پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
By half
On average
Concede the bet
Make a bet
غیر محتمل بعید غیر معقول
چندبرابر چیزی : Several times sth A few times sth
از بین رفتن ، کم شدن
Nail glow
باز تاب کردن ، کمانه کردن
تغییر و تعدیل
هنوز نیومده ولی میاد
Double Triplet Quartet Quintet Sextet Septet Octet
naught
چرخیدن دور . . .
تقریبی
annihilate thwart Nullify counteract
fallacy
در دسترس ماندن
Relegate to oblivion
Meant
غیرقابل چشم پوشی
Bristle
Keep time
sanctify
پول گرفتن
سوء استفاده گرانه
anodyne
palliative
طرح ابتکار عمل
به طرفداری از یکی
Set foot in
Refute Deny
Painting
کسی را در مسیری قرار دادن
تنهایی سر خود برای خود On my own account : برای خودم به تنهایی از طرف خودم
Settle the differences
soporific
Tranquilizing pill
بنایی شده ، سنگ کاری شده، آجر کاری شده
Scrawl
rancor
نیروی کمکی
vagabond
parable
روحیه چیز روحیه بخش
بدبو ، کثیف
punctilious
افتادم
Patriotic adj
Attend to See to