پیشنهادهای علی سیریزی (٣,٦٠٢)
در گویش کرمانی رازین گویند
در گویش یزدی راچینه
در گویش کرمانی رازین
در گویش کرمانی ، به سکسکه گویند
در گویش کرمانی هکو و نرکو آمده
کَرپو با فتحه ' ک' د ر گویش کرمانی مارمولک می باشد
بِستون، با کسره ب در گویش کرمانی ، بگیر
در گویش کرمانی، آویزان
در گویش کرمانی، نصف می باشد
نصف کردن در گویش کرمانی
به ضمه پ در گویش کرمانی ، مو
گُواف در گویش کرمانی خمیازه ، افاک
گواف در گویش کرمانی ها
فِت فِتو در گویش کرمانی به آدم پرحرف می گویند.
در گویش یزدی همان چرخ ریسک ، جیرجیرک
در گویش یزدی ، جیرجیرک
در گویش کرمانی ، حباب روی آب
در گویش کرمانی ، جیرجیرک
در گویش یزدی ، پریدن
در گویش کرمانی ، پریدن
به ضمه دال در گویش کرمانی ، بشقاب ( ( مراد از دری ، دایره یا گرد بودن آن است. )
وّربِخی در گویش کرمانی بلند شو
در گویش یزدی یعنی بلند شو
در گویش کرمانی یعنی بلند شو
در گویش کرمانی لطفا برو آنطرف
در گویش کرمانی بسیار خوب
بئشه زو . دلتو پزشک
یا داتو بئشه زو که کارشان آشنا کردن مردم با اصول بهداشتی در زمان شیوع بیماریای واگیردار بود و کار دیگرشان بررسی علت مرگ افراد مرده بوده است ٬ که همان ...
یا داتو پزشک که کارشان آشنا کردن مردم با اصول بهداشتی در زمان شیوع بیماریای واگیردار بود و کار دیگرشان بررسی علت مرگ افراد مرده بوده است ٬ که همان پز ...
اردیبهشت یشت، نام یشت سوم در اوستا است که به ستایش اشه وهیشته یا همان اردیبهشت امشاسپند اختصاص دارد. از نوزده بخش تشکیل شده و در نسخ موجود برخی جاها ...
در زبان اوستایی به چم ( ( معنی ) ) آسیب زدا و در زبان پهلوی به بئشه زک وبعدها به بیزیشک و نهایتاْ به پزشک دگرگونی یافت . بیزیشک ، پزشک
همه چیزدان، همه فن حریف
همه چیزدان، همه فن حریف یا جامع الاطراف ( به انگلیسی:Polymath ) که با علامه، بحرالعلوم، حکیم، جامع معقول و منقول وهزار فن نیز قرابت معنایی دارد؛ به ...
همه چیزدان، همه فن حریف یاجامع الاطراف ( به انگلیسی:Polymath ) که باعلامه، بحرالعلوم، حکیم، جامع معقول و منقول وهزار فن نیز قرابت معنایی دارد؛ به دان ...
روز بزرگداشت پورسینا یا ابوعلی سینا
پورسینا
تقویم ، گاهنامه
گاهشماره ، تقویم
تقویم ، گاهنامه
در قدیم از آبکش برای صاف کردن ترشی استفاده می شده و به آن ترش پالای و بعدها به ترشبالا دگرگون شده است.
در گویش کرمانی به صافی یا آبکش گویند.
در گویش یزدی به صافی یا آبکش گویند.
در گویش کرمانی ، رورِزا
در زبان کرمانی به رودربایسی گویند
گُرده در گویش یزدی پهلو ، کنار، پشت سر _ قلوه
گُرده در گویش کرمان یعنی پهلو ، کنار
کرمانی ها به پس فردا ، پَسَبا گویند.
در گویش کرمانی به غروب آفتاب گویند
پَسین در گویش کرمانی به ساعات میانگین زمان بین ظهر و شام گفته می شود ، عصر ، بعد از ظهر
به پارچه های چیده شده، در کرمان سر مغراضی گویند