پیشنهادهای آرش محمدی (٣٠)
Get a taste for something مزه دادنِ چیزی - به مذاق خوش آمدنِ امری She had gotten a taste for power after serving as mayor for two years پس از دو سال ...
دومین بودن بعد از ، حائز رتبه ی دوم، در درجه ی دوم rice is second only to corn as the state's major crop برنج، بعد از ذرت، دومین محصول عمده ی ایالت ...
earn one's keep ارزش و صرفه ی خود را داشتن، ارزشِ صرفِ وقت و هزینه داشتن. If you're going to live here rent - free, then you need to earn your keep ...
get round somebody راضی کردن کسی با چاپلوسی See if you can get round your father to take you to the game ببین[سعی کن] شاید بتوانی پدرت را راضی کنی ک ...
sell someone/yourself/something short دستِ کم گرفتنِ کسی یا چیزی ، ارزش قائل نشدن برای کسی یا چیزی. He couldn't prove his invention because every b ...
نیمه خاموشی - کم نور سازی محوطه های شهری جهت صرفه جویی ، ایمنی هنگام حمله ی هوایی یا به هر جهت دیگر.
proper amount of lumens مقدار مناسبِ روشنایی [ گسیلِ نور ]
بو بردن I didn't have the slightest inkling that she was unhappy از [قضیه ی] ناراحت بودنِ او، کمترین بویی نبردم.
انتقال پیدا کردنِ فیزیکی [یا انتزاعی] از یک مکان [یا حالت] به مکان [یا حالت] دیگر. scientists will trying to determine whether the virus has crosse ...
قولِ خشک و خالی
تمام نشدنی - تقلیل و تخفیف نایافتنی. unrelieved pain
Medical resources تجهیزاتِ پزشکی
A get - rich - quick mentality نگرشِ سریع ( در یک شب ) پول دار شدن.
مقدار ارتفاع مایعی که جهت پر شدن یک مخزن [ خالی / نیمه پر ] لازم است در آن ریخته شود - ارتفاع [متراژِ ] خالی از مایعِ یک مخزن. مثال: اگر ارتفاع کلی ...
بررسیِ آبخور [کشتی] - مجموعه عملیاتِ میدانی و محاسباتی، بر مبنای اصل ارشمیدس، جهت اندازه گیری وزن محموله [ها] ی بارگیری شده به [تخلیه شده از] انبار ه ...
بررسیِ آبخور [کشتی] - مجموعه عملیاتِ میدانی و محاسباتی، بر مبنای اصل ارشمیدس، جهت اندازه گیری وزن محموله [ها] ی بارگیری شده به [تخلیه شده از] انبار ه ...
نوشتنِ شرح و حاشیه بر [در رابطه با] یک نظر .
She is to feature in major advertising campaign قرار است او در [برگزاری] یک گردهماییِ بزرگ تبلیغاتی ایفای نقش کند.
ترتیبِ کسی یا چیزی را دادن. Two goals by Raul disposed of Barcelona دو گلِ رائول ترتیبِ بارسلونا را داد ( کارِ بارسلونا را یکسره کرد )
لیوان یکبار مصرف.
He arrested in murky circumstances او به واسطه ی [انجام مجموعه] عملیاتی پیچیده، دستگیر شد.
Just out of curiosity فقط از روی کنجکاوی
مظنون به مشارکت. allegedly involved in money laundering مظنون به مشارکت در پولشویی.
vicarious responsibility مسئولیت غیرمستقیم. vicarious experiment تجربه غیرمستقیم ( empathise ) .
Requirements of civil conduct الزاماتِ رفتارِ مدنی
Unenviable position موقعیت ناخوشایند ( بدجور - ناخواستنی ) They were in unenviable position of having to defend themselves from international critic ...
They aim to make Tesco a household name in their country هدف آنها تبدیل [شرکت] تِسکو به یک نام [بِرَند] مشهور در کشورشان است.
Main story of Holocaust is about bystanders and their complicit silence داستانِ اصلیِ هلوکاست درباره ی تماشاچیان [ واقعه، جرم] و سکوتِ همدستانه ی آنه ...
شما را ناامید نمی کنم.
لجباز همچون قاطر ، خیلی لجوج و یک دنده. My brother can be as stubborn as a mule