پیشنهادهای reza asgharian (Ashkbos) (٣٣)
قومی جنگجو و تورک که آنا تومروس هم از آنان بود که در جنگی کوروش رو شکست داد و سرش رو برید. سکا= سک ا سک در ترکی یعنی ویران کننده، تخریب کننده سک, ...
مسلمان از ریشه سلمان و به معنای سالم و پاکیزه و عاری از عیب و بت پرستی است. سلمان لقبی است که به روزبه فارسی داده شده است که ریشه آن در زبان ترکی از ...
مان ربطی به خان نداره و جدای از خان است. مان، ماندن، ماندگار که معنای ایستادن و توقف کردن رو میرسونه. مثلا در فارسی میگیم �در خانه بمان� پس بنابرا ...
رقیه در ترکی به شکل اورگویه، اورگو، اورگویا تلفظ میشه و شکل صحیحش هم همان تلفظ ترکی است که معنای بالا رونده رو میده. اورگویه=اور گوی ه اور=روح یا رو ...
در ترکی به کلسوم، گولسوم گفته میشه و به معنی خنده رو، خندان است. گول: ( گل، غنچه، خنده ) سوم یا سان: ( همسان، همانند، مانند ) گولسوم: همانند گل، ه ...
میشه گفت پنجره در اصل بصورت پنگیر بوده که بعدها با عربی سازی زبان ایرانیان به پنجره تبدیل شده مثل: نورگیر، بادگیر حتی �در� یا �ورودی� هم که واژه ا ...
دارو، دوا، درمان هر سه از یک ریشه ترکی دومک ( کوبیدن ) ساخته شده اند. دوو ( کوبیدن ) در ترکی به آسیاب کردن هم درمان میگن. آسیاب: درمان آسیاب آبی ...
کوثر به معنی چشمه است. در ترکی به چشم میگن کوز و به چشمه علاوه بر بولاخ، کوزه هم میگن. کوثر شکل تغییر یافته کوز و به معنی چشمه است. چشمه کوثر سف ...
در زبان ترکی به چشمه علاوه بر بولاخ، کوزه یا گوزه نیز میگویند. به دهانه پل ها هم کوزه میگن. مثلا پل با سه دهانه قوس رو میگیم اوچ گوزلو ( کوزلو ) کور ...
به لیوان کوچک نیز فنجان گفته میشه.
فنچ و فندقی به معنای کوچک و احتمالا دارای ریشه ترکی است. در ترکی همچنین به کوچک میگیم جینگیلی، فینگیلی
فین قومی از نژاد داورال - آلتایی . اویغورهای ساکن اروپا ساموئیتها . سوپارها چرمیشها لپارها استیاکها و واگولهای مقیم روسیه از اقوام منتسب به نژاد مذکو ...
جناب بابک عدالتی با مغلطه گویی و پانفارس بازی چی رو میخوای ثابت کنی؟ وقتی میگی فنجان واژه ای فارسی است خب بیا ثابت کن که این واژه فارسی است اما چون خ ...
کشتی واژه ترکی از ریشه ( کشمک، چشمح ) در لغت به معنی رد شدن، جلو زدن و سبقت گرفتن است. مثال اونو کشتی ( از اون جلو زد ) اوردان کشتی ( از آنجا گذشت ...
گنده از ریشه گن ترکی به معنی ( گشاد، بزرگ ) است. گن=گشاد، جادار، بزرگ گنده: گشاد، جاداره، بزرگه
۱ - خرد به معنی خورد کردن ترکی است. در ترکی به کوچک میگن خیردا کوچک:خیردا کوتاه: خیردا کوتاه کردن: خیرداتماق کوچک کردن ( بخش کردن ) : خیردالاماق ال ...
بوق یا بوغ در زبان ترکی به معنی بخار است. به سیبیل هم بوغ میگن. بوق گرما که گفتن در زبان کردی به معنی حمام بخار است ترکیبی از واژه ترکی است. بوغ، ...
گندم واژه ای ترکی و به معنی روزی است. گون دم: روزی ام گون در ترکی به معنی خورشید و روز است. دم هم مصدر است. گون دم= روزیم، گندم: روزی، برکت
فلکه: به مکانی که کارگران روز مزد در آن جمع میشوند تا بر حسب نیاز سر کار روند فلکه گویند. در زبان ترکی به کارگر، فهله میگویند. فهله یا پهله به معن ...
در زبان ترکی از واژه �قایناق� �گلیم� ( آمده ) �بینا� �بیناسی�: بنیه �چیخیش� :بیرون آمدن استفاده میشه. هاردان ( از کجا ) کیمنن ( از کی ) هم استف ...
چرخ و چرخاندن ساخته شده از واژه ترکی از ریشه چوویرمک ( گردون، چرخون ) است. چرخ و چرح ( نان ) از یک ریشه و به معنی گردانده شده، گردان هستند. نان در ...
چرخ ساخته شده از واژه ترکی از ریشه چوویرمک ( گردون، چرخون ) است. چرخ و چرح ( نان ) از یک ریشه و به معنی گردانده شده، گردان هستند. نان در ترکی چرح= ...
چرخ ساخته شده از واژه ترکی از ریشه چوویرمک ( برگرداندن، گردان ) است. چرخ و چرح ( نان ) از یک ریشه و به معنی گردانده شده، گردان هستند. نان در ترکی ...
داغون از ریشه ترکی داغیلماق و متضاد ییغیلماق ( جمع شدن ) است. داغیلماق مفهوم برگشت رو میده، پراکنده شدن جمع، تخریب سازه، برگشت به اول، قیامت ( قییتم ...
آخر و آرخا از یک ریشه و در ترکی به معنی پشت، عقب است. آرخا: پشت، عقب آرخاندا وارام: پشتت هستم ارخئین: پشت گرم، مطمئن آخر از مشتقات آرخا است. آخر: ...
درنگ و بی درنگ واژه ای ترکی و از ریشه دورماق، دوران، دورنگ به معنی ایستادن و توقف کردن است. درنگ /derang/ مترادف درنگ: ایست، توقف، سکون، مکث، وقفه، ...
درنگ واژه ای ترکی و از ریشه دورماق، دوران، دورنگ به معنی ایستادن، توقف کردن است. دور، دورون، دایان درنگ /derang/ مترادف درنگ: ایست، توقف، سکون، مک ...
تبار و تیره از واژه ترکی توروم ( آب منعی ) است. تبار واژه ای ترکی و از ریشه توره، توروم ( آب منعی ) است. به معنای از آب منعی، از ژن، از نژاد، از جن ...
اشکانیان: اشکانیان از ریشه �اش eş� به معنی جستن است. اش eş یا اشمک eşmek: وارسی کردن، جستجوی درونی، واکاوی، شکافتن برای جستجو ( بالاتر از جستجو، ج ...
کوشانیان و اشکانیان هر دو دارای معنی کوشش، جستجوگر، جستجوی درونی است. در زبان ترکی اشeş اشمک eşmek :درون چیزی جستن، جستجوی درونی، وارسی کردن حتی ...
خان و سابقه و ریشه تاریخی آن خان، نام و عنوانی مغولی - ترکی - آلتائی است. در آغاز مترادف کلمه ترکی قاغان، قاقان، قایان، قاآن ( جغتائی ) و فرم عربی ش ...
پارسی باستان همان ترکی است. فارسی امروزی هم اکثر کلماتش ساخته شده از زبان ترکی است. فنجان: فنچ، کوچک، پنگان در زبان ترکی به کوچک، چینقیلی، جینقیلی، ...
باد شکل جدید پاد یا پات در ترکی از ریشه پیله مک است. پاتداماق: ترکیدن پاتداتماق:ترکاندن پیله: فوت کن به بادبادک در ترکی قویوق، قویوخ، قووق، قویوق ...