پیشنهادهای آرش ایرانپور (١,٦٦٧)
زندانی کردن
نگیزه /نگیزش
نگیزیدن/نگیختن در پارسی نو برگرفته از نکیژیدن/نکیختن در پارسی میانه بوده و معنی آن توضیح دادن است.
نگیزیدن/نگیختن در پارسی نو برگرفته از نکیژیدن/نکیختن در پارسی میانه بوده و معنی آن توضیح دادن است.
در پارسی میانه: گوکان
انحراف جنسی است و در زبان پارسی دشمرزی نام دارد به خود شخص هم دشمرز گفته می شود. همجنسبازان پیروان اهریمن هستند
دشمرز
در زبان پارتی وخازیدن/وخاشتن به معنی خواستن بوده
در زبان پارتی واییدن/واستن به معنی هدایت کردن بوده
در زبان پارتی واییدن/واستن به معنی هدایت کردن بوده
افراستن ربطی به افراختن ندارد. چند فعل جدا از هم داریم: ۱ - افرازیدن / افراختن ۲ - افراشیدن / افراشتن ۳ - افراییدن / افراستن ۱ و ۲ که شناخته شده ...
افراییدن / افراستن از کارواژه پارتی پدراییدن / پدراختن گرفته شده به معنی آماده کردن.
پرگاژیدن ( ستاک کنون ) پرگاشتن ( ستاک گذشته ) این کارواژه در زبان پارتی به معنی زندانی کردن بوده است. {دستور زبان باغ بیدی}
پرگاژیدن ( ستاک کنون ) پرگاشتن ( ستاک گذشته ) این کارواژه در زبان پارتی به معنی زندانی کردن بوده است. {دستور زبان باغ بیدی}
کژمرز
آشگر
آشیدن
آشیدن
نام ایرانی پسرانه به معنی کسی که باهوش زاده شده.
زیرک از ریشه واژه ژیر در زبان پارتی به معنی باهوش و باخرد است.
در زبان پارتی ژیر به معنی باهوش و باخرد بوده است، زبان سورانی هم این واژه را به همین ریخت و همین معنی دارد، واژه زیرک در پارسی نو نیز از همان ریشه ژی ...
واژه �اَخشاوَن� در زبان سغدی به معنی شاه است. می توان به عنوان نام پسرانه از این واژه ایرانی استفاده کرد.
در برخی گویش های ایرانی به معنی تر و تازه
کژمرزی
سه چم دارد: ۱ - آبی که در رودخانه می رود. ۲ - سازی که مانند بربت است. ۳ - در برخی گویش ها به چم فرزند دلبند
نام یکی از پسران داریوش بزرگ که ریخت ایرانی آن شناخته شده نیست.
مَهزاد ( Mahzād ) نام دختر است و مِهزاد ( Mehzād ) نام پسر.
در سانسکریت: مدگو در پارسی نو: غو در تازی: تم
فامتن
گروفه
پکیدن
پکاندن
در گویش های استان پارس مانند گویش شیرازی: کارواژه پُکیدن ( یا پوکیدن ) دو دیدگاه دارد، ۱ - ترکیدن و انفجار مانند پکیدن بادکنک ۲ - پاره شدن مانند پک ...
پیسیدن
در پارسی میانه: نِکارَک
در پارسی میانه: کنتیگر
در پارسی میانه: نِکار
در پارسی میانه: زیه ( Zih )
چهرشناسی
مخفف افروزیدن است
فرو رفتگی ناخواسته در جسمی مانند آهن یا پلاستیک
تارپیوند
بَختگان: نام دریاچه و شهرستانی در استان پارس که از واژه بَخت گرفته شده بُختگان: نام خانوادگی بزرگمهر وزیر خسرو انوشیروان که از نام پدرش بُخته ( بُختک ...
در ایران باستان فرنام �اُستیگان� را با این مفهوم می داده اند، فرنام بزرگمهر بختگان بوده.
جدامد ( از پارسی انجمن )
همرسی
دانلود کنیدن
دانلود کردن