پیشنهادهای آرش محمدی (٣٠)
لجباز همچون قاطر ، خیلی لجوج و یک دنده. My brother can be as stubborn as a mule
شما را ناامید نمی کنم.
Main story of Holocaust is about bystanders and their complicit silence داستانِ اصلیِ هلوکاست درباره ی تماشاچیان [ واقعه، جرم] و سکوتِ همدستانه ی آنه ...
They aim to make Tesco a household name in their country هدف آنها تبدیل [شرکت] تِسکو به یک نام [بِرَند] مشهور در کشورشان است.
Unenviable position موقعیت ناخوشایند ( بدجور - ناخواستنی ) They were in unenviable position of having to defend themselves from international critic ...
Requirements of civil conduct الزاماتِ رفتارِ مدنی
vicarious responsibility مسئولیت غیرمستقیم. vicarious experiment تجربه غیرمستقیم ( empathise ) .
مظنون به مشارکت. allegedly involved in money laundering مظنون به مشارکت در پولشویی.
Just out of curiosity فقط از روی کنجکاوی
He arrested in murky circumstances او به واسطه ی [انجام مجموعه] عملیاتی پیچیده، دستگیر شد.
لیوان یکبار مصرف.
ترتیبِ کسی یا چیزی را دادن. Two goals by Raul disposed of Barcelona دو گلِ رائول ترتیبِ بارسلونا را داد ( کارِ بارسلونا را یکسره کرد )
She is to feature in major advertising campaign قرار است او در [برگزاری] یک گردهماییِ بزرگ تبلیغاتی ایفای نقش کند.
نوشتنِ شرح و حاشیه بر [در رابطه با] یک نظر .
بررسیِ آبخور [کشتی] - مجموعه عملیاتِ میدانی و محاسباتی، بر مبنای اصل ارشمیدس، جهت اندازه گیری وزن محموله [ها] ی بارگیری شده به [تخلیه شده از] انبار ه ...
بررسیِ آبخور [کشتی] - مجموعه عملیاتِ میدانی و محاسباتی، بر مبنای اصل ارشمیدس، جهت اندازه گیری وزن محموله [ها] ی بارگیری شده به [تخلیه شده از] انبار ه ...
مقدار ارتفاع مایعی که جهت پر شدن یک مخزن [ خالی / نیمه پر ] لازم است در آن ریخته شود - ارتفاع [متراژِ ] خالی از مایعِ یک مخزن. مثال: اگر ارتفاع کلی ...
A get - rich - quick mentality نگرشِ سریع ( در یک شب ) پول دار شدن.
Medical resources تجهیزاتِ پزشکی
تمام نشدنی - تقلیل و تخفیف نایافتنی. unrelieved pain
قولِ خشک و خالی
انتقال پیدا کردنِ فیزیکی [یا انتزاعی] از یک مکان [یا حالت] به مکان [یا حالت] دیگر. scientists will trying to determine whether the virus has crosse ...
بو بردن I didn't have the slightest inkling that she was unhappy از [قضیه ی] ناراحت بودنِ او، کمترین بویی نبردم.
proper amount of lumens مقدار مناسبِ روشنایی [ گسیلِ نور ]
نیمه خاموشی - کم نور سازی محوطه های شهری جهت صرفه جویی ، ایمنی هنگام حمله ی هوایی یا به هر جهت دیگر.
sell someone/yourself/something short دستِ کم گرفتنِ کسی یا چیزی ، ارزش قائل نشدن برای کسی یا چیزی. He couldn't prove his invention because every b ...
get round somebody راضی کردن کسی با چاپلوسی See if you can get round your father to take you to the game ببین[سعی کن] شاید بتوانی پدرت را راضی کنی ک ...
earn one's keep ارزش و صرفه ی خود را داشتن، ارزشِ صرفِ وقت و هزینه داشتن. If you're going to live here rent - free, then you need to earn your keep ...
دومین بودن بعد از ، حائز رتبه ی دوم، در درجه ی دوم rice is second only to corn as the state's major crop برنج، بعد از ذرت، دومین محصول عمده ی ایالت ...
Get a taste for something مزه دادنِ چیزی - به مذاق خوش آمدنِ امری She had gotten a taste for power after serving as mayor for two years پس از دو سال ...