آزاده - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue ruin: قراضه آبی

جدید ٣ ساعت پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٧ ساعت پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ٧ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murderess: قاتل ( زن )

جدید ٨ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murder of innocent people: killing of common harmless people

جدید ٨ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murder on the orient express: famous murder mystery written by th ...

جدید ٨ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murderian: [زمین شناسی] آشکوبی در ایالت نیویور ...

جدید ٨ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murder conspiracy: plot to commit murder

جدید ٨ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murder in the first degree: murder with intent to kill

جدید ٨ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murdered him: assassinated him

جدید ٨ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murderee: one who is murdered

جدید ٨ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murderous attack: deadly attack

جدید ٨ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

murderous fire: fire which causes death

جدید ٨ ساعت پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

جدید ٩ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forkedness: شکافته شدن؛ باز شدن؛ ترک خوردن

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fork oscillator: [برق و الکترونیک] نوسانساز دیاپازون ...

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forked end: end that is split into two or more ...

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fork connection: [برق و الکترونیک] اتصال چنگالی

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fork end: fork - like end of a bicycle frame ...

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fork grate: [نساجی] دروازه چنگال بافندگی

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fork head: [نساجی] قطعه دوشاخه سر - سرچنگالی

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fork of river: [عمران و معماری] شاخه رودخانه

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fork wrench: [عمران و معماری] آچار کج

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tight assed: ( زننده - خودمانی - رفتار و غیره ) ...

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forky: چنگالی، چنگال دار

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forkball: ( بیس بال ) توپی که با انگشتان شست ...

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fork up: ( informal ) to hand over, with som ...

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forkedly: بطور شاخه شاخه

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forklike: like a fork branched divergent pro ...

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forksful: amount that a fork can hold

جدید ١٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unwedding ceremony: official ceremony performed to cele ...

جدید ١٠ ساعت پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

جدید ١٣ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

art direction: [سینما] کارگردان هنری - صحنه آرایی ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dinner without grace: term for sexual relations before ma ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

art of drama: ability to be a believable and impr ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dinner gown: formal dress worn in the evening

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

art of sculpture: ability to shape and mold materials ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dinner bell: bell that is rung to announce that ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

art of photography: ability to create beautiful photogr ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dinner ring: انگشتر مهمانی ( انگشتر دارای جواهر ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

art restoration: repairing of old or damaged works o ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dinner wagon: میزی که روی غلطک میگردد و در سفره خ ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

art criticism: evaluation of the relative merit of ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dinner hour: ظهر

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

art film: [سینما] فیلم هنری - فیلم هنری ( یا ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

art of painting: act of knowing how to create works ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

art septieme: [سینما] هنر هفتم

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

got a negative answer: was told "no", received a contrary ...

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

got an invitation: was invited to attend an affair

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

got an electric shock: received an electric shock

جدید ٢٠ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flounderingly: strugglingly, with difficulty, clum ...

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

art song: poem that has a musical quality and ...

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

art is long life is short: هنر ابدی است و زندگی فانی

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dinner is served: شام حاضره

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

art historical: وابسته به تاریخ هنر

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dinner is ready: ناهار اماده یا حاضره

جدید ٢١ ساعت پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trenched section: [عمران و معماری] فرم صندوقه ای توگو ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

section gang: کارگران قطعه ی بخصوصی از راه آهن

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

section mark: [نساجی] علامتی رنگی که در کناره چله ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

section crew: دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه ا ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

section hand: کارگر عضو دسته معینی از کارگران راه ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trench fever: ( پزشکی ) تب خندق

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dogfish: سگ ماهی، اره ماهی، سگ دریایی

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trench mouth: ( پزشکی ) گلو درد سنگری

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trench mortar: ( جنگ افزار ) خمپاره ی سنگری ( قابل ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trench or marine: [زمین شناسی] ژرفنا، درازگودال

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trenched: they trenched the town دور شهر سنگر ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trench or trenches or trenches: [زمین شناسی] دراز گودال - حوضه های ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trenching machine: [معدن] شیارکن ( حفاری اکتشافی )

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

section warping drum: [نساجی] نورد چله پیچی بخشی

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

section with lateral support: [عمران و معماری] مقطع با اتکای جانب ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

e gaz: [خودرو] ارتباط الکتریکی بین موتور و ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sectional hut: [نفت] بوش دوپاره

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trenchancy: sharpness, wittiness

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

e glass: [پلیمر] نوع الکتریکی الیاف شیشه

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smooth shaven: بدون ریش و سبیل

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flawy: مودار، ترک دار، معیوب

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flaw lead: [زمین شناسی] مسیر باریک یک مسیر کشت ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flaw fault: [نفت] گسل کفانه لغز

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sectionalized vertical antenna: [برق و الکترونیک] آنتن عمودی قسمت ش ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intentioned: ( معمولا به صورت پسوند و با هایفن ) ...

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

section plan: [عمران و معماری] تصویر مقطع

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

section paper: graph paper

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

section of valley: [عمران و معماری] نیمرخ عرضی دره

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

things are tough all over: اوضاع همه جا سخته

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

section warping: [نساجی] چله پیچی بخشی

١ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for the reason: [ریاضیات] به این ترتیب

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nailed boots: کفش میخ دار، کفش نعلی

١ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incalescence: گرم شدگی

١ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dead ringer: این عبارت معمولاً برای اشاره به چیز ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regarding last month’s reports i would like to add…: در مورد گزارش های ماه گذشته، من می ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if nobody has anything else to share let’s move on to…: اگر کسی چیز دیگری برای به اشتراک گذ ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i think that covers it now we can go to our next topic: من فکر می کنم که آن را پوشش می دهد. ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

since we’ve covered this issue now we can go to the next one: از آنجایی که ما این موضوع را پوشش د ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the next topic we need to cover is…: موضوع بعدی که باید به آن بپردازیم …

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can we continue this discussion later and go back to…: آیا می توانیم این بحث را بعداً ادام ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are getting out of topic can we return to…: داریم از موضوع خارج می شویم. آیا می ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can we go back to our subject please: لطفا به موضوع خود برگردیم؟

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m afraid we are running out of time so could we go back to…: می ترسم وقتمان تمام شود، پس آیا می ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

getting back to the topic…: برمی گردیم به موضوع…

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let’s skip this topic and take it up at another time: از این موضوع بگذریم و در فرصتی دیگر ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i would like to thank you for being here on time: من می خواهم از شما تشکر کنم که به م ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i wish to thank you all for coming on such short notice: من می خواهم از همه شما برای حضور در ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

could everyone briefly introduce themselves: آیا همه می توانند مختصرا خود را معر ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i would like to introduce…: می خواهم … را معرفی کنم

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i would like to begin by introducing…: می خواهم با معرفی…

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it’s my pleasure to introduce…: باعث افتخار من است که معرفی کنم…

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shortly after we’ll go over…: مدت کوتاهی بعد می رویم…

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

next we will consider…: در ادامه به بررسی…

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if there’s enough time we will also go through…: اگر زمان کافی باشد، ما هم می گذریم…

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

finally we will talk about…: درنهایت در مورد…

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i would like to inform everyone about the project’s progress: مایلم همه را از پیشرفت پروژه مطلع ک ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how is the project coming along: پروژه چگونه پیش می رود؟

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

has everyone submitted their monthly reports: آیا همه گزارش های ماهانه خود را ارس ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

can you let us know what’s new in…: می توانی به ما اطلاع بدهی که چه چیز ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

then we’ll try to cover…: سپس سعی می کنیم پوشش…

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chime in with: رابطه ی منطقی داشتن جور آمدن با

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thank you all for coming: از همه شما به خاطر آمدنتان متشکرم

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i appreciate everyone being here: از حضور همه در اینجا قدردانی می کنم ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first i’d like to welcome you all: ابتدا به همه شما خوشآمد می گویم.

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let’s take a moment and introduce ourselves: بیایید کمی وقت بگذاریم و خودمان را ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

please join me in welcoming…: لطفا در خوشامدگویی به من ملحق شید…

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

our aim today is to…: هدف امروز ما این است که…

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by the end of today’s meeting we need to…: تا پایان جلسه امروز باید…

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guilty of perjury: پیمان شکن

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’ve scheduled this meeting so that we…: من این جلسه را طوری برنامه ریزی کرد ...

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guilty of fraud: محکوم به کلاه برداری

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the purpose of today’s meeting is…: هدف از جلسه امروز…

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guilty to plead not: [حقوق] انکار کردن گناه یا جرم خود ...

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

today we are going to…: امروز قصد داریم…

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guilty or not guilty: guilty or innocent

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first we will be discussing…: ابتدا بحث خواهیم کرد…

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guilty to plead: [حقوق] اعتراف کردن به گناه یا جرم

٢ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

after that we will move on to…: پس از آن به سراغ …

٢ روز پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

we are now quits: دیگر حسابی نداریم

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

we are want of money: به پول احتیاج داریم

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

we are in need of two engineer: ما به دو تن مهندس نیازمند هستیم

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

we are down on our luck: اکنون بخت به ما پشت کرده است

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

we are now even: حالا با هم بی حساب شدیم

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

we are beset with dangers: خطر ما را فراگرفته اند

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chunk of the economy: respectable portion of the economy

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

giant hailstone: [آب و خاک] غول تگرگ

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one armed man: person who only has one arm

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one armed: having only one arm

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one armed bandit problem: [آمار] مسئله ماشین قمار یک بازو

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

veal piccata: ( گوشت گوساله ی سرخ کرده در آب لیمو ...

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

one armed bandit: ( امریکا - خودمانی ) ماشین سکه خور ...

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vealer: گوساله ای گوشتی

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vealy: گوساله وار غیر بالغ

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is your throw: it's your turn

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tommyrot: ( خودمانی ) چرند، مزخرف

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tommy atkins: سرباز انگلیسی

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tommy shop: دکان خواربار فروشی یا نانوایی

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tommy key: [نساجی] کلید دستی - ابزار ویژه تنظی ...

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

merde: ( فرانسه - ناخوشایند ) گه

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tommy gun: مسلسل دستی

٢ روز پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ روز پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wiredraw: ( فلز را ) تبدیل به سیم کردن، مفتول ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wired and connection: [برق و الکترونیک] اتصال و سیمی

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wired nut: گُوِه سیمی

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wire dam: [عمران و معماری] بند سیمی

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tucked fabric: [نساجی] پارچه چین دار

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tucked in motion: [نساجی] عمل تو کشیدن پود کناره

٣ روز پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valley or loop moraine or valley or loop or valley or loop: [زمین شناسی] یخرفت حلقه دره ای، یخر ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valley or head cirque: [زمین شناسی] سیرک رأس دره ای - سیرک ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valley of the shadow of death: passage into death

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valley meander: [زمین شناسی] رودپیچ ( مئاندر ) دره ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valley fill: [زمین شناسی] مواد پر کننده دره ها - ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soldier crab: small australian crab pale blue in ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lowest common multiple: کوچکترین مضرب مشترک

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tacks: we made two tacks in rounding the i ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valley stream: [زمین شناسی] رود دره ای - یک دره و ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lowest useful high frequency: [برق و الکترونیک] پایین ترین بسامد ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tack o rama: totally tacky

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valley rafter: [عمران و معماری] تیر آبروی مشترک با ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lowest bid: lowest financial offer

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tackiness agent: [خودرو] ماده افزودنی دارای خاصیت چس ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valley of a roof: [عمران و معماری] سرناودان لب بام - ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

documentary draft bill: [ریاضیات] برات اسنادی

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tackie: ( south african usage ) pair of spo ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valley of jezreel: valley located in the lower galilee ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

documentary exhibits: [حقوق] مستندات، پیوستها

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valley line: imaginary line along the length of ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tacking up catch: [نساجی] جغجغه

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drafting zone: [نساجی] منطقه کشش - ناحیه کشش ( در ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valley head: [زمین شناسی] رأس دره - بخش بالایی ی ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tackler tuner overlooker: [نساجی] مکانیک - مکانیک تنظیم کننده ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drafting system: [نساجی] سیستم کشش - قسمت کشش در ماش ...

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valley gutter: [عمران و معماری] ناودان بام

٣ روز پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

draftily: in a drafty manner

٣ روز پیش

مدال‌های آزاده