری] نوار اطمینان

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidence belt: [عمران و معماری] کمربند اطمینان

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confidence set: [ریاضیات] مجموعه ی اطمینان

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

follow rest: تکیه گاه متحرک

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

follow the arrow: go in the direction of the arrow!

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holden comp: [نساجی] شانه با حرکت چهارگوش

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holdenite: [زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

liny: باریک، نازک

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

too tight: too strong too forceful

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was furious: was extremely mad

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whatman: کاغذ رسم

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what kind of man are you: تو چه جور آدمی هستی؟

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nothing to tell home about: nothing special

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was faced with: had to deal with

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was faithful to: did not cheat on

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was fed up with: was tired of

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was filled with pride: was very proud

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was filled with rage: was extremely angry

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was filled with shame: was extremely embarrassed

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was finally convinced: saw clearly

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was flogged: was whipped

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was fond of him: respected him

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was fond of the bottle: was in the habit of getting drunk

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was forbidden to: was not allowed to

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was forgiven: was pardoned

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was forgotten: people forgot about him/it

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was fortunate: was very lucky

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was found innocent: evidence proved that he did not com ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

was framed: had the blame placed on him

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

goodish: نسبتا خوب

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mineralogist: معدن شناس

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drive to desperation: drive someone crazy

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belay chain: زنجیرة حمایت

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

critical molecular mass: [شیمی] جرم مولکولی بحرانی

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

critical moisture: [زمین شناسی] رطوبت بحرانی در یک خاک ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hitting the target: hitting the nail on the head

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

back in place: returned to its proper place

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

backing wall: [عمران و معماری] دیوار پشت کار

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

golden heart: قلب طلایی

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hitting time: [آمار] زمان اصابت

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hitting the bull's eye: hitting the center of a target

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't believe you: باور نمیکنم دروغ میگی

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't believe i'm doing this: باور نمی کنم [باورم نمی شود] ( که ) ...

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who's in charge here: کی اینجا مسئوله؟

١ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

who is in charge here: کی اینجا مسئوله؟

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belay in opposition: حمایت دو سویه

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belay device: ترمز طناب

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belay plate: ترمز طناب

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belay length: طناب انفرادی

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internal secretion: ( ماده ای که از اندام درونی به خون ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

internal rhyme: قافیه ماقبل اخر

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paralyzer: someone or something that causes th ...

١ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fantasizer: one who creates fantasies

١ هفته پیش

مدال‌های آزاده