پیشنهادهای reza asgharian (Ashkbos) (٦٠)
داغون از ریشه ترکی داغیلماق و متضاد ییغیلماق ( جمع شدن ) است. داغیلماق مفهوم برگشت رو میده، پراکنده شدن جمع، تخریب سازه، برگشت به اول، قیامت ( قییتم ...
آخر و آرخا از یک ریشه و در ترکی به معنی پشت، عقب است. آرخا: پشت، عقب آرخاندا وارام: پشتت هستم ارخئین: پشت گرم، مطمئن آخر از مشتقات آرخا است. آخر: ...
درنگ و بی درنگ واژه ای ترکی و از ریشه دورماق، دوران، دورنگ به معنی ایستادن و توقف کردن است. درنگ /derang/ مترادف درنگ: ایست، توقف، سکون، مکث، وقفه، ...
درنگ واژه ای ترکی و از ریشه دورماق، دوران، دورنگ به معنی ایستادن، توقف کردن است. دور، دورون، دایان درنگ /derang/ مترادف درنگ: ایست، توقف، سکون، مک ...
تبار و تیره از واژه ترکی توروم ( آب منعی ) است. تبار واژه ای ترکی و از ریشه توره، توروم ( آب منعی ) است. به معنای از آب منعی، از ژن، از نژاد، از جن ...
اشکانیان: اشکانیان از ریشه �اش eş� به معنی جستن است. اش eş یا اشمک eşmek: وارسی کردن، جستجوی درونی، واکاوی، شکافتن برای جستجو ( بالاتر از جستجو، ج ...
کوشانیان و اشکانیان هر دو دارای معنی کوشش، جستجوگر، جستجوی درونی است. در زبان ترکی اشeş اشمک eşmek :درون چیزی جستن، جستجوی درونی، وارسی کردن حتی ...
خان و سابقه و ریشه تاریخی آن خان، نام و عنوانی مغولی - ترکی - آلتائی است. در آغاز مترادف کلمه ترکی قاغان، قاقان، قایان، قاآن ( جغتائی ) و فرم عربی ش ...
پارسی باستان همان ترکی است. فارسی امروزی هم اکثر کلماتش ساخته شده از زبان ترکی است. فنجان: فنچ، کوچک، پنگان در زبان ترکی به کوچک، چینقیلی، جینقیلی، ...
باد شکل جدید پاد یا پات در ترکی از ریشه پیله مک است. پاتداماق: ترکیدن پاتداتماق:ترکاندن پیله: فوت کن به بادبادک در ترکی قویوق، قویوخ، قووق، قویوق ...