پیشنهادهای علی سیریزی (٧,٣٧٠)
چشم، دیده شده، نظر، مشاهده شده
1. دم ( عمل دم و بازدم ) 2. جان 3. خویش 4 خود
پرتوان، فعال، سرزنده، پرتحرک
باغ، فضای سبز ، بوستان، باغچه، محل تفریح | محل پارک، ایستادن خودرو، توقفگاه خودرو
فلکه، فضای باز ، چهارراه، محوطه، محل تجمع ، جولانگاه
معبر، مسیر شهری، شارع، جاده، کوچه، گذرگاه
وسیله رکابی، بایسیکل، رکاب زن، چرخ دار
طیاره، وسیله پرنده، پرنده فلزی، وسیله هوایی
ترن، وسیله ریلی، واگن، راسته، وسیله آهنی
خودرو، وسیله نقلیه، ابزار، کامیون، اتومبیل، وسیله رفت وآمد
جام جم، نمایشگر ، گیرنده، صفحه نمایش، جعبه جادویی
وسیله ارتباطی ، گوشی، موبایل، تماس گیر ، دورگو
گاهنما، زمان نما ، زمان سنج، عقربه دار، کرنومتر
آبگینه، بازتاب دهنده ، آیینه، شیشه، تصویرگر ، مرآت
حوله ، خشک کن | دستمال، پارچه، خشک کننده
پاک کننده ، شوینده، تمیزکننده، کف ساز
هوله، خشک کن ، دستمال، پارچه، خشک کننده
ظل، تاریکی نسبی، نیم تاریکی، پناه، خنکی، شبح
پرتو، روشنایی ، روشن، درخشش، تابش ، فروغ
فام، جلوه بصری ، گون، رنگ مایه، رنگ دانه، رنگ آمیزی ، لون
پوشش بالا ، بام، سرپوش، طاق
کفه، سطح پایین، رویه، زمین، زیر، فرش ، سطح
دیوار، حصار، سد
جدار، جداکننده ، حصار، حائل، مانع
ورودی ، درگاه، درب، مدخل
روزنه، دریچه، شکاف، نورگیر
آوند ، بشقاب، لیوان، کاسه
مایع قابل نوشیدن ، آب، شربت، چای و . . .
خوراک، خورش، طعام، خوردنی
اورسی، نعل، پای پوش، بوت
پوشش، پوشاک، جامه، تن پوش، رخت ، کسوت
گاهگز، صفحه، ورق، برگ، صفحه سفید
ابزار نوشتن ، خودکار، مداد، نوشت افزار
نوشته ، دفتر، اثر، کتابچه، دیوان
آموزه، آموزش، تعلیم، یادگیری، مطالعه، مشق
تفریح، سرگرمی، مسابقه
ناب، فلز سفید ، سیم، زر سفید، فلز درخشان
اسکناس، دارایی ، نقد، سرمایه، وجه ، سکه
تلا، فلز گران بها، ذهب، زر، گوهر، زرنشان ، زخرف
پولاد، فلز ، حدید، فولاد، فلز سخت
جماد، جامد ، صخره، کلوخ، سنگ ریزه
| گُل | شکوفه ، غنچه، گلبرگ، گلزار | گِل | خاک، تراب، زمین، لجن
گیاه، دار، نهال، شجر، سبزینه
زمین، گِل، بستر، خاکستر
شعله ، سوز، گرما، شراره
هوا ، نسیم، وزش، توفان
مایع، روان، نوشیدنی، مایه حیات
آسمان، سپهر، فلک، سما، فضای بالا ، عرش
خاک، عرصه، بستر، سطح ، بوم، خشکی
راه، مسیر ، جاده، گذر