پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
Shooting
providential
Unadorned
Mimic
Wind
پهپاد هواپیمای بی سرنشین
یکسان کردن ، برابر کردن یکسان شدن ، برابر شدن
Send awayv
Send away
زنگ صدا ، آهنگ صدا
یه نوع میوه
مصون ساختن ایمن کردن
تشدید کردن
تجسم یافته
بدون آمادگی
Information
Moor
هواخوری کردن
اردوگاه
جنگ به پا کردن جنگ به راه انداختن
ولگرد حیوان ولگرد
کشیدن لنگر
weigh anchor
مسیر بازی بولینگ
on the alert
مزرعه
raucous grating
فرماندهی را به عهده گرفتن
گروهی از کشتی های کوچک
معاف کردن از
Counterfeit
In the first place
با پای پیاده ، پیاده
Not long after. . . .
Fume
جوانمرد ، جوانمردانه ، باشکوه ، شجاعانه
Vexation
به ستوه آمده به تنگ آمده
فراگیر
Do service
خدمت کردن لطف کردن
فرافکنی کردن
carry one's projection
Projection
کسی را در معرض چیزی قرار دادن ، معمولا خطرناک یا ناخوشایند
به شکل دانه به صورت نهفته
masquerade
اشباع شده ، سرشار
Invalid
Willpower