تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اورژانس، ویژه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ظرف، محدوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دکتر محمد معین در فرهنگ فارسی ذیل �کارگذار� و � کارگزار�: میان این دو ترکیب تفاوت معنایی هست. �کارگذار�: کسی است که کارها را راه می اندازد و دشواری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اثرگیری، تأثیرپذیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی سلیقه، کَج بین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

* گرفتن ( در �عکس ورداشتن� = عکس گرفتن، عکس برداری کردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پِچ پِچ کردن، زمزمه کردن، آرام حرف زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زمان استراحت وسط کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کم، آرام، خفیف، یواش ( صدای ضعیف )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موجودها، پدیده ها، جاندارها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهربر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهربَران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهربر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بهره ور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهره وران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بهره ور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اقدام کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ottoman

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چهارپایه، بخشی از مبلمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بورس کلمه ای است فرانسوی به معنای “مبلغ مستمری ای که دولت یا موسسات خصوصی به دانش آموز یا دانشجو به عنوان هزینه ی تحصیل می دهند. ” ولی بورسیه که آن ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمک هزینه تحصیل، خرجِ تحصیل بورس کلمه ای است فرانسوی به معنای “مبلغ مستمری ای که دولت یا موسسات خصوصی به دانش آموز یا دانشجو به عنوان هزینه ی تحصیل م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشخان ( و در محاوره، پیشخون ) یعنی سطح بلندی به صورت میز، قفسه ای شیشه ای، یا دیواره های کوتاه در فروشگاه ها، کتابفروشی ها، کافه ها و رستوران ها، با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نادرست: پیشخوان، پیش خوان | درست: پیشخان ( کتاب غلط ننویسیم صفحه۹۴ اثر ابوالحسن نجفی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در یک آن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مذاکره کننده، گفتگوکننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

�اماره� یکی از راه های اثبات یک ادعا در شرع اسلام است. مثلا اگر کسی در جایی معروف به سید باشد، می تواند با همین معروف بودن به حکمِ اماره از ثبت احوال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اجبار، زور، اِعمالِ فشار، اِعمال نظر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیرون زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یادداشت نویسی، یادداشت برداری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Lot، قطعه زمین، قطعه، پلاک غیرمنقول، لات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترکاندن، سبب ترکیدن چیزی شدن، سوراخ کردن یا پاره کردن چیزی مانند توپ و تاول که باعث خروج هوا یا مواد داخل آن می شود و معمولا با صدا همراه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پیش آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قُلدرمآبی، هَل مِن مبارزطلبی، مبارزطلبی، هارت و پورت، ادعا، تهدید، رَجَزخوانی، قُلدُربازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

راستی، ناگفته نماند، گفته باشم، این را هم بگم، بهرحال، همین طور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ایستادن، ماندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعتدالِ بهاری Spring Equinox

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اعتدالِ بهاری Spring Equinox

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سَرا=خانه ( سرای امید ) / سُرا=سراینده ( سرودسُرا ) / سِرا=سرامیک ( هتل سِرا در ترکیه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشورت کردن، رایزنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طوری هم نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رنگِ مِشک، سیاهگون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( در هلیکوپتر ) پره، پروانه، ملخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تمام عیار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حلقه، گردونه، توپ، لول، لوله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیازها، پیش نیازها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مراحل، مقدمات، شرط ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ملزومات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سِنت، سِینت، قدیس، روحانی، حضرت، مقدس